English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
tolerance dose دوز دریافتی قابل استقامت ازتشعشعات اتمی
Other Matches
rad یک واحد از دوز تشعشعی دریافتی اتمی
implosion weapon جنگ افزار اتمی حساس قابل انفجار با تجزیه اتمی
acute dose دز دریافتی حاد و غیر قابل علاج
chronic dose دز قابل معالجه و پیشگیری اتمی
operation exposure guide حداکثر دوز اتمی قابل قبول یاقابل دریافت
thunder chief نوعی هواپیمای یک موتوره وسوپرسونیک قابل حمل بمب اتمی
whisker کریستال منفرد کوچک عدسی شکلی که استحکام یا استقامت ان به بیشترین مقداری که به صورت تئوریک قابل دستیابی است بسیار نزدیک است
hustlers بمب افکن استراتژیکی قابل حمل بمب اتمی که با چهارموتور جت مجهز است
hustler بمب افکن استراتژیکی قابل حمل بمب اتمی که با چهارموتور جت مجهز است
minometer دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی وسیله اندازه گیری دوز اتمی
rainout ریزش ابر اتمی به علت رطوبت هوا بارش غبار اتمی
isotopy دارای تساوی در اعداد اتمی برابری عددی اتمی
proliferation سیستم گسترش اتمی یاگسترش تولید اتمی
atomic weight وزن اتمی یک عنصر که برمبنای 61 وزن اتمی اکسیژن قرار داده شده است
clean weapon جنگ افزار اتمی کم ریزش جنگ اتمی که اثار باقیه کم داشته باشد
fallout contours خطوط میزان منحنی تشعشع اتمی یا نشان دهنده شدت تشعشع اتمی
european atomic energy community جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است
nucleon اجزای داخل هسته اتمی هستک هسته اتمی
nuclear stalemate گلوله اتمی خارج از رده گلوله اتمی ممنوعه
fission to yield ratio توان بمب اتمی نسبت انرژی شکافت اتمی به انرژی حاصله از پرتاب بمب
cloud chamber effect اثرات حاصله از لایه خارجی قارچ اتمی اثرات پوسته قارچ اتمی
atomic demolition munition خرج تخریب مهمات اتمی مهمات مخصوص تخریب جنگ افزار اتمی
stand up با استقامت
stand-up با استقامت
strenght استقامت
perseverance استقامت
perseverant با استقامت
endurance استقامت
fartlek تمرین دو استقامت
distance runner دونده استقامت
backbone استقامت استواری
backbones استقامت استواری
resists استقامت کردن
resist استقامت کردن
resisting استقامت کردن
assiduity استقامت مداومت
staminal با اسطقس با استقامت
stamina طاقت استقامت
muscular endurance استقامت عضلانی
distance man دونده استقامت
reluct استقامت کردن
power endurance توان استقامت
shear strength استقامت برشی
holdouts استقامت کردن
holdout استقامت کردن
endurance race مسابقه استقامت
perseveringly با استقامت مصرانه
dogged persererance استقامت سخت
resisted استقامت کردن
enduro مسابقه استقامت
persevere استقامت بخرج دادن
perseveres استقامت بخرج دادن
persevered استقامت بخرج دادن
enduro مسابقه اتومبیلرانی استقامت
endurance race مسابقه اتومبیلرانی استقامت
withstood مخالفت کردن استقامت ورزیدن
withstands مخالفت کردن استقامت ورزیدن
withstanding مخالفت کردن استقامت ورزیدن
withstand مخالفت کردن استقامت ورزیدن
marathon یک نوع مسابقه ورزشی استقامت
interval trailing تمرین استقامت و اماده سازی
thermoduric قادر به استقامت در برابرحرارت زیاد
marathons یک نوع مسابقه ورزشی استقامت
middle distance race دو نیمه استقامت 008 تا0051 متر
deutsch rivet نوعی پرچ کور با استقامت زیاد
receive دریافتی
receipts دریافتی
perceptual دریافتی
bank acceptance دریافتی
receipt دریافتی
receives دریافتی
Let's see how much you can take. <idiom> ببینیم تا چه حد توانایی [استقامت] داری . [اصطلاح روزمره]
survey meter دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
early time زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
input level سطح دریافتی
disposable income درامد دریافتی
absorbed doze دوز دریافتی
take-home pay خالص دریافتی
signal voltage ولتاژ دریافتی
received power توان دریافتی
receive only فقط دریافتی
goods intake کالاهای دریافتی
goods inwards کالاهای دریافتی
goods receiving کالاهای دریافتی
distance medley دو استقامت امدادی شامل 004 008 0021 و 0061متر
madison مسابقه دوچرخه سواری استقامت 6 روزه بین 2 تیم
traffic داده پیام دریافتی
dose rate میزان دوز دریافتی
mail نامههای ارسالی یا دریافتی
incoming پیام دریافتی در کامپیوتر
mails نامههای ارسالی یا دریافتی
trafficking داده پیام دریافتی
traffics داده پیام دریافتی
receptive aphasia زبان پریشی دریافتی
received line signal detect کشف سیگنال خط دریافتی
trafficked داده پیام دریافتی
account صورت مبالغ دریافتی و پرداختی
chronic dose دز دریافتی تا 42ساعت بعد از انفجاراتمی
unemployment benefit کمک دریافتی در دوران بیکاری
incoming حجم داده یا پیام دریافتی
kill off سرعت گرفتن غیرعادی درمسابقه دو استقامت برای خسته کردن حریفان
picturing و یا تغییر شدت آن طبق سیگنال دریافتی
pictured و یا تغییر شدت آن طبق سیگنال دریافتی
pictures و یا تغییر شدت آن طبق سیگنال دریافتی
picture و یا تغییر شدت آن طبق سیگنال دریافتی
active homing guidance هدایت خودکار با استفاده ازامواج ارسالی یا دریافتی
warbling وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
echo برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
echoing برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
echoed برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
warbled وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
warbles وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
lock همسان کردن ساعت درونی با سیگنال دریافتی
warble وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
echoes برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
locks همسان کردن ساعت درونی با سیگنال دریافتی
redundancies بررسی بلاکهای دریافتی داده برای تشخیص خطا
emptier فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
attenuation اختلاف بین توان ارسالی و دریافتی بر حسب دسی بل
empty فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
emptiest فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
redundancy بررسی بلاکهای دریافتی داده برای تشخیص خطا
empties فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
emptied فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
y alloys الیاژهایی از الومینیم که میتواند استقامت خود را تادمای 052 تا 033 درجه سانتیگراد حفظ کند
vrc بررسی پرینتی در هر حرف از بلاک دریافتی برای تشخیص خطا
microsoft فکس و پیام های شبکه دریافتی و ارسالی به PL را مرتب میکند
substitution لیست حروف یا کدها که به جای کد دریافتی باید درج شود
summation check بررسی تشخیص خطا با جمع کردن حروف دریافتی و مقایسه با کل آن
redundancies بررسی پریتی روی هر حرف بلاک دریافتی برای تشخیص خطا
redundancy بررسی پریتی روی هر حرف بلاک دریافتی برای تشخیص خطا
phosphor اندازه نور تولید شده در مقایسه با انرژی دریافتی از اشعه الکترون
strip حذف داده کنترل از پیام دریافتی و باقی گذاشتن اطلاعات مربوطه
vertical بررسی پرینتی روی هر حرف از بلاک دریافتی برای تشخیص خطا
recoverable item وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
friendly front end طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
triatomic سه اتمی
diatomic دو اتمی
nuclear اتمی
hexatomic شش اتمی
nuclear strike تک اتمی
atomic اتمی
monoatomic یک اتمی
input مجموعه دستوراتی که وسیله ورودی /خروجی را کنترل میکند و داده دریافتی را به محل اصلی ذخیره سازی انتقال میدهد
inputted مجموعه دستوراتی که وسیله ورودی /خروجی را کنترل میکند و داده دریافتی را به محل اصلی ذخیره سازی انتقال میدهد
archival quality مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
atom bomb بمب اتمی
radiation تشعشع اتمی
atomic energy انرژی اتمی
polyatomic چند اتمی
atom number عدد اتمی
nuclear warfare جنگ اتمی
atomic fission شکافت اتمی
nuclear مربوط به اتمی
atomic crystal بلور اتمی
atomic configuration ارایش اتمی
atom rocket موشک اتمی
atom bombs بمب اتمی
atom samshing انفجار اتمی
nuclide اشکال اتمی
atomic absorption جذب اتمی
atomic bond پیوند اتمی
atomic clock ساعت اتمی
fission products مواد اتمی
monoatomic molecule مولکول تک اتمی
monoatomic gas گاز تک اتمی
tetratomic چهار اتمی
clouds قارچ اتمی
clouding قارچ اتمی
cloud قارچ اتمی
fission to yield ratio بازده اتمی
fission reactor واکنشگاه اتمی
fission bomb بمب اتمی
fallout ریزش اتمی
nuclear reactors پیل اتمی
nuclear parity همطرازی اتمی
nuclear cell پیل اتمی
monoatomic solid جامد تک اتمی
atomic energy نیروی اتمی
median lethal dose دوزمتوسط اتمی
mushromm could کلاهک اتمی
mass number وزن اتمی
atomics فیزیک اتمی
nuclear winter زمستان اتمی
A-bomb بمب اتمی
atomic reactor واکنشگاه اتمی
atomic pile واکنشگاه اتمی
atomic structure ساختار اتمی
atomic orbital اوربیتال اتمی
atomic radius شعاع اتمی
nuking زیردریایی اتمی
atomic size اندازه اتمی
nuking نیروگاه اتمی
nuked کنشگر اتمی
atomicity فرفیت اتمی
atomic weight وزن اتمی
nuked نیروگاه اتمی
atomic weight جرم اتمی
diatomic molecule مولکول دو اتمی
nuclear reactor پیل اتمی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com