Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (16 milliseconds)
English
Persian
bank
دوران یا متمایل شدن هواپیماحول محور طولی
banks
دوران یا متمایل شدن هواپیماحول محور طولی
Other Matches
rolls
دوران حول محور طولی غلطش
roll
دوران حول محور طولی غلطش
rolled
دوران حول محور طولی غلطش
nose up
چرخش حول محور عرضی وخارج شدن محور طولی ازوضعیت تراز بطرف اوج
rate integration gyro
ژایرویی با یک درجه ازادی که محور خروجی ان با مایع چسبناکی به محور دوران متصل شده
adaxial
متمایل بطرف محور
abscissa
محور طولی
axis
محور طولی
longitudinal axis
محور طولی
end play
بازی طولی محور
axis of rotation
محور دوران
pitch altitude
زاویه بین محور طولی رسانگر و صفحه مرجع
included angle
زاویه بین محور طولی یک جسم و بردار جریان هوا
wing heavy
تمایل هواپیما برای گردش درجهت حول محور طولی
lathe center
مرکز یا محور دوران ماشین تراش
twist
دوران حول محور افقی پیچش
twists
دوران حول محور افقی پیچش
twisting
دوران حول محور افقی پیچش
critical angle of attack
زاویه بین محور طولی هواپیما و جهت جریان نسبی هوا
lubber line
خطی که روی صفحه قطب نماامتداد محور طولی هواپیما رانشان میدهد
pinning
میخ کوچک ساعت محور کوچکی که چیزی دوران بگردد
pin
میخ کوچک ساعت محور کوچکی که چیزی دوران بگردد
pinned
میخ کوچک ساعت محور کوچکی که چیزی دوران بگردد
disturbing moment
گشتاوری که در جهت دوران هواپیما حول یک محور بر ان اثر میکند
control surface angle
زاویه بین مبداء سنجش حرکت سطوح کنترل و وتر سطح ثابت یا محور طولی هواپیما
control column
فرمانی برای کنترل حرکت هواپیما حول محور طولی وعرضی که میتواند بصورت میله یا رل باشد
differential spoilers
اسپویلرهای روی بال که بعنوان سطوح کنترل اولیه وثانویه برای حرکت حول محور طولی بکار میروند
pitch control
کنترل دوران هواپیما حول محور عرضی در هواپیماهای عمود پروازو در سرعت نسبی کم یا صفر
gyro
برای نشان دادن یا اندازه گیری حرکت زاویهای پایه خودحول یک یا دو محور عمود برمحور دوران بهره میگیرد
coning angle
زاویه بین محور طولی تیغه ها و سطح مار بر نوک تیغه ها صرفنظر از خمش تیغه ها
coordinated turn
دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند
cross member
عضو ساختمانی برای اتصال دو ستون طولی هواپیما یاقطعات طولی دیگر
sight alinement
تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
countershaft
محور رابطه در یک رشته محور که بین محور ومتحرک قرار می گیرد تا نسبت سرعت زیادی را بوجود اوردو یا در محلی قرار گیرد که در ان اتصال مستقیم مشکل باشد
axial route
مسیر طولی منطقه عقب جاده طولی منطقه مواصلات
wheelbase
فاصله بین محور جلوو محور عقب اتومبیل برحسب اینچ
wheelbases
فاصله بین محور جلوو محور عقب اتومبیل برحسب اینچ
business cycle
دوران اقتصادی یا تجارتی دوران ترقی و تنزل فعالیت تجاری و اقتصادی
axis of signal communication
محور ارتباط و مخابرات محور ارتباطات
Safavid period
دوران صفویه
[اوج دوران شکوفایی فرش ایران که دیگر هرگز تکرار نشد. ایجاد کارگاه های بزرگ قالبافی اصفهان و کاشان تحولی شگرف به دنبال داشت و شاهکارهای آن هنوز در موزه های جهان جلوه گری می کند.]
inclinatory
متمایل
minded
متمایل
inclinable
متمایل
avid
متمایل
amenable
متمایل
swept
متمایل
partial
متمایل به
propense
متمایل
prone
متمایل
oriented
متمایل به
longish
متمایل به درازی
inclines
متمایل شدن
swimmy
متمایل بگیجی
cephalad
متمایل بطرف سر
contractive
متمایل به انقباض
dancy
متمایل به رقص
downward
متمایل بپایین
dermotropic
متمایل به پوست
fattish
متمایل به چاق
biassed
متمایل بیکسو
fain
متمایل بخشنودی
incline
متمایل کردن
inclines
متمایل کردن
expansive
متمایل به توسعه
like
متمایل به تساوی
greenish
متمایل به سبز
liked
متمایل به تساوی
apt
متمایل اماده
incline
متمایل شدن
trepan
متمایل شدن
likes
متمایل به تساوی
yellowy
متمایل به زردی
grayish
متمایل به خاکستری
tendentious
متمایل متوجه
runny
متمایل بدویدن
cephalad
متمایل بطرف راس
gravitates
متمایل شدن بطرف
gravitating
متمایل شدن بطرف
zenkatsu dachi
ایستادن متمایل به جلو
mind to do a thing
متمایل کردن به کاری
suicidal
وابسته یا متمایل به خودکشی
forward slope
شیب متمایل به جلو
gravitated
متمایل شدن بطرف
deasil
متمایل بطرف راست
pruplish
متمایل به رنگ ارغوانی
bossy
متمایل به ریاست مابی
bossiness
متمایل به ریاست مابی
pneumotropic
متمایل به نسج ریوی
gravitate
متمایل شدن بطرف
lopsided
متمایل بیک طرف بی قرینه
coral pink
رنگ ارغوانی متمایل به زردکمرنگ
sways
متمایل شدن یا کردن و بعقیدهای
biases
بیک طرف متمایل کردن
sway
متمایل شدن یا کردن و بعقیدهای
bias
بیک طرف متمایل کردن
swayed
متمایل شدن یا کردن و بعقیدهای
lie over
بتاخیر افتادن متمایل شدن
neologian
متمایل به تعلیمات نوین مذهبی
tending
متمایل بودن به گرایش داشتن
south wards
بطرف جنوب متمایل بجنوب
soiuth ward
بطرف جنوب متمایل بجنوب
lie over
متمایل بودن منتظر ماندن
tend
متمایل بودن به گرایش داشتن
antrorse
خمیده بجلو یا متمایل ببالا
tended
متمایل بودن به گرایش داشتن
tends
متمایل بودن به گرایش داشتن
the odds are in our favour
احتمالات بسوی ما متمایل است یا می چربد
tint
[هاله ای از رنگ که بیشتر به سمت سفید متمایل باشد.]
beryl
سیلیکات بریلیوم و الومینیوم رنگ ابی متمایل به سبز
longitudinal
طولی
linearly
طولی
linear
طولی
vertical curve
خم طولی
it will not take long
طولی
longitudinal groove
شیار طولی
axis
خط طولی یا عرضی
thrust bearing
یاطاقان طولی
variables
رکورد با هر طولی
variable
رکورد با هر طولی
axial road
جاده طولی
longitudinal
دنده طولی
cut off saw
اره طولی بر
strike joint
شکستگی طولی
soon a
طولی نکشیدکه
cut to length
طولی بریدن
longitudinal welding
جوشکاری طولی
longitudinal section
برش طولی
longitudinal seam
بخیه طولی
longitudinal seam
درز طولی
longitudinal screed
شمشه طولی
longitudinal reinforcement
فولادگذاری طولی
longitudinal reinforcement
ارماتور طولی
longitudinal profile
پروفیل طولی
longitudinal joint
درز طولی
longitudinal compression
فشار طولی
longitudinal acceleration
شتاب طولی
longeron
ستون طولی
linearity
حالت طولی
longitudinal section
نیمرخ طولی
longitudinal wave
موج طولی
longitudinal valley
دره طولی
longitudinal turning
تراشکاری طولی
profile
برش طولی
profiled
برش طولی
profiles
برش طولی
profiling
برش طولی
longitudinal studies
بررسیهای طولی
longitudinal stress
تنش طولی
longitudinal stability
پایداری طولی
longitudinal sleeper
تراورس طولی
linear measure
مقیاس طولی
ground timber
تیر طولی
linear metre
متر طولی
eftsoon
طولی نکشیدکه
aisle
گذرگاه طولی
easting
مختصات طولی
longitudinal section
برش طولی
longitudinal girder
تیر طولی
longitudinal screed
شمشه طولی
advancing
پیشرفت طولی ناو
longitudinal redundancy check
مقابله افزونگی طولی
stay
بکسل طولی ناو
advances
پیشرفت طولی ناو
stayed
بکسل طولی ناو
axial mining
مین گذاری طولی
anchor at short stay
لنگر طولی عمودی
faked
جمع کردن طولی
fake
جمع کردن طولی
fakes
جمع کردن طولی
angular contact thrust ball bearing
بلبرینگ طولی محوری
formed hole
سوراخ درمقطع طولی
longitudinal shearing stress
تنش برشی طولی
x scale
مقیاس طولی عکس
advance
پیشرفت طولی ناو
soon
قریبا طولی نکشید
summit
قله در نیمرخ طولی
longitudinal
دندههای طولی موتور
canaliculate
دارای پیچهای طولی
linearize
بصورت طولی دراوردن
vertical curve
منحنی در نیمرخ طولی
shipshank
کوتاه کردن طولی
longitudinal girder
شاه تیر طولی
cut to length
بصورت طولی بریدن
ball thrust bearing
یاطاقان طولی ساچمهای
soonest
قریبا طولی نکشید
summits
قله در نیمرخ طولی
abeam
امتداد عمود برمحور طولی
axial road
جاده طولی منطقه مواصلات
vittate
دارای راه راههای طولی
long service line
خط طولی زمین در بازی دونفره
fake down
چیدن طناب به طور طولی
form grind
سنگ زدن در مقطع طولی
longitudinal reinforcement
[فولاد گزاری طولی در بتن]
trajectories
قسمت اول نیمرخ طولی تنداب
trajectory
قسمت اول نیمرخ طولی تنداب
vertical beam
چوب
[میله]
طولی دار
[قالی]
lrc
Check LongitudinalRedundancy مقابله افزونگی طولی
invariability
عدم تغییرباقیمانده درتغییرات طولی وخطی
invariance
عدم تغییرباقیمانده درتغییرات طولی وخطی
ripsaw
اره مخصوص برش طولی چوب
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com