English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
critical period دوره بحرانی
Search result with all words
epitasis دوره بحرانی وشدت مرض
Other Matches
critical coupling کوپلاژ بحرانی پیوست بحرانی
cooling off period دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off periods دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
holocene وابسته به دوره زمین شناسی حاضر که ازپایان دوره پلیستوسن شروع میگردد
cooling-off period دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
interregnum فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregna فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregnums فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
colporteur کتاب فروش دوره گرد فروشنده دوره گرد
marginal بحرانی
critical limit حد بحرانی
critical بحرانی
acute بحرانی
decretory بحرانی
climacteric بحرانی
decretive بحرانی
critical point نقطه بحرانی
critical height بلندی بحرانی
critical mass جرم بحرانی
critical حیاتی بحرانی
critical magnitude اندازه بحرانی
critical height ارتفاع بحرانی
critical isotherm هم دمای بحرانی
critical pressure فشار بحرانی
critical path مسیر بحرانی
critical value ارزش بحرانی
critical valve مقدار بحرانی
critical velocity سرعت بحرانی
exigent فشاراور بحرانی
razor edge موقعیت بحرانی
nick موقع بحرانی
nicked موقع بحرانی
nicking موقع بحرانی
critical temperature دمای بحرانی
critical point نقطه بحرانی
critical pollution الودگی بحرانی
critical region ناحیه بحرانی
critical region منطقه بحرانی
critical resistance مقاومت بحرانی
critical speed سرعت بحرانی
juncture موقع بحرانی
nicks موقع بحرانی
critical heat flux شارحرارتی بحرانی
critical coupling تزویج بحرانی
critical angle زاویه بحرانی
critical damping میرائی بحرانی
critical assembly ترتیب بحرانی
critical depth عمق بحرانی
critical area ناحیه بحرانی
critical frequency فرکانس بحرانی
critical damping خفیدگی بحرانی
critical current شدت بحرانی
critical flow جریان بحرانی
critical amplification تقویت بحرانی
critical altitude ارتفاع بحرانی
critical activity فعالیت بحرانی
Critical Regonalism منطقه ی بحرانی
critical density چگالی بحرانی
acritical غیر بحرانی
cretical flow جریان بحرانی
light period دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
critical date مدت زمان بحرانی
critical path analysis تحلیل مسیر بحرانی
critical path method روش مسیر بحرانی
critically بطور بحرانی یا وخیم
critical concentration میزان تمرکز بحرانی
cpm روش مسیر بحرانی
flood stage تراز بحرانی طغیان
critical wave legth طول موج بحرانی
critcal fore pressure فشار حد خلاء بحرانی
critical backing pressure فشار حد خلاء بحرانی
critical angle of attack زاویه حمله بحرانی
critical temperature درجه حرارت بحرانی
critical closing speed سرعت بحرانی پایین
critical resistance مقدار مقاومت بحرانی
thermal critical point نقطه ی بحرانی حرارتی
critical deformation تغییر شکل بحرانی
critical grid current شدت بحرانی شبکه
critical grid voltage ولتاژ بحرانی شبکه
critical infinte cylinder قطر بحرانی استوانه
critical anode distance فاصله بحرانی اندی
critical isotherm منحنی هم دمای بحرانی
critical grid current جریان بحرانی شبکه
critical molecular mass جرم مولکولی بحرانی
critical degree of polymerization درجه بحرانی بسپارش
production cycle زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
critical cooling rate میزان سرد کنندگی بحرانی
critical heat flux ratio نسبت شار حرارتی بحرانی
supercritical fluid chromatography کروماتوگرافی سیال فوق بحرانی
critical grid bias ولتاژ بایاس بحرانی شبکه
to recover from something ترمیم شدن [مثال از بحرانی]
to recover from something جبران کردن [مثال از بحرانی]
to recover from something به حالت اول درآمدن [مثال از بحرانی]
critical build up resistance مقاومت بحرانی برای تحریک خودی
Every crisis should be viewed [seen] as an opportunity. هر بحرانی باید به عنوان یک فرصت دیده شود.
s.f.c chromatography supercriticalfluid کروماتوگرافی سیال فوق بحرانی
supercritical fluid chromatography/mass spectrometry کروماتوگرافی سیال فوق بحرانی / طیف بینی جرمی
to turn the corner <idiom> بهبود یافتن پس از گذشت مرحله دشواری یا بحرانی [اصطلاح روزمره]
critical path analysis استفاده از بررسیهای هر مرحله بحرانی یک پروژه بزرگ برای کمک به گروه مدیریت
s.f.c/m.s mass/fluidchromatography spectrometrysupercritical کروماتوگرافی سیال فوق بحرانی / طیف بینی جرمی
curie point دمای بحرانی منحصر به فردبرای هر ماده که بالاتر از ان مواد فرومانیتیک خاصیت مغناطیسی دائم یاموقت خودرا ازدست میدهند
semifinal مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
zero hour لحظه شروع ازمایشات سخت لحظه بحرانی
rimless بی دوره
era دوره
stadiums دوره
eras دوره
perimeter دوره
felloe دوره
peripheries دوره
compass دوره
one's d. دوره
rims دوره
rhythms دوره
instar دوره
rhythm دوره
he has run his race دوره
stadium دوره
periphery دوره
felly دوره
perimeters دوره
Ice Age دوره یخ
phase دوره
careered دوره
cycles دوره
epoch دوره
epochs دوره
rim دوره
careering دوره
phased دوره
phases دوره
stadia دوره
careers دوره
cycle دوره
cycled دوره
career دوره
pooled دوره
terming دوره
circuits دوره
circuit دوره
edge دوره
edges دوره
contemporaries هم دوره
contemporary هم دوره
pool دوره
to have ones fling دوره
bordering دوره
course : دوره
bordered دوره
border دوره
courses : دوره
setting up دوره
reviewal دوره
sets دوره
set دوره
term دوره
termed دوره
outline دوره
periodicity دوره
pools دوره
session دوره
coursed : دوره
outlining دوره
outlined دوره
outlines دوره
sessions دوره
periods دوره
period دوره
trochoid دوره گرد
occupancy cycle دوره سکونت
period دوره زمان
trivium دوره نخستین
tip circle دوره نوک
critical period دوره شاخص
transition period دوره گذار
colportage دوره گردی
trimester دوره سه ماهه
conducting period دوره رسانایی
to run over دوره کردن
to serve apprenticeship دوره شاگردی
continous cycle دوره بی وقفه
transition period دوره انتقال
triennium دوره سه ساله
contract period دوره قرارداد
cheap jack دوره گرد
crier دوره گرد
caird دوره گرد
time span دوره زمان
on probation در دوره ازمایشی
infection period دوره نهفتگی
quarter [year] دوره سه ماهه
three-month period دوره سه ماهه
time period دوره زمان
period/stretch/lapse of time دوره زمان
quarterly period دوره سه ماهه
foreperiod پیش دوره
production period دوره تولید
internship دوره انترنی
latency دوره کمون
latency period دوره نهفتگی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com