Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
on deck
دونده منتظر نوبت
Other Matches
standby
منتظر عملیات ماندن منتظر باشید
standbys
منتظر عملیات ماندن منتظر باشید
intermit
نوبت داشتن نوبت شدن
caretaker status
وضعیت منتظر استفاده تاسیسات ذخیره تاسیسات منتظر اشغال
runny
دونده
runner
دونده
cursorial
دونده
runners
دونده
Runner
دونده
front runner
دونده پیشتاز
tie up
بریدن دونده
hurdler
دونده دو با مانع
orienteer
دونده دو صحرانوردی
distance runner
دونده استقامت
distance man
دونده استقامت
dashman
دونده سرعت
lanes
مسیر هر دونده
road racer
دونده ماراتون
lane
مسیر هر دونده
front-runner
دونده پیشتاز
front-runners
دونده پیشتاز
marathoner
دونده دو ماراتون
sprinter
دونده دوهای سرعت
gressorial
وابسته به حشرات دونده
sprinters
دونده دوهای سرعت
metric miler
دونده دو 0051 متر
staggering
خط اغاز مسیر هر دونده
staggers
خط اغاز مسیر هر دونده
stagger
خط اغاز مسیر هر دونده
miler
دونده دو 0051 متر
serpiginous
دونده جابجا شونده
take off
بلند شدن دونده از زمین
steeplechaser
دونده 003 متر با مانع
jogger
دونده با گامهای اهسته ومنظم
takeoff
برخاستن هواپیما از جا کندن دونده
intermediate hurdler
دونده دو 004 متر با مانع
joggers
دونده با گامهای اهسته ومنظم
takeoffs
برخاستن هواپیما از جا کندن دونده
flag
خسته شدن دونده دراخر مسابقه
flags
خسته شدن دونده دراخر مسابقه
chop
کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
block the plate
موضع گرفتن در خط پایگاه برای بیرون کردن و سوزاندن دونده با تماس توپ
chopped
کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
underdistance
روش تمرینی دونده درمسافتی کمتر از معمول مسابقه برای ازدیاد سرعت
trick
نوبت
serve
نوبت
serves
نوبت
tricking
نوبت
tour
نوبت
tours
نوبت
touring
نوبت
toured
نوبت
tricked
نوبت
heats
نوبت
heat
نوبت
tertian fever
نوبت غب
tertian fever
نوبت سه به یک
reprise
نوبت
periodicity
نوبت
out of turn
بی نوبت
turns
نوبت
turn
نوبت
intermittence
نوبت
inning
نوبت
alternation
نوبت
served
نوبت
wistful
منتظر
waiter
منتظر
anticipatory
منتظر
waiters
منتظر
inexpectant
نا منتظر
anticipator
منتظر
anticipant
منتظر
waiting
منتظر
expectant of
منتظر
trray
منتظر
prime shift
نوبت اول
round robin
با گردش نوبت
round robin
نوبت گردشی
whose turn is it?
نوبت کیست
out of turn
خارج از نوبت
every dog has his day
<idiom>
آسیاب به نوبت
movement credit
نوبت حرکت
it is my lead
نوبت من است
handouts
نوبت بازی
handout
نوبت بازی
tricking
نوبت نگهبانی
tricked
نوبت نگهبانی
intermittent
نوبت دار
trick
نوبت نگهبانی
periodic
نوبت دار
periods
روزگار نوبت
penalty
از کف دادن نوبت
periods
نوبت مرحله
penalties
از کف دادن نوبت
shifted
نوبت کاری
shifts
نوبت تعویض
roundest
نوبت گردکردن
shifts
نوبت کار
shift
نوبت تعویض
shift
نوبت کار
shifted
نوبت تعویض
shifted
نوبت کار
period
نوبت مرحله
period
روزگار نوبت
shift
نوبت کاری
round
نوبت گردکردن
period
نوبت ایست
periods
نوبت ایست
shifts
نوبت کاری
trray
منتظر شدن
awaits
منتظر بودن
awaiting
منتظر بودن
await
منتظر بودن
to look out
منتظر بودن
abhide
منتظر بودن
awaited
منتظر بودن
first dogwatch
نوبت نگهبانی عصر
rotas
جدول نوبت خدمت
The ball is in your court.
<idiom>
حالا نوبت تو است.
rota
جدول نوبت خدمت
batters
توپزنی که نوبت اوست
on deck
در انتظار نوبت شنا
My turn!
حالا نوبت منه!
to be one's turn
[go]
نوبت
[کسی]
شدن
every other
<idiom>
به نوبت عرض شدن
batter
توپزنی که نوبت اوست
it is your move
نوبت شما است
round
نوبت گرد کردن
shift schedule
برنامه نوبت کاری
roundest
نوبت گرد کردن
air register
تنظیم نوبت پرواز
say
نوبت حرف زدن
says
نوبت حرف زدن
outed
نوبت سرویس اسکواش
out-
نوبت سرویس اسکواش
out
نوبت سرویس اسکواش
collocation
نظم نوبت وترتیب
hold one's horses
<idiom>
باصبوری منتظر ماندن
hang about
در نزدیکی منتظر بودن
hold breath
منتظر یک اتفاق بودن
sweat out
<idiom>
با دلواپسی منتظر بودن
less than release unit
یکان منتظر حمل
i pause for a reply
منتظر پاسخ هستم
to look for anything
منتظر چیزی شدن
i await you
منتظر شما هستم
to wait for any one
منتظر کسی شدن
to look forward to something
منتظر چیزی شدن
He jumped the queue.
پرید توی صف ( خارج از نوبت )
striker
کروکه بازی که نوبت اوست
bat around
توپ زدن به نوبت در یک ردیف
striker
بیلیارد بازی که نوبت اوست
strikers
بیلیارد بازی که نوبت اوست
every dog has his d.
هرکسی چندروزه نوبت اوست
strikers
کروکه بازی که نوبت اوست
await
منتظر شدن انتظار داشتن
we watched for his arrival
منتظر ورود او شدیم یا بودیم
stick around
<idiom>
همین دوروبر منتظر ماندن
mark time
<idiom>
منتظر وقوع چیزی بودن
abides
منتظر شدن وفا کردن
to wait for a favorable opportunity
منتظر یک فرصت مطلوب بودن
lie over
متمایل بودن منتظر ماندن
to look forward to something
با خوشحالی منتظر چیزی شدن
awaiting
منتظر شدن انتظار داشتن
abided
منتظر شدن وفا کردن
abide
منتظر شدن وفا کردن
bide one's time
<idiom>
صبورانه منتظر فرصت بودن
expects
انتظار داشتن منتظر بودن
expecting
انتظار داشتن منتظر بودن
expected
انتظار داشتن منتظر بودن
awaited
منتظر شدن انتظار داشتن
awaits
منتظر شدن انتظار داشتن
expect
انتظار داشتن منتظر بودن
moves
نوبت حرکت یابازی بحرکت انداختن
all things come to him who waits
<proverb>
بر اثر صبر نوبت ظفر آید
To jump the queue.
خود را داخل صف جا زدن ( خارج از نوبت )
every dog has his day
<idiom>
<none>
هرکسی پنج روزه نوبت اوست
queuing theory
نظریه خط انتظار نوبت درتحقیق عملیات
platoons
بازیگرانی را به نوبت در نقطه معین گذاشتن
platoon
بازیگرانی را به نوبت در نقطه معین گذاشتن
antiperiodic
جلوگیری کننده از نوبت و دورهء امراض
moved
نوبت حرکت یابازی بحرکت انداختن
move
نوبت حرکت یابازی بحرکت انداختن
cool one's heels
<idiom>
به علت بی ادبی دیگران منتظر ماندن
job
شماره یک کار در صف که منتظر پردازش است
jobs
شماره یک کار در صف که منتظر پردازش است
readied
که منتظر است تا قابل استفاده شود
wait
چشم براه بودن منتظر شدن
sleeps
وضعیت سیستم که منتظر سیگنال است
readying
که منتظر است تا قابل استفاده شود
readies
که منتظر است تا قابل استفاده شود
ready
که منتظر است تا قابل استفاده شود
sleeping
وضعیت سیستم که منتظر سیگنال است
sleep
وضعیت سیستم که منتظر سیگنال است
waited
چشم براه بودن منتظر شدن
I'm looking forward to seeing you again.
منتظر دیدار دوباره شما هستم.
to feverishly look forward to something
با پرشوری و هیجان منتظر چیزی بودن
to look forward to something excitedly
با پرشوری و هیجان منتظر چیزی بودن
he made me wait
مرا منتظر یا معطل نگاه داشت
waits
چشم براه بودن منتظر شدن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com