English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English Persian
peripheral دوره امادگی
preparatory interval دوره امادگی
Search result with all words
peripheral course دوره امادگی نظامی
Other Matches
readiness condition وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
cooling-off periods دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling off period دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off period دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
holocene وابسته به دوره زمین شناسی حاضر که ازپایان دوره پلیستوسن شروع میگردد
defense readiness condition وضعیت امادگی رزمی ارتش وضعیت امادگی رزمی دفاعی
interregnum فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregna فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregnums فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
air defense readiness وضعیت امادگی پدافند هوایی امادگی پدافند هوایی
colporteur کتاب فروش دوره گرد فروشنده دوره گرد
readiness امادگی
kelter or kilter امادگی
form امادگی
disposition امادگی
formed امادگی
tautness امادگی
forms امادگی
preparedness امادگی
conditioning امادگی
preparation امادگی
proneness امادگی
preparations امادگی
susceptibility امادگی
qualification امادگی
covers امادگی
penchant امادگی
coverings امادگی
cover امادگی
predispostion امادگی
kelter امادگی
light period دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
operational readiness امادگی عملیاتی
half way houses خانههای امادگی
condition of readiness شرایط امادگی
training camp اردوی امادگی
state of alert وضعیت امادگی
indisposedness عدم امادگی
work out تمرین امادگی
second degree of readiness امادگی درجه دو
erg 2- امادگی ذاتی
insusceptibility عدم امادگی
availability زمان امادگی
preparatory school اموزشگاه امادگی
preparatory schools اموزشگاه امادگی
readiness امادگی رزمی
reading readiness امادگی خواندن
third degree of readiness امادگی درجه سه
combat readiness امادگی رزمی
hot امادگی کامل
hotter امادگی کامل
vigilance امادگی چالاکی
unreadiness عدم امادگی
peak up در اوج امادگی
physical fitness امادگی جسمانی
indispositions عدم امادگی
indisposition عدم امادگی
reconditioning تجدید امادگی
hottest امادگی کامل
law of readiness قانون امادگی
medical fitness امادگی پزشکی
liability to disease تعهد امادگی
production cycle زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
materiel readiness امادگی رزمی وسایل
school readiness امادگی ورود به مدرسه
level of readiness سطح امادگی رزمی
distensibility امادگی برای بادکردن
accessibility امادگی برای پذیرایی
lurch امادگی شکست فاحش
lurched امادگی شکست فاحش
lurches امادگی شکست فاحش
lurching امادگی شکست فاحش
operational performance category امادگی عملیاتی از طبقه
operational performance category طبقه امادگی عملیاتی
physical fitness امادگی عمومی جسمانی
ingenuity امادگی برای اختراع
readiness category درجه امادگی رزمی
readiness category نوع امادگی رزمی
fourth degree of readiness امادگی درجه چهار
habilitation لباس پوشاندن امادگی
preparations امادگی اماده سازی
condition code کد وضعیت امادگی اقلام
readiness اماده باش امادگی
flyable dud بدون امادگی رزمی
condition of readiness وضعیت امادگی رزمی
data set ready امادگی مجموعه داده ها
combat ready دارای امادگی رزمی
data terminal ready امادگی ترمینال داده
preparation امادگی اماده سازی
reagency امادگی برای واکنش یا معرفی
sight-reads بدون امادگی قبلی اجراکردن
teachability امادگی جهت یاد گرفتن
sight-reading بدون امادگی قبلی اجراکردن
haemophillia امادگی بخون رفتن زیاد
fluctuability امادگی برای بالاوپایین رفتن
sight-read بدون امادگی قبلی اجراکردن
sight read بدون امادگی قبلی اجراکردن
opposability امادگی برای روبرو گذاشتن
readiness to report امادگی برای پاسخ دادن
removability ناپایداری امادگی برای برداشته شدن
insuperability عدم امادگی برای از میان برداشتن
irresponsiveness عدم امادگی برای پاسخ دادن
flight readiness firing ازمایش سریع امادگی پرتاب موشک
army ready material program برنامه بهبود امادگی رزمی اماد
communicativeness امادگی برای رساندن خبر پرگویی
materiel readiness میزان امادگی جنگ افزارها وتجهیزات
mission ready اعلام امادگی هواپیما برای پرواز
ready solubility in water امادگی برای زودحل شدن دراب
inseparability عدم امادگی برای جدا شدن
inerrability معصومیت عدم امادگی برای خطاکردن
impressionability امادگی برای تحت تاثیر قرارگرفتن
snug down امادگی قبل از ورود به دریای طوفانی
impulsiveness امادگی برای کار کردن یا نیروی انی
dtr Ready Terminal Data امادگی ترمینال داده
vitrescence امادگی برای تبدیل به شیشه خاصیت شیشهای
war footing حالت اماده باش در ارتش امادگی رزمی
inductility عدم امادگی برای لوله شدن اقامه
road test ازمایش امادگی وسائط نقلیه برات مسافرت
put and take fishing انداختن ذخیره ماهی به اب برای امادگی ماهیگیری درفصل
civilian preparedness for war اماده کردن مردم برای جنگ امادگی غیرنظامیان
condensability قابلیت انقباض یاتکثیف-امادگی برای منقبض شدن
plea of tender اعلام امادگی خوانده به ادای دین خواهان در دادگاه
ground تماس دادن چوب به زمین پشت گوی برای امادگی
semifinal مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
contractibility قابلیت انقباض- امادگی برای جمع شدن یاکوچک شدن
availability factor ضریب امادگی عملیاتی هواپیماها یا ناوها ضریب قابلیت استفاده
record کلیدی در دستگاه ضبط کننده برای بیان امادگی ضبط سیگنال ها روی رسانه
availability میزان در دسترس بودن میزان امادگی زمان تعمیرناو
serviceability criteria وضعیت امادگی تجهیزات وضعیت قابلیت استفاده ازوسایل
flight test ازمایش پرواز یا ازمایش امادگی پرتاب موشک
careers دوره
rhythm دوره
careering دوره
career دوره
careered دوره
rhythms دوره
stadiums دوره
stadia دوره
perimeter دوره
periodicity دوره
perimeters دوره
cycled دوره
rimless بی دوره
compass دوره
stadium دوره
instar دوره
cycles دوره
phased دوره
peripheries دوره
periphery دوره
felloe دوره
Ice Age دوره یخ
felly دوره
era دوره
eras دوره
phases دوره
rim دوره
rims دوره
epoch دوره
cycle دوره
epochs دوره
one's d. دوره
he has run his race دوره
phase دوره
coursed : دوره
set دوره
circuits دوره
setting up دوره
outlined دوره
term دوره
periods دوره
courses : دوره
reviewal دوره
course : دوره
sets دوره
outline دوره
circuit دوره
termed دوره
pool دوره
period دوره
sessions دوره
bordered دوره
bordering دوره
session دوره
contemporaries هم دوره
contemporary هم دوره
outlining دوره
outlines دوره
pooled دوره
edges دوره
terming دوره
to have ones fling دوره
border دوره
pools دوره
edge دوره
unit categories انواع مختلف یکانها یا انواع طبقات یکانها از نظر استعدادو سازمان و امادگی رزمی
critical period دوره بحرانی
period دوره زمان
time period دوره زمان
critical period دوره شاخص
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com