English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (2 milliseconds)
English Persian
theodo;ite دوربین مهندسی
Search result with all words
theodolite دوربین مهندسی زاویه سنج طول یاب
theodolites دوربین مهندسی زاویه سنج طول یاب
Other Matches
sniper scope دوربین تیراندازی بوسیله تیراندازان ماهر دوربین مادون قرمز دیدبانی در شب
infinity method روش موازی کردن دو خط تارموی دوربین تنظیم دوربین در بینهایت
angle of view زاویه رویت دوربین عکاسی میدان دید دوربین
cross line بعلاوه داخل دوربین خط تار موی دوربین
hyperfocal distance مسافت بین عدسی دوربین تانزدیکترین اشیاء میدان تصویردوربین وقتی که دوربین روی فاصله بینهایت تنظیم شود
to react to something واکنش نشان دادن به چیزی [مهندسی برق] [مهندسی ماشین آلات]
to respond to something واکنش نشان دادن به چیزی [مهندسی برق] [مهندسی ماشین آلات]
synchroscope دوربین کنترل اتش خودکارپدافند هوایی دوربین دستگاه توزیع اتش خودکار
civil engineering works بناهای مهندسی ساختمانهای مهندسی ساز
engineer قسمت مهندسی رسته مهندسی
engineered قسمت مهندسی رسته مهندسی
engineers قسمت مهندسی رسته مهندسی
collimating sight دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
lens distortion خطای عدسی دوربین عکاسی انحراف عدسی دوربین عکاسی
heavy current engineering مهندسی جریان قوی مهندسی قدرت تکنولوژی جریان قوی
far sighted دوربین
far-sighted دوربین
far seeing دوربین
camera دوربین
night glass دوربین شب
presbyopic دوربین
cameras دوربین
the penetration of a telescope دوربین
opera glasses دوربین
binocular دوربین
telescope دوربین
telescopes دوربین
long sighted دوربین
longsighted دوربین
coarse sight دوربین یدکی
color camera دوربین رنگی
television camera tube دوربین تلویزیونی
observation camera دوربین نظارت
reflex sight دوربین منشوری
pickup tube دوربین تلویزیونی
camera tube دوربین تلویزیونی
camera nadir خط لولای دوربین
binocular دوربین دوچشمی
binocular دوربین دو چشم
computing sight دوربین محاسب
field glass دوربین صحرایی
box camera دوربین قوطی
gun sight دوربین توپ
the penetration of a telescope قوه دوربین
telescopy فن استعمال دوربین
hypermetrope ادم دوربین
kodak دوربین عکاسی
spyglass دوربین کوچک
metascope دوربین تک چشمی
miniature camera دوربین مینیاتوری
box cameras دوربین قوطی
eye piece عدسی سر دوربین
camera-shy بیزار از دوربین
cross hair خط داخل دوربین
director sight دوربین هادی
drawtube لوله دوربین
elbow telescope دوربین بازویی
electron camera دوربین الکترونی
vial حباب دوربین
reticle عدسی دوربین
security camera دوربین نظارت
telescopes دوربین نجومی
closed-circuit camera دوربین امنیتی
CCTV camera دوربین نظارت
CCTV camera دوربین امنیتی
observation camera دوربین امنیتی
opticians دوربین فروش
surveillance camera دوربین امنیتی
security camera دوربین امنیتی
optician دوربین فروش
closed-circuit camera دوربین نظارت
lens عدسی دوربین
surveillance camera دوربین نظارت
sights دوربین دیدن
telescope دوربین نجومی
sight دوربین دیدن
sight دوربین نشانه روی
sighting دیدن از داخل دوربین
sights دوربین نشانه روی
fixed reticle عدسی ثابت دوربین
telescopic alidade عضاده دوربین دار
glass ایینه شیشه دوربین
iris دیافراگم [دوربین عکاسی]
drawtube دیدگاه میکرسکوپ یا دوربین
dumpy level تراز دوربین دار
flash bulb فلاش دوربین عکاسی
vidicon لوله دوربین عکاسی
riflescope دوربین روی تفنگ
snooper scope دوربین تعقیب و دیدبانی
minicam دوربین خیلی کوچک
miniature camera دوربین تصاویر کوچک
spotting scope دوربین روی سه پایه
macrometer دوربین مسافت سنج
minicamera دوربین خیلی کوچک
line of collimation خط تنظیم عدسی دوربین
tacheometer دوربین نقشه برداری
tachometric sight دوربین مسافت یاب
isocentre خط المرکزین دوربین عکاسی
tachymeter دوربین مسافت یاب
infrared viewer دوربین دیدبانی شبانه
infrared viewer دوربین مادون قرمز
tachometric sight دوربین مسافت سنج
reticle شبکه دوربین نجومی
reticle تار موی دوربین
colminator دوربین شاخص توپ
cameras دوربین یا جعبه عکاسی
camera axis محور دوربین عکاسی
camera window دریچه دیافراگم دوربین
camera magazine کاست فیلم دوربین
observation camera دوربین مدار بسته
air survey camera دوربین عکسبرداری هوایی
opera glass دوربین مخصوص اپرا
camera nadir محورلولایی دوربین عکاسی
closed-circuit camera دوربین مدار بسته
surveillance camera دوربین مدار بسته
(iris) diaphragm دیافراگم [دوربین عکاسی]
sightings دیدن از داخل دوربین
camera دوربین یا جعبه عکاسی
computing gunsight دوربین محاسب توپ
security camera دوربین مدار بسته
CCTV camera دوربین مدار بسته
optician عینک فروش دوربین ساز
helioscope دوربین افتاب بینی خورشیدبین
power درشت نمایی قدرت دوربین
tricked درجه بندی عدسی دوربین
air cartographic camera دوربین عکس برداری هوایی
tachymeter دوربین پیمایش بلندی یا فاصله
image camera tube لامپ تصویر میانی دوربین
powered درشت نمایی قدرت دوربین
powering درشت نمایی قدرت دوربین
trick درجه بندی عدسی دوربین
powers درشت نمایی قدرت دوربین
tricking درجه بندی عدسی دوربین
opticians عینک فروش دوربین ساز
telescopic alidade سمت گیر دوربین دار
eyeglass شیشهء دوربین یاذره بین
camcorder دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون
camcorders دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون
cross hair تار موی وسط دوربین
reticle میدان دید داخل دوربین
glass دستگاه ارتفاع سنج دوربین
dynameter اسباب سنجش قوه دوربین
computing gunsight دوربین محاسب عناصر تیر
instrument وسیله دوربین یا زاویه یاب
sighting device دوربین دستگاه نشانه روی
photoheliograph دوربین مخصوص عکسبرداری از خورشید
focal length فاصله کانونی دوربین یاعدسی
phototelescope دوربین عکس برداری ار کرههای اسمانی
sniperscope دوربین مخصوص هدف گیری دشمن
time exposure مدت بازماندن دیافراگم دوربین عکاسی
field glass عدسی درونی دوربین یاذره بین
synchronous sight دوربین نافم سیستم پرتاب بمب
angular velocity bombsight دوربین سنجش زاویه رهایی بمب
continuous strip camera دوربین عکسبرداری به طریق نوار مداوم
tribrach گهواره نصب دوربین نقشه برداری
race glass دوربین ویژه برای تماشای مسابقه
telecamera دوربین مخصوص عکاسی ازفواصل دور
snooperscope دوربین مخصوص هدف گیری دشمن
sound camera دوربین فیلمبرداری مجهزبدستگاه ضبط صوت
hyperope مبتلا به مرض دوربینی شخص دوربین
floating reticle تار موی مواج زاویه یاب یا دوربین
zoom lens عدسی دوربین عکاسی دارای کانون متغیر
zoom lenses عدسی دوربین عکاسی دارای کانون متغیر
panoramic دوربین منظره نما یا افق نمادر عکاسی
field of view حدود دید یک دوربین شبیه سازی شده
starlight scope دوربین دید شبانه با استفاده از نور ستارگان
sliding rule خط کش مهندسی
architecht's scale خط کش مهندسی
slide rules خط کش مهندسی
engineers مهندسی
engineering مهندسی
engineered مهندسی
engineer مهندسی
slide rule خط کش مهندسی
engineer's scale خط کش مهندسی
plumb point نقطه شاغولی دوربین هواپیمادر لحظه عکس برداری
reticle تار موئینی که در دوربین نقشه برداری وجود دارد
z correction تصحیح انحراف محور قائم دوربین در عکس هوایی
panorama منافر مختلفی که پی در پی پشت شهرفرنگ یا دوربین ازنظر بگذرد
panoramas منافر مختلفی که پی در پی پشت شهرفرنگ یا دوربین ازنظر بگذرد
object glass عدسی دوربین یاریزبین که نزدیک تراست بچیزی که میخواهندببند
structural engineering مهندسی محاسب
to come to a stop ایستادن [مهندسی]
system engineering مهندسی سیستم
genetic engineering مهندسی ژنتیک
engineer division قسمت مهندسی
sanitary engineering مهندسی بهداشت
fuel engineering مهندسی سوخت
illuminating engineering مهندسی روشنایی
computer engineering مهندسی کامپیوتر
communication engineering مهندسی مخابرات
combat engineer مهندسی رزمی
knowledge engineer مهندسی اگاهی
knowledge engineer مهندسی دانش
knowledge engineering مهندسی معلومات
hydrulic engineering مهندسی هیدرولیک
division engineer مهندسی لشگر
engineering surveys مطالعات مهندسی
engineering steel فولاد مهندسی
engineering office دفتر مهندسی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com