English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
English Persian
career دوره رسمی
careered دوره رسمی
careering دوره رسمی
careers دوره رسمی
Other Matches
cooling-off period دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling off period دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
holocene وابسته به دوره زمین شناسی حاضر که ازپایان دوره پلیستوسن شروع میگردد
cooling-off periods دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
interregnum فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregna فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregnums فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
returned گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
return گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returning گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returns گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
review بازدید رسمی یاسان رسمی
reviews بازدید رسمی یاسان رسمی
reviewing بازدید رسمی یاسان رسمی
reviewed بازدید رسمی یاسان رسمی
officiary مامور رسمی مقام رسمی
officious نیمه رسمی شبهه رسمی
solemn form در CL تصدیق وصیتنامه یا از طریق رسمی یعنی در دادگاه است یا ازطریق غیر رسمی یا عادی است که توسط دفاتر اسنادرسمی به عمل می اید
colporteur کتاب فروش دوره گرد فروشنده دوره گرد
exchange devaluation تنزل رسمی قیمت ارز تضعیف رسمی ارز
light period دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
production cycle زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
semifinal مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
cycles دوره
border دوره
course : دوره
bordered دوره
bordering دوره
cycle دوره
cycled دوره
set دوره
sets دوره
setting up دوره
felloe دوره
felly دوره
termed دوره
terming دوره
reviewal دوره
edge دوره
edges دوره
one's d. دوره
contemporaries هم دوره
contemporary هم دوره
compass دوره
periodicity دوره
term دوره
pool دوره
pooled دوره
pools دوره
phases دوره
phased دوره
phase دوره
eras دوره
era دوره
to have ones fling دوره
Ice Age دوره یخ
periphery دوره
peripheries دوره
he has run his race دوره
coursed : دوره
courses : دوره
instar دوره
rimless بی دوره
careering دوره
rims دوره
epochs دوره
session دوره
sessions دوره
circuits دوره
circuit دوره
stadiums دوره
perimeter دوره
stadium دوره
careered دوره
stadia دوره
perimeters دوره
rim دوره
rhythms دوره
outlining دوره
careers دوره
rhythm دوره
outlined دوره
outline دوره
period دوره
periods دوره
outlines دوره
epoch دوره
career دوره
orthodox رسمی
institutional رسمی
official رسمی
formmal رسمی
solemn رسمی
formal رسمی
period of office دوره تصدی
period of instrument دوره سنجه
magnetic cycle دوره مغناطیسی
period of production دوره تولید
period of roll دوره تناوب
period of delivery دوره تحویل
limitation period دوره محدودیت
period of vibratio دوره ارتعاش
internship دوره انترنی
latency دوره کمون
latency period دوره نهفتگی
life cycle دوره زندگی
life cycle دوره عمر
fiscal years دوره مالی
practice period دوره تمرین
fiscal year دوره مالی
pliocene دوره پلیوسن
inning یک دوره بازی
revolution یک دوره کامل
measuring period دوره سنجش
careered دوره زندگی
melting period دوره ذوب
age دوره عصر.
ages دوره عصر.
neonatal period دوره نوزادی
number of cycle تعداد دوره ها
careering دوره زندگی
revolutions یک دوره کامل
huckster دوره گرد
toured یک دوره مسابقه
maintenance period دوره تعمیرات
pentad دوره پنجساله
pedlary دوره گردی
payback period دوره برگشت
careers دوره زندگی
payback period دوره بازپرداخت
maintenance period دوره نگهداری
oxidizing period دوره اکسیداسیون
career دوره زندگی
oxidizing period دوره احیاء
hucksters دوره گرد
period of incubation دوره نهفتگی
conducting period دوره رسانایی
basic course دوره مقدماتی
cycled دوره گردش
critical period دوره شاخص
advanced course دوره عالی
advance course دوره عالی
action period دوره کنش
cycle time زمان دوره
colportage دوره گردی
cycle دوره گردش
duty cycle دوره کار
duty factor دوره کار
electoral legislative term دوره انتخابیه
elimination heat دوره مقدماتی
biennium دوره دوساله
blocking period دوره وقفه
continous cycle دوره بی وقفه
meetings یک دوره مسابقه
meeting یک دوره مسابقه
contract period دوره قرارداد
cheap jack دوره گرد
caird دوره گرد
budget period دوره بودجه
tour یک دوره مسابقه
cycles دوره گردش
crier دوره گرد
touring یک دوره مسابقه
tours یک دوره مسابقه
critical period دوره بحرانی
perlim دوره مقدماتی
estrous cycle دوره فحلی
grace period دوره مهلت
guarantee period دوره ضمانت
house-parties دوره خانگی
hucksterer دوره گرد
idle period دوره استراحت
idle time دوره عطالت
incunabula نخستین دوره
induction period دوره انگیزش
encompassing دوره کردن
encompasses دوره کردن
encompassed دوره کردن
encompass دوره کردن
infection period دوره نهفتگی
house party دوره خانگی
financial period دوره مالی
tournament یک دوره مسابقه
tournaments یک دوره مسابقه
processes دوره عمل
fellyfelloe دوره درندگی
flux linking a turn شاره دوره
foreperiod پیش دوره
process دوره عمل
adolescence دوره جوانی
innings دوره تصدی
game cycle دوره بازی
Ice Age دوره یخبندان
germinal period دوره نوجنینی
house-party دوره خانگی
coursed دوره مسیرتیراندازی
set دوره مجموعه
sets دوره مجموعه
setting up دوره مجموعه
curricula دوره تحصیلات
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com