Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
sniper scope
دوربین تیراندازی بوسیله تیراندازان ماهر دوربین مادون قرمز دیدبانی در شب
Other Matches
infrared viewer
دوربین مادون قرمز
infrared viewer
دوربین دیدبانی شبانه
snooper scope
دوربین تعقیب و دیدبانی
infinity method
روش موازی کردن دو خط تارموی دوربین تنظیم دوربین در بینهایت
angle of view
زاویه رویت دوربین عکاسی میدان دید دوربین
cross line
بعلاوه داخل دوربین خط تار موی دوربین
hyperfocal distance
مسافت بین عدسی دوربین تانزدیکترین اشیاء میدان تصویردوربین وقتی که دوربین روی فاصله بینهایت تنظیم شود
infrared imagery
عکسبرداری مادون قرمز عکاسی با استفاده از اشعه مادون قرمز
synchroscope
دوربین کنترل اتش خودکارپدافند هوایی دوربین دستگاه توزیع اتش خودکار
infrared ray
اشعه مادون قرمز پرتو مادون قرمز پرتو فرو سرخ
collimating sight
دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
lens distortion
خطای عدسی دوربین عکاسی انحراف عدسی دوربین عکاسی
infrared line scan
ردیابی خطی با اشعه مادون قرمز ردیابی مستقیم بامادون قرمز
infera red
مادون قرمز
infrared
مادون قرمز
thermal imagery
عکاسی مادون قرمز
infrared
وابسته به اشعه مادون قرمز
thermal crossover
تقابل حرارتی در عکاسی مادون قرمز
thermal imagery
عکاسی با اشعه حرارتی مادون قرمز
shot
تیراندازی تیرانداز ماهر
shots
تیراندازی تیرانداز ماهر
radiant exposure
وسیله عکسبرداری مادون قرمز یا انرژی حرارتی
night glass
دوربین شب
telescope
دوربین
telescopes
دوربین
cameras
دوربین
camera
دوربین
longsighted
دوربین
long sighted
دوربین
binocular
دوربین
far-sighted
دوربین
presbyopic
دوربین
the penetration of a telescope
دوربین
far sighted
دوربین
opera glasses
دوربین
far seeing
دوربین
infrared resolution
تجزیه و تحلیل و کاوش هدف با عکاسی مادون قرمز
optician
دوربین فروش
binocular
دوربین دو چشم
cross hair
خط داخل دوربین
binocular
دوربین دوچشمی
camera-shy
بیزار از دوربین
opticians
دوربین فروش
camera nadir
خط لولای دوربین
reflex sight
دوربین منشوری
miniature camera
دوربین مینیاتوری
television camera tube
دوربین تلویزیونی
kodak
دوربین عکاسی
lens
عدسی دوربین
camera tube
دوربین تلویزیونی
coarse sight
دوربین یدکی
color camera
دوربین رنگی
box cameras
دوربین قوطی
computing sight
دوربین محاسب
reticle
عدسی دوربین
box camera
دوربین قوطی
metascope
دوربین تک چشمی
pickup tube
دوربین تلویزیونی
field glass
دوربین صحرایی
gun sight
دوربین توپ
electron camera
دوربین الکترونی
closed-circuit camera
دوربین نظارت
telescopes
دوربین نجومی
surveillance camera
دوربین امنیتی
telescope
دوربین نجومی
elbow telescope
دوربین بازویی
surveillance camera
دوربین نظارت
security camera
دوربین نظارت
sight
دوربین دیدن
security camera
دوربین امنیتی
CCTV camera
دوربین نظارت
sights
دوربین دیدن
closed-circuit camera
دوربین امنیتی
hypermetrope
ادم دوربین
director sight
دوربین هادی
theodo;ite
دوربین مهندسی
the penetration of a telescope
قوه دوربین
eye piece
عدسی سر دوربین
spyglass
دوربین کوچک
telescopy
فن استعمال دوربین
CCTV camera
دوربین امنیتی
observation camera
دوربین نظارت
drawtube
لوله دوربین
vial
حباب دوربین
observation camera
دوربین امنیتی
reticle
تار موی دوربین
camera magazine
کاست فیلم دوربین
tachymeter
دوربین مسافت یاب
dumpy level
تراز دوربین دار
reticle
شبکه دوربین نجومی
opera glass
دوربین مخصوص اپرا
telescopic alidade
عضاده دوربین دار
fixed reticle
عدسی ثابت دوربین
sights
دوربین نشانه روی
flash bulb
فلاش دوربین عکاسی
minicamera
دوربین خیلی کوچک
minicam
دوربین خیلی کوچک
sight
دوربین نشانه روی
miniature camera
دوربین تصاویر کوچک
camera axis
محور دوربین عکاسی
air survey camera
دوربین عکسبرداری هوایی
iris
دیافراگم
[دوربین عکاسی]
isocentre
خط المرکزین دوربین عکاسی
drawtube
دیدگاه میکرسکوپ یا دوربین
closed-circuit camera
دوربین مدار بسته
surveillance camera
دوربین مدار بسته
cameras
دوربین یا جعبه عکاسی
observation camera
دوربین مدار بسته
CCTV camera
دوربین مدار بسته
camera
دوربین یا جعبه عکاسی
sightings
دیدن از داخل دوربین
spotting scope
دوربین روی سه پایه
sighting
دیدن از داخل دوربین
(iris) diaphragm
دیافراگم
[دوربین عکاسی]
computing gunsight
دوربین محاسب توپ
tachometric sight
دوربین مسافت سنج
camera nadir
محورلولایی دوربین عکاسی
security camera
دوربین مدار بسته
camera window
دریچه دیافراگم دوربین
macrometer
دوربین مسافت سنج
riflescope
دوربین روی تفنگ
line of collimation
خط تنظیم عدسی دوربین
tachometric sight
دوربین مسافت یاب
tacheometer
دوربین نقشه برداری
vidicon
لوله دوربین عکاسی
glass
ایینه شیشه دوربین
colminator
دوربین شاخص توپ
detectors
گیرنده حساس برای کشف واندازه گیری اشعه مادون قرمز
detector
گیرنده حساس برای کشف واندازه گیری اشعه مادون قرمز
neglects
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
neglected
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
neglecting
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
neglect
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
cross hair
تار موی وسط دوربین
powered
درشت نمایی قدرت دوربین
powering
درشت نمایی قدرت دوربین
glass
دستگاه ارتفاع سنج دوربین
powers
درشت نمایی قدرت دوربین
image camera tube
لامپ تصویر میانی دوربین
instrument
وسیله دوربین یا زاویه یاب
sighting device
دوربین دستگاه نشانه روی
trick
درجه بندی عدسی دوربین
tricked
درجه بندی عدسی دوربین
computing gunsight
دوربین محاسب عناصر تیر
camcorder
دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون
reticle
میدان دید داخل دوربین
tricking
درجه بندی عدسی دوربین
power
درشت نمایی قدرت دوربین
dynameter
اسباب سنجش قوه دوربین
helioscope
دوربین افتاب بینی خورشیدبین
camcorders
دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون
focal length
فاصله کانونی دوربین یاعدسی
opticians
عینک فروش دوربین ساز
telescopic alidade
سمت گیر دوربین دار
eyeglass
شیشهء دوربین یاذره بین
tachymeter
دوربین پیمایش بلندی یا فاصله
optician
عینک فروش دوربین ساز
photoheliograph
دوربین مخصوص عکسبرداری از خورشید
air cartographic camera
دوربین عکس برداری هوایی
continuous strip camera
دوربین عکسبرداری به طریق نوار مداوم
tribrach
گهواره نصب دوربین نقشه برداری
field glass
عدسی درونی دوربین یاذره بین
angular velocity bombsight
دوربین سنجش زاویه رهایی بمب
sniperscope
دوربین مخصوص هدف گیری دشمن
snooperscope
دوربین مخصوص هدف گیری دشمن
phototelescope
دوربین عکس برداری ار کرههای اسمانی
telecamera
دوربین مخصوص عکاسی ازفواصل دور
synchronous sight
دوربین نافم سیستم پرتاب بمب
race glass
دوربین ویژه برای تماشای مسابقه
hyperope
مبتلا به مرض دوربینی شخص دوربین
time exposure
مدت بازماندن دیافراگم دوربین عکاسی
sound camera
دوربین فیلمبرداری مجهزبدستگاه ضبط صوت
theodolites
دوربین مهندسی زاویه سنج طول یاب
starlight scope
دوربین دید شبانه با استفاده از نور ستارگان
floating reticle
تار موی مواج زاویه یاب یا دوربین
panoramic
دوربین منظره نما یا افق نمادر عکاسی
zoom lenses
عدسی دوربین عکاسی دارای کانون متغیر
zoom lens
عدسی دوربین عکاسی دارای کانون متغیر
theodolite
دوربین مهندسی زاویه سنج طول یاب
field of view
حدود دید یک دوربین شبیه سازی شده
panorama
منافر مختلفی که پی در پی پشت شهرفرنگ یا دوربین ازنظر بگذرد
object glass
عدسی دوربین یاریزبین که نزدیک تراست بچیزی که میخواهندببند
reticle
تار موئینی که در دوربین نقشه برداری وجود دارد
z correction
تصحیح انحراف محور قائم دوربین در عکس هوایی
plumb point
نقطه شاغولی دوربین هواپیمادر لحظه عکس برداری
panoramas
منافر مختلفی که پی در پی پشت شهرفرنگ یا دوربین ازنظر بگذرد
box cameras
دوربین عکاسی ساده و جعبه مانند که دستگاه میزان ندارد
pantoscope
دوربین عکاسی که عدسی گردنده داردوازدورنمای مسلسل عکس برمیدارد
crab angle
زاویه بین مسیر حرکت هواپیما و محور دوربین عکاسی
box camera
دوربین عکاسی ساده و جعبه مانند که دستگاه میزان ندارد
tipping
در عکاسی هوایی چرخش دوربین حول محور افقی هواپیما
tip
در عکاسی هوایی چرخش دوربین حول محور افقی هواپیما
periscopes
دوربین زیر دریایی مخصوص مشاهده اشیاء روی سطح اب
periscope
دوربین زیر دریایی مخصوص مشاهده اشیاء روی سطح اب
theodolite
دوربین اپتیکی برای اندازه گیری زوایای قائم یا افقی
theodolites
دوربین اپتیکی برای اندازه گیری زوایای قائم یا افقی
camera cycling rate
نواخت باز و بسته شدن دیافراگم دوربین دوره تناوب عکاسی
patterns
الگوریتم ها یا توابع برنامه که می توانند یک شکل را از دوربین ویدیو و.. تشخیص دهند
panoramic camera
دوربین عکاسی که عدسی گردنده داردو ازدورنمای مسلسل عکس برمیدارد
panopticon
نمایشگاه کالای گوناگون اسبابی که دوربین و ریزبین هردودران جمع میشود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com