English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 42 (3 milliseconds)
English Persian
second detector دومین
Other Matches
second intentions دومین تصورات
second-best دومین نفر
secondary productivity فراوردگی دومین
secondary treatment پاکسازی دومین
secondary treatment تصفیه دومین
second class دومین مرتبه
second class دومین درجه
first intentions دومین تصورات
second best دومین نفر
the second man to come دومین کسی که امد
secondary consumers مصرف کنندگان دومین
Go to the second crossroad. به دومین تقاطع بروید.
Go to the second crossroad. به دومین چهارراه بروید.
only at the second go تازه در دومین تقلا
bezantler دومین بچه شاخ
seconds دومین بار ثانوی
second دومین بار ثانوی
seconded دومین بار ثانوی
seconding دومین بار ثانوی
thirty دومین امتیاز گیم
thirties دومین امتیاز گیم
thirds آنچه بعد از دومین می آید
third آنچه بعد از دومین می آید
betas دومین حرف الفبای یونانی
topmast دومین دکل کشتی از عرشه
beta دومین حرف الفبای یونانی
countermining distance فاصله مجاز بین دومین
runner-up دومین نفر یا تیم برنده مسابقه
runners-up دومین نفر یا تیم برنده مسابقه
i was the second to speak دومین کسی که سخن گفت من بودم
runner up دومین نفر یا تیم برنده مسابقه
supertonic نت بعد از کلید نت دومین اهنگ میزان
b دومین حرف الفبای انگلیسی که ازحروف بی صداست
reconvert برای دومین بار بدین یا ایینی گرویدن
doubled دومین تیر پرتاب شده از یک اسلحه نیم خودکار
doubled up دومین تیر پرتاب شده از یک اسلحه نیم خودکار
double دومین تیر پرتاب شده از یک اسلحه نیم خودکار
daisy chain زیر تابعی در برنامه که سایرین را در یک مجموعه فراخوانی میکند. اولین تابع دومین
deuteronomic وابسته به کتاب تثنیه که دومین کتاب تورات است
cladding واسطه شفافی که هسته یک فیبر نوری را احاطه میکند دومین لایه واحد فیبر نوری
second best theory نظریه دومین ارجحیت . براساس این نظریه چنانچه یک یا چندشرط از شرایط لازم برای بهینه پارتو وجود نداشته باشد در این صورت رعایت شدن سایر شرایط لازم باقیمانده در ارجحیت ثانی قرار نخواهد گرفت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com