Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
English
Persian
tacheometer
دوربین نقشه برداری
Search result with all words
reticle
تار موئینی که در دوربین نقشه برداری وجود دارد
tribrach
گهواره نصب دوربین نقشه برداری
Other Matches
geodesy
نقشه برداری عملیات نقشه برداری در شبکه جهانی
common control
کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
geodetic datum
سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
bench mark
شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
stenciled
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencilling
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencilled
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencil
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stenciling
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencils
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
trig list
لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
survey station
ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
map
نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
maps
نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
air cartographic camera
دوربین عکس برداری هوایی
phototelescope
دوربین عکس برداری ار کرههای اسمانی
field control
نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
plumb point
نقطه شاغولی دوربین هواپیمادر لحظه عکس برداری
survey
نقشه برداری
surveys
نقشه برداری
surveying
نقشه برداری
mapping
نقشه برداری
surveyed
نقشه برداری
land surveying
نقشه برداری
topography
نقشه برداری
surveyers notebook
دفتر نقشه برداری
surveyor's staff
ژالون نقشه برداری
surveying insatrument
اسباب نقشه برداری
surveying polygon
شبکه نقشه برداری
surveying error
خطای نقشه برداری
surveying instrument
الات نقشه برداری
mapping
نقشه برداری کردن
topographical surveying
نقشه برداری ارتفاعی
flying levels
خط تراز نقشه برداری
field survey
نقشه برداری زمینی
surveying
مساحی نقشه برداری
surveys
نقشه برداری زمینی
surveyed
نقشه برداری زمینی
leveling staff
ژالون نقشه برداری
survey
نقشه برداری زمینی
ground survey
نقشه برداری زمینی
surveying
نقشه برداری ممیزی
survey control
کنترل نقشه برداری
survey land
نقشه برداری زمین
stencil plate
الگوی نقشه برداری
cadastral survey
نقشه برداری زمینی
chain survey
نقشه برداری زنجیری
aerial survey
نقشه برداری هوایی
back sight
دید عقب در نقشه برداری
relief
نقشه برداری عوارض زمین
photomap
نقشه برداری بوسیله عکاسی
line of sight
مسیر دید در نقشه برداری
survey control
سیستم کنترل نقشه برداری
alidade
یکی از وسایل نقشه برداری
survey control
نقطه کنترل نقشه برداری
connection survey
نقشه برداری منطقه ربط
sight front
دید جلو در نقشه برداری
gunter's chain
متر فلزی نقشه برداری
hydrography
نقشه برداری از ابهای روی زمین
triangulation
روش مثلث بندی در نقشه برداری
hypsography
نقشه برداری از کوه هاوارتفاعات زمین
triangulation survey
نقشه برداری به روش مثلث بندی
line offset method
روش نقشه برداری از یک مسیر منحنی
surveyed chart
طرح تیر نقشه برداری شده
geodetic control
نقاط کنترل نقشه برداری عمومی
assumed orientation
توجیه فرضی وسایل نقشه برداری
chorography
نقشه برداری وتوضیح وضع جغرافیایی ناحیهای
master plot
نقشه راهنمای اصلی عکس برداری هوایی
survey information center
مرکز اطلاعات نقشه برداری در توپخانه لشکری یا سپاه
plane table
سه پایه نقشه برداری که الیداد بران سوار میشود
geodetic surveying
تعیین شکل وابعاد زمین ازطریق نقشه برداری
long base method
روش تقاطع نقشه برداری بااستفاده از یک باز طولانی
stadia points
تارهای فاصله سنج دردوربینهای چشمی و نقشه برداری
cadastral surveys
عملیات نقشه برداری به منظور تفکیک و تعیین حدوداراضی
intermediate sight
توسط دید عقب و جلو یک نقطه در نقشه برداری
traingulation
تقسیم بقطعات سه گوش برای پیمایش یا نقشه برداری
selenodetic
امور مربوط به تهیه نقشه یانقشه برداری از کره ماه
horizontal control
کنترل افقی در نقشه برداری اندازه گیری بر دو سمت نقشهای
bench check
کارگاه مجهز به دستگاههای ازمایشی علامت نقطه بازرسی نقشه برداری
bench mark
نشانهای که ارتفاع ان مشخص است و برای نقشه برداری به عنوان مبنااستفاده میشود
polar stereographic
سیستم تهیه نقشه قطبی سیستم نقشه برداری قطبی
stripping
نواربندی کردن نقشه برای عکس برداری علامت گذاری کردن
constant of the cone
زاویه کجی مخروق نقشه برداری لامبر ضریب مخروط لامبر
datum point
نقطه مبنای مختصات شبکه ایستگاه مبنای نقشه برداری
bessel method
پیدا کردن محل توقفگاه به روش بسل سیستم نقشه برداری بسل
lambert projection
سیستم لامبر یا سیستم نقشه برداری مخروطی
oceanography
تهیه نقشههای دریایی و نقشه برداری دریایی
reference datum
سطح مبنای نقشه برداری سطح مبنا
sniper scope
دوربین تیراندازی بوسیله تیراندازان ماهر دوربین مادون قرمز دیدبانی در شب
infinity method
روش موازی کردن دو خط تارموی دوربین تنظیم دوربین در بینهایت
angle of view
زاویه رویت دوربین عکاسی میدان دید دوربین
cross line
بعلاوه داخل دوربین خط تار موی دوربین
hyperfocal distance
مسافت بین عدسی دوربین تانزدیکترین اشیاء میدان تصویردوربین وقتی که دوربین روی فاصله بینهایت تنظیم شود
survey
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveys
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveyed
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
synchroscope
دوربین کنترل اتش خودکارپدافند هوایی دوربین دستگاه توزیع اتش خودکار
xerography
عکس برداری وکپی برداری ازترسیمات بوسیله اثرنور برروی کاغذ وغیره
xerographic
عکس برداری وکپی برداری ازترسیمات بوسیله اثرنور برروی کاغذ وغیره
datum
سطح اب دریا سطح مبنای ارتفاع در نقشه برداری سطح مبنای مختصات
hectograph
ماشین کپیه برداری یارونوشت برداری
collimating sight
دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
strategies
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategy
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
conformal projection
نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
line route map
نقشه نشان دهنده راهها نقشه راهنمای مسیر خطوط سیم دستگاه
docking plan
نقشه مسیر ورود کشتی به حوضچه تعمیر نقشه ساختمان قسمت زیر ناوlongshoreman
control map
نقشه مخصوص بررسی صحت بقیه نقشه ها
cartographer
ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
cartographers
ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
hyetography
نقشه کشی از بارندگی نمایش بارش با نقشه
mapping
نقشه کشی کردن تهیه نقشه
topographic map
نقشه عوارض نما نقشه توپوگرافی
lens distortion
خطای عدسی دوربین عکاسی انحراف عدسی دوربین عکاسی
storage map
نقشه انباره نقشه انبارش
orthographic
تصویر یا نقشه که در ان خطوط مصور برسطح تصویر یا نقشه عموداست
plotted
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plots
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plot
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
map sheet
شماره برگ نقشه از سریهای مختلف برگ نقشه
vignetting
سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
outline assembly drawing
نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
spandrel
لچک
[در فرش های لچک ترنج، لچک ها معمولا یک چهارم ترنج بوده و یا دارای نقشه مشابه و یا نقشه متفاوت می باشند.]
map compilation
تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
the penetration of a telescope
دوربین
night glass
دوربین شب
opera glasses
دوربین
telescopes
دوربین
far sighted
دوربین
far-sighted
دوربین
binocular
دوربین
far seeing
دوربین
long sighted
دوربین
camera
دوربین
longsighted
دوربین
telescope
دوربین
presbyopic
دوربین
cameras
دوربین
computer aided design and drafting
طراحی و نقشه کشی به کمک کامپیوتر طراحی و نقشه کشی کامپیوتری
telescopy
فن استعمال دوربین
metascope
دوربین تک چشمی
miniature camera
دوربین مینیاتوری
CCTV camera
دوربین نظارت
cross hair
خط داخل دوربین
lens
عدسی دوربین
observation camera
دوربین نظارت
binocular
دوربین دوچشمی
telescope
دوربین نجومی
the penetration of a telescope
قوه دوربین
theodo;ite
دوربین مهندسی
director sight
دوربین هادی
drawtube
لوله دوربین
elbow telescope
دوربین بازویی
electron camera
دوربین الکترونی
eye piece
عدسی سر دوربین
security camera
دوربین نظارت
computing sight
دوربین محاسب
surveillance camera
دوربین نظارت
reticle
عدسی دوربین
binocular
دوربین دو چشم
camera nadir
خط لولای دوربین
reflex sight
دوربین منشوری
camera tube
دوربین تلویزیونی
television camera tube
دوربین تلویزیونی
coarse sight
دوربین یدکی
spyglass
دوربین کوچک
color camera
دوربین رنگی
closed-circuit camera
دوربین امنیتی
surveillance camera
دوربین امنیتی
security camera
دوربین امنیتی
observation camera
دوربین امنیتی
CCTV camera
دوربین امنیتی
closed-circuit camera
دوربین نظارت
sight
دوربین دیدن
sights
دوربین دیدن
box camera
دوربین قوطی
telescopes
دوربین نجومی
hypermetrope
ادم دوربین
camera-shy
بیزار از دوربین
kodak
دوربین عکاسی
box cameras
دوربین قوطی
pickup tube
دوربین تلویزیونی
field glass
دوربین صحرایی
opticians
دوربین فروش
optician
دوربین فروش
vial
حباب دوربین
gun sight
دوربین توپ
infrared viewer
دوربین مادون قرمز
sightings
دیدن از داخل دوربین
computing gunsight
دوربین محاسب توپ
infrared viewer
دوربین دیدبانی شبانه
camera
دوربین یا جعبه عکاسی
opera glass
دوربین مخصوص اپرا
sighting
دیدن از داخل دوربین
flash bulb
فلاش دوربین عکاسی
riflescope
دوربین روی تفنگ
reticle
تار موی دوربین
camera axis
محور دوربین عکاسی
camera magazine
کاست فیلم دوربین
colminator
دوربین شاخص توپ
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com