Dictiornary-Farsi | دو شاخه صوتی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (9 milliseconds)

English	Persian
tuning fork	دو شاخه صوتی
tuning forks	دو شاخه صوتی


Other Matches

aliasing	افزودن سیگنالهای صوتی بین الگوهای صوتی برای ایجاد صدای ملایم تر
bumblebees	تولید کننده ارتعاش صوتی نوسان ساز صوتی
bumblebee	تولید کننده ارتعاش صوتی نوسان ساز صوتی
hierarchical communications system	شبکهای که هر شاخه آن تعدادی زیر شاخه جداگانه دارد
audio mixer	میکسر صوتی تلویزیونی مخلوط کننده صوتی
polyphone	جعبه موسیقی حرف دو صوتی یا چند صوتی
vocal cords	تارهای صوتی رشتههای صوتی یا اوایی
sonic booms	انفجار صوتی شکستن دیوار صوتی
sonic boom	انفجار صوتی شکستن دیوار صوتی
to brachiate	از شاخه به شاخه پریدن [بازوپیمایی کردن]
voice answer back	یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواندسیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند تا پاسخ صوتی را به درخواستهای انجام شده از ترمینالهای تلفنی فراهم اورد
ramify	شاخه شاخه شدن
arborization	شاخه شاخه شدگی
branches	شاخه شاخه شدن
branch	شاخه شاخه شدن
forkedly	بطور شاخه شاخه
donkey sonar	ردیاب صوتی هلی کوپتر ردیاب صوتی
dog leg	شاخه مسیر شاخه انحرافی از مسیر اصلی
sound absorption	خاصیت تبدیل انرژی صوتی خاصیت جذب انرژی صوتی
sofar	سیستم مسافت یابی صوتی دریایی نوعی روش مسافت یابی صوتی دریایی
bifurcate	چنگالی شدن شاخه شاخه شدن
receding leg	شاخه نزولی مسیر هدف شاخه نزولی مسیر هواپیمای هدف
monaural	یک صوتی
sonic	صوتی
vocal	صوتی
vowels	صوتی
phonography	صوتی
vowel	صوتی
phonic	صوتی
acoustic	صوتی
vocals	صوتی
sound powered	صوتی
branch line	شاخه
Br	شاخه
acaulescent	بی شاخه
boughs	شاخه
trifid	سه شاخه
ramulous	شاخه شاخه
plugs	دو شاخه
plug	دو شاخه
arm	شاخه
forking	شاخه
forking	سه شاخه
fork	شاخه
trifurcation	سه شاخه
doddered	بی شاخه
ramus	شاخه
virga	شاخه
nibs	شاخه
fork	سه شاخه
nib	شاخه
ramulose	شاخه شاخه
branch lines	شاخه
plugging	دو شاخه
furcate	شاخه شاخه
pinned	در شاخه
three way	سه شاخه
knag	ته شاخه
pinning	در شاخه
embranchment	شاخه
intersection leg	شاخه
bifurcation	شاخه
branch cutter	شاخه بر
connection plug	دو شاخه
pin	در شاخه
limbless	بی شاخه
nid	شاخه
branches	شاخه
bough	شاخه
branch	شاخه
limb	شاخه
variations	شاخه
variation	شاخه
limbs	شاخه
sound vibration	ارتعاش صوتی
sonic boom	انفجار صوتی
sound powered	وسیله صوتی
sound frequency	بسامد صوتی
sonic boom	دیوار صوتی
sound powered telephone	تلفن صوتی
sonic booms	انفجار صوتی
sonic booms	دیوار صوتی
sound energy	انرژی صوتی
sound discipline	انضباط صوتی
sound channel	مسیرعبور صوتی
sound probe	گیرنده صوتی
sound bars	نوارهای صوتی
sonic frequency	بسامد صوتی
acoustical surveillance	مراقبت صوتی
affricate	ادغام صوتی
audio reception	دریافت صوتی
audio transformer	مبدل صوتی
audio amplifier	فزونساز صوتی
audio frequency	بسامد صوتی
audio frequency	فرکانس صوتی
audio frequency amplifier	فزونساز صوتی
audio oscillator	اوسیلاتور صوتی
audio range	ناحیه صوتی
humming noise	اغتشاش صوتی
hammer box	ضارب صوتی
hammer box	چکش صوتی
contrapuntal	چند صوتی
acoustical sound enclosure	روپوش صوتی
acoustic wave	موج صوتی
phoneme	حرف صوتی
sonic depth finder	ژرفایاب صوتی
sonic delay line	خط تاخیری صوتی
phonology	نظام صوتی
sound barrier	مانع صوتی
phonetic system	سیستم صوتی
acoustic filter	صافی صوتی
acoustic intensity	شدت صوتی
acoustic memory	حافظه صوتی
phonetic alphabet	الفبای صوتی
phoneme	صدای صوتی
acoustic signal	سیگنال صوتی
acoustic signal	علامت صوتی
acoustic spectrum	طیف صوتی
acoustic sweeping	روبیدن صوتی
fathometer	سوند صوتی
sounp power	توان صوتی
vocalic	صدادار صوتی
vocalical	صدادار صوتی
sounds	موج صوتی
voice recognition	تشخیص صوتی
voice response	جواب صوتی
voice synthesis	ترکیب صوتی
soundest	موج صوتی
voice output	خروجی صوتی
voice mail	پست صوتی
vocalization	تلفظ صوتی
acoustic pressure	فشار صوتی
vocable	کلمه صوتی
sound wave	موج صوتی
voicing	شفاهی صوتی
voices	شفاهی صوتی
voice communications	ارتباطات صوتی
voice	شفاهی صوتی
sonar	ردیاب صوتی
sound waves	موج صوتی
hummed	اغتشاش صوتی
soundtracks	حاشیهی صوتی
hum	اغتشاش صوتی
tonal scale	مقیاس صوتی
hums	اغتشاش صوتی
sound	موج صوتی
archers	موشک صوتی
archers	راکت صوتی
archer	موشک صوتی
archer	راکت صوتی
acoustic	به طریقه صوتی
sounded	موج صوتی
soundtrack	حاشیهی صوتی
voice input	ورودی صوتی
lamina	شاخه پردهای
line of business	شاخه پیشه
branch	شاخه دراوردن
Dont break that branch off.	آن شاخه رانشکن
arborescent	شاخه مانند
outbranch	شاخه گستردن
field	شاخه [دانشی]
linear portion	شاخه خطی
passerine	شاخه نشین
blind alleys	شاخه بن بست
division	شاخه [دانشی]
branching	شاخه گزینی
branchlet	شاخه کوچک
cable connector	دو شاخه کابل
area	شاخه [دانشی]
gray ramus	شاخه خاکستری
grain	شاخه چنگال
branch	شاخه [دانشی]
fork of ... river	شاخه رودخانه ...
female plug	دو شاخه ماده
easing out line	شاخه شل کننده
disbranch	بی شاخه کردن
distributary	رود شاخه
branchy	شاخه دار
boughed	شاخه دار
winging	شاخه شعبه
lamin	شاخه پردهای
wing	شاخه شعبه
link	شاخه رابط
intersection leg	شاخه یک همبر
banana pin	دو شاخه رادیو
blind alley	شاخه بن بست
battery charging plug	دو شاخه باتری پر کن
insessorial	شاخه نشین
bifurcate	دو شاخه شدن
biramous	دارای دو شاخه
dog leg	شاخه فرعی
branches	شاخه دراوردن
prongs	شاخه رودیانهر
tributaries	شاخه رود
tributary	شاخه انشعاب
tributary	شاخه رود
twing	شاخه کوچک
sprout	جوانه شاخه
sprouted	جوانه شاخه
sprouts	جوانه شاخه