Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
road work
دویدن جادهای در تمرین بوکس
Other Matches
headharness
کلاه تمرین بوکس
gyms
محل تمرین بوکس
heavy bag
کیسه شن تمرین بوکس
headguard
کلاه تمرین بوکس
gym
محل تمرین بوکس
punch ball
گلابی تمرین بوکس
big bag
کیسه شن تمرین بوکس
head gear
کلاه تمرین بوکس
punching bag
کیسه شن تمرین بوکس
speedbag
گلابی تمرین بوکس
punching bags
کیسه شن تمرین بوکس
to maintain a road
جادهای را
road assistance
امداد جادهای
road haulier
حمل کننده جادهای
dry sum
تمرین مشق پای قبضه تمرین بدون تیراندازی
peloton
گروه دوچرخه سواران جادهای
corniche
جادهای که بر لبه پرتگاهی ساخته شده باشد
ridgeway
جادهای که درامتدادپشته یارشته کوه واقع است
emergency drill
تمرین مقابله با سوانح تمرین مقابله با حوادث غیرمترقبه
boxing
بوکس
box
بوکس
pugilism
بوکس
boxes
بوکس
knuckle-duster
بوکس باز
knuckle-duster
پنجه بوکس
knuckle duster
پنجه بوکس
stablemate
هم تیمی بوکس
knuckle duster
بوکس باز
straight left
چپ مستقیم در بوکس
boxing glove
دستکش بوکس
ring
رینگ بوکس
knuckle-dusters
پنجه بوکس
knuckle-dusters
بوکس باز
pugilism
بوکس بازی
brass knuckles
پنجه بوکس
bout
مسابقه بوکس
bouts
مسابقه بوکس
boxing ring
رینگ بوکس
box spanner
اچار بوکس
boxer
بوکس باز
box wrench
اچار بوکس
boxing gloves
دستکش بوکس
stopped
استوپ داور بوکس
managers
مدیر مسابقه بوکس
manager
مدیر مسابقه بوکس
roped
طناب رینگ بوکس
ropes
طناب رینگ بوکس
sparring partner
یار تمرینی بوکس
sunday punch
کاراترین ضربه در بوکس
straight right
راست مستقیم در بوکس
straight blow
ضربه مستقیم در بوکس
sparring match
مبارزه تمرینی بوکس
stop
استوپ داور بوکس
stopping
استوپ داور بوکس
savate
بوکس همراه با لگد
stops
استوپ داور بوکس
knock out
با مشت یا بوکس ازپادراوردن
rope
طناب رینگ بوکس
kick boxing
بوکس همراه با لگد
slugfest
بوکس بدون تاکتیک صحیح
make-weight
سر وزن رسیدن در بوکس وکشتی
blow with the open glove
ضربه با دستکش باز بوکس
make weight
سر وزن رسیدن در بوکس وکشتی
to burn rubber
بوکس و باد کردن چرخ
make-weights
سر وزن رسیدن در بوکس وکشتی
bell
زنگ در پایان هر روند بوکس
bells
زنگ در پایان هر روند بوکس
to peel off
[tires]
بوکس و باد کردن چرخ
canvases
پرده نقاشی کف رینگ بوکس یا کشتی
put away
ابشار پرتاب به خارج رینگ بوکس
box
بوکس بازی کردن سیلی زدن
canvas
پرده نقاشی کف رینگ بوکس یا کشتی
neutral corner
گوشههای رینگ بوکس درموقع استراحت
stance
طرزایستادن در مقابل حریف بوکس کارگاه
peizefight
مسابقه حرفهای بوکس باجایزه نقدی
attendance of a doctor
حضور پزشک روی رینگ بوکس
boxes
بوکس بازی کردن سیلی زدن
stances
طرزایستادن در مقابل حریف بوکس کارگاه
doubled up
دویدن
double
دویدن
to run through
دویدن
run
دویدن
doubled
دویدن
Running
<adj.>
دویدن
races
دویدن
raced
دویدن
race
دویدن
runs
دویدن
ring stool
چهارپایه مخصوص استراحت بین روندهای بوکس
low blow
ضربه بوکس خطا به پایین تراز کمر
tracks
مسابقه دویدن
re-run
دوباره دویدن
track
مسابقه دویدن
on the go
<idiom>
مشغول دویدن
run for it
<idiom>
به ضرب دویدن
footrace
مسابقه دویدن
cursorial
مستعد دویدن
leaps
جستن دویدن
leaped
جستن دویدن
leap
جستن دویدن
outrunning
در دویدن جلوافتادن
outruns
در دویدن جلوافتادن
tracked
مسابقه دویدن
outrun
در دویدن جلوافتادن
to bolt
با سرعت دویدن
scuttles
بسرعت دویدن
scuttling
بسرعت دویدن
runout
محوطه دویدن
running with the ball
با توپ دویدن
jogged
اهسته دویدن
jogging
اهسته دویدن
jogs
اهسته دویدن
scuttled
بسرعت دویدن
scuttle
بسرعت دویدن
trig
تر وتمیز دویدن
re-runs
دوباره دویدن
re-running
دوباره دویدن
jog
اهسته دویدن
roil
دنبال هم دویدن
re-ran
دوباره دویدن
winder
دویدن سریع
roundest
روند بوکس برابر 3 دقیقه زمان مسابقه تکواندو
marquis queensberry rules
مجموعه قوانین و مقررات بوکس که در سال 6781میلادی وضع شد
round
روند بوکس برابر 3 دقیقه زمان مسابقه تکواندو
ground speed
سرعت دویدن هواپیما در روی باند سرعت دویدن روی باند سرعت گرفتن هواپیما روی زمین
to start
شروع کردن به دویدن
circled
دویدن در مسیر منحنی
long wind
طاقت زیاد دویدن
he fell to the ground
دویدن اغازکردبزمین افتاد
base running
دویدن بسوی پایگاه
circles
دویدن در مسیر منحنی
circling
دویدن در مسیر منحنی
circuit clout
یک امتیاز با دویدن به پایگاه
to break into a run
شروع کردن به دویدن
To interrupt someone. To butt in.
تو حرف کسی دویدن
circle
دویدن در مسیر منحنی
run way
محوطه دویدن هواپیما
sprints
با حداکثر سرعت دویدن
dinger
دویدن به پایگاه اصلی
jogged
دویدن بصورت یورتمه
sprinted
با حداکثر سرعت دویدن
rerun
عمل دوباره دویدن
jog
دویدن بصورت یورتمه
sprint
با حداکثر سرعت دویدن
jogs
دویدن بصورت یورتمه
outkick
تندتر از رقیب دویدن
jogging
دویدن بصورت یورتمه
aprons
چمن کوتاه اطراف سوراخ گلف قسمتی از کف رینگ بوکس
apron
چمن کوتاه اطراف سوراخ گلف قسمتی از کف رینگ بوکس
to run a race
در مسابقه دویدن یاشرکت کردن
break in
درمیان صحبت کسی دویدن
roll out
دویدن هواپیما روی باند
false start
دویدن قبل ازصدای تپانچه
false starts
دویدن قبل ازصدای تپانچه
break-ins
درمیان صحبت کسی دویدن
arresting system runout
محوطه دویدن سیستم مهارهواپیما
to run for the bus
برای گرفتن اتوبوس دویدن
break-in
درمیان صحبت کسی دویدن
departure end
انتهای محوطه دویدن هواپیما
ground game
روش استفاده از مانور دویدن
to take a run-up
با دویدن به مکان شروع نزدیک شدن
to overrun oneself
از دویدن زیاد خود را خسته کردن
threshholds
نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
buttonhook
نوعی پاس با جلو دویدن وبرگشت ناگهانی
go
نوعی پاس با دویدن دریافت کننده به جلو
thresholds
نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
threshold
نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
goes
نوعی پاس با دویدن دریافت کننده به جلو
even time
دویدن 001 یارد معادل 5/19متر در01 ثانیه
back-up
اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
drag bunt
ضربه با ثابت نگهداشتن چوب برای دویدن به پایگاه
curl
پاس با جلو دویدن و سپس تغییر مسیر دادن
curled
پاس با جلو دویدن و سپس تغییر مسیر دادن
curls
پاس با جلو دویدن و سپس تغییر مسیر دادن
triple threat
بازیگری که مهارت در دویدن و پاس دادن و ضربه پا دارد
rompy
مایل به بازی کردن با جیغ وداد و دنبال هم دویدن
quarterback sneak
حمله بازیگر بالا با دویدن بجلو پس از گرفتن توپ
back up
اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
rompish
مایل به بازی کردن با جیغ وداد و دنبال هم دویدن
to ran a person hard
کسیرا ازپشت سردنبال کردن درست پشت سرکسی دویدن
work out
تمرین
ure
تمرین
drill
تمرین
actions
تمرین
action
تمرین
rehearsal
تمرین
trains
تمرین
rehearsals
تمرین
exercises
تمرین
train
تمرین
practice
تمرین
drilled
تمرین
drilling
تمرین
uses
تمرین
use
تمرین
exercise
تمرین
drills
تمرین
trained
تمرین
exercised
تمرین
leg bye
امتیاز با دویدن در نتیجه خوردن توپ به بدن توپزن ومنحرف شدن ان
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com