Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
latency
دوره عکس العمل
Other Matches
divert action
عکس العمل متضاد عکس العمل مخالف
cooling-off period
دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
holocene
وابسته به دوره زمین شناسی حاضر که ازپایان دوره پلیستوسن شروع میگردد
cooling off period
دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off periods
دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
interregna
فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregnum
فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregnums
فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
colporteur
کتاب فروش دوره گرد فروشنده دوره گرد
commissioning
حق العمل
commission fee
حق العمل
premium
حق العمل
factorage
حق العمل
brokerage
حق العمل
brokage
حق العمل
commissions
حق العمل
premiums
حق العمل
commission
حق العمل
prompt
عکس العمل
rough and ready
سریع العمل
reactional
عکس العمل
prompted
عکس العمل
reactive effect
عکس العمل
reactions
عکس العمل
resilient
عکس العمل
commissioner
حق العمل کار
commissioners
حق العمل کار
factor
حق العمل کار
factors
حق العمل کار
responds
عکس العمل
respond
عکس العمل
commission agent
حق العمل کار
responded
عکس العمل
reaction
عکس العمل
prompts
عکس العمل
reflex force
فشارعکس العمل
factorage
حق العمل کاری
light period
دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
reaction equation
معادله عکس العمل
transfer instruction
دستور العمل انتقال
reaction time
زمان عکس العمل
reaction force
نیروی عکس العمل
factors
حق العمل کار نماینده
factor
حق العمل کار نماینده
reflex
عکس العمل غیرارادی
reflexes
عکس العمل غیرارادی
repercussion
عکس العمل واکنش
reflexology
عکس العمل شناسی
reactions
انفعال عکس العمل
reaction
انفعال عکس العمل
reflex force
نیروی عکس العمل
reaction curve
منحنی عکس العمل
pseudoinstruction
شبه دستور العمل
commissions
حق العمل مامور شدن
reactor
عامل عکس العمل
reactors
عامل عکس العمل
commissioning
حق العمل مامور شدن
actual instruction
دستور العمل واقعی
armature reaction
عکس العمل ارمیچر
background count
عکس العمل تشعشع
rapid
سریع العمل چابک
modulus of subgrade reaction
ضریب عکس العمل
coefficient of subgrade reaction
ضریب عکس العمل
commission
حق العمل مامور شدن
responses
عکس العمل به دلیلی
retaliation
عکس العمل متقابل
interaction
عکس العمل متقابل
n address instruction
دستور العمل با N نشانی
immediate action
عکس العمل فوری
response
عکس العمل به دلیلی
on commission
بطورحق العمل کاری
production cycle
زمان یا دوره بافت یک فرش
[این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
returns
مراجعت کردن عکس العمل
returning
مراجعت کردن عکس العمل
reacting
عکس العمل نشان دادن
returned
مراجعت کردن عکس العمل
reacted
عکس العمل نشان دادن
react
عکس العمل نشان دادن
reaction of support
عکس العمل تکیه گاه
commission
حق العمل کاری امانت فروشی
commission
حق العمل نمایندگی یا ماموریت دادن
commissioning
حق العمل کاری امانت فروشی
commissioning
حق العمل نمایندگی یا ماموریت دادن
shiping agent
حق العمل کار بارگیری کشتی
commissions
حق العمل کاری امانت فروشی
commissions
حق العمل نمایندگی یا ماموریت دادن
reacts
عکس العمل نشان دادن
return
مراجعت کردن عکس العمل
responsive
دارای عکس العمل سریع جواب گو
acoustic circuit
مدار عکس العمل انفجار صوتی
backlash
عکس العمل سیاسی واکنش شدید
triggerman
ادمکش سریع العمل درمیان جماعت اوباش
deadbeats
زدن ضربه بدون برگشت وعکس العمل
boomerangs
عملی که عکس العمل ان بخودفاعل متوجه باش د
boomeranging
عملی که عکس العمل ان بخودفاعل متوجه باش د
boomeranged
عملی که عکس العمل ان بخودفاعل متوجه باش د
boomerang
عملی که عکس العمل ان بخودفاعل متوجه باش د
deadbeat
زدن ضربه بدون برگشت وعکس العمل
antigens
مادهای که در بدن ایجادعکس العمل علیه خودش میکند
antigen
مادهای که در بدن ایجادعکس العمل علیه خودش میکند
operation
درستور العمل ریاضی که بر روی داده انجام میشود
interactive
پردازش آن و اعمال عکس العمل بلاد رنگ روی آن
del credere
ضمانت فروشنده حق العمل کار نسبت به معتبر بودن خریدار
reaction time
زمان اماده شدن یکان برای عکس العمل به دستورات
dummies
محصول کپی برای بررسی عکس العمل مشتری به طرح
dummy
محصول کپی برای بررسی عکس العمل مشتری به طرح
reactionpropulsion
سیستم پرتاب جت با استفاده از نیروی عکس العمل گازهای خروجی از یک لوله
anthropomorphic software
نرم افزاری که به آنچه کاربر می گوید عکس العمل نشان میدهد
interactive
سیستم نمایش که قادر به عکس العمل نشان دادن به ورودی مختلف کاربر است
hydrofoil
سطح صاف یا موربی که دراثر حرکت اب از خلال ان بحرکت وعکس العمل دراید وغالبابشکل پرده یا باله ای ست
hydrofoils
سطح صاف یا موربی که دراثر حرکت اب از خلال ان بحرکت وعکس العمل دراید وغالبابشکل پرده یا باله ای ست
commision agent
نماینده حق العمل کار نماینده یا عاملی که بصورت درصد به او پرداخت میشود
fire fighting
عکس العمل نسبت به اتش دشمن مبارزه با اتش سوزی
fail-safe
ماسوره تامین شده از نظرعمل کرد دستگاههای داخلی ماسوره مطمئن العمل
fail safe
ماسوره تامین شده از نظرعمل کرد دستگاههای داخلی ماسوره مطمئن العمل
semifinal
مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
epochs
دوره
circuit
دوره
Ice Age
دوره یخ
era
دوره
eras
دوره
phased
دوره
phases
دوره
epoch
دوره
outlining
دوره
outlines
دوره
circuits
دوره
careers
دوره
rimless
بی دوره
compass
دوره
one's d.
دوره
instar
دوره
he has run his race
دوره
outline
دوره
outlined
دوره
felly
دوره
careered
دوره
careering
دوره
peripheries
دوره
periphery
دوره
felloe
دوره
career
دوره
rim
دوره
phase
دوره
stadium
دوره
stadiums
دوره
rhythms
دوره
period
دوره
rhythm
دوره
perimeters
دوره
perimeter
دوره
cycles
دوره
cycle
دوره
periods
دوره
session
دوره
rims
دوره
stadia
دوره
cycled
دوره
sessions
دوره
set
دوره
to have ones fling
دوره
coursed
: دوره
course
: دوره
term
دوره
courses
: دوره
edge
دوره
contemporaries
هم دوره
contemporary
هم دوره
periodicity
دوره
edges
دوره
bordering
دوره
setting up
دوره
sets
دوره
termed
دوره
bordered
دوره
border
دوره
terming
دوره
pools
دوره
pool
دوره
pooled
دوره
reviewal
دوره
the iron age
دوره ستمگری
cheap jack
دوره گرد
on probation
در دوره ازمایشی
the a of infancy
دوره بچگی
conducting period
دوره رسانایی
continous cycle
دوره بی وقفه
contract period
دوره قرارداد
testing time
دوره ازمون
the iron age
دوره بی رحمی
three-month period
دوره سه ماهه
colportage
دوره گردی
transition period
دوره انتقال
transition period
دوره گذار
to serve apprenticeship
دوره شاگردی
triennium
دوره سه ساله
to run over
دوره کردن
recurrence interval
دوره تناوب
return perion
دوره تناوب
tip circle
دوره نوک
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com