English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (45 milliseconds)
English Persian
to keep shop دکان داری کردن
Other Matches
dude ranch گله داری واسب سواری وحشم داری
You deserve it. حق داری ( استحقاق آنرا داری )
statecraft کشور داری ملک داری
attorn اجاره داری کردن
run the show اختیار داری کردن
To keep late nights [hours] شب زنده داری کردن
refraining خود داری کردن
keep house خانه داری کردن
to rule the roast اختیار داری کردن
baby sit بچه داری کردن
refrain خود داری کردن
baby-sat بچه داری کردن
baby-sit بچه داری کردن
refrained خود داری کردن
baby-sits بچه داری کردن
refrains خود داری کردن
baby-sitting بچه داری کردن
to possess oneself خود داری کردن
housekeep خانه داری کردن
explicit rent اجاره داری کردن
wake شب زنده داری کردن
waked شب زنده داری کردن
to keep house خانه داری کردن
get by نگه داری کردن
wakes شب زنده داری کردن
to govern one's passions خود داری کردن
natarize محضر داری کردن گواهی رسمی کردن
to have custody of نگهداری یا امانت داری کردن از
roister عیاشی و شب زنده داری کردن
to contain one self خود داری یا حوصله کردن
to run the show در کاری اختیار داری کردن
to keb at a lamb ازشیردادن به بره خود داری کردن
to keep oneself to oneself ازامیزش بادیگران خود داری کردن
to flinch the flagon ازخوردن نوشابه خود داری کردن
gange باسیم نازک نگاه داری کردن
to recede from an opinicn ازافهار عقیدهای خود داری کردن
to recede from an engagement از افهار عقیدهای خود داری کردن
lucubrate شب زنده داری کردن وزحمت کشیدن
proctorize زیر انضیاط در اوردن اختیاری داری کردن بر
collapse capitalism فروپاشی سرمایه داری سقوط سرمایه داری
shops دکان
boutiques دکان
boutique دکان
shopped دکان
shop دکان
shop lifter دکان بر
marxist economics نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
stithy دکان اهنگری
shop boy شاگرد دکان
shop girl شاگرد دکان
counter jumper فروشنده دکان
store دکان ذخیره
shop keeper دکان دار
storing مغازه دکان
trafficker دکان دار
traffickers دکان دار
counter jumper شاگرد دکان
storing دکان ذخیره
butchery دکان قصابی
turnery دکان خراطی
undecane اون دکان
bakeshop دکان نانوایی
store مغازه دکان
backshop پستوی دکان
to keep shop دکان داشتن
shop keeper صاحب دکان
barbershop دکان سلمانی
tradesman دکان دار افزارمند
grogshop دکان مشروب فروشی
at the but cher's در دکان گوشت فروشی
bookshop دکان کتاب فروشی
tommy shop دکان خواربارفروشی یانانوایی
bookshops دکان کتاب فروشی
tripe دکان سیرابی بی ارزش
tills دخل دکان قلک
till دخل دکان قلک
tradesmen دکان دار افزارمند
gunsmithery دکان یاکارخانه تفنگ سازیgunman
cookshop دکان خوراک پزی مهمانخانه
stand سه پایه دکه بساط دکان
bakeries دکان نانوایی یا شیرینی پزی
bakery دکان نانوایی یا شیرینی پزی
window-dressing فن نمایش کالا در پشت پنجره دکان
window dressing فن نمایش کالا در پشت پنجره دکان
capitalism کاپیتالیزم سیستم سرمایه داری سیستم سرمایه گرایی سرمایه داری
blind man's buff از من داری
grittiness شن داری
wet storage تر داری
bigamy دو زن داری
tensility کش داری
viscosity شیره داری
leasehold اجاره داری
stigmatism خال داری
wakefulness شب زنده داری
household art هنرخانه داری
vigilance شب زنده داری
creaminess خامه داری
anti capitalist ضد سرمایه داری
incumbency عهده داری
tenancy اجاره داری
angulation زاویه داری
house work خانه داری
dry storage خشک داری
abstinence;or abstinency خود داری
tresury general خزانه داری کل
vigils شب زنده داری
trusteeship امانت داری
trusteedhip امانت داری
vigil شب زنده داری
slaveholding برده داری
fisk خزانه داری
treasurership خزانه داری
treasury general خرانه داری کل
blind mans buff ازمن داری
serrulation دندانه داری
bulkiness تنه داری
angularity زاویه داری
angularity گوشه داری
treasury خزانه داری
tenancies اجاره داری
wake شب زنده داری
self restraint خود داری
wakes شب زنده داری
bulkiness جثه داری
spinosity سیخ داری
waked شب زنده داری
leasing اجاره داری
night waking شب زنده داری
patchiness وصله داری
sang froid خود داری
refusals خود داری رد
tenure اجاره داری
sang-froid خود داری
communism مردم داری
bank protection ساحل داری
menage خانه داری
cellarge حق انبار داری
thrift خانه داری
slavery برده داری
farming مزرعه داری
pernoctation شب زنده داری
fasting روزه داری
refusal خود داری رد
non commital خود داری
conchiferous داری صدف
lucubration شب زنده داری
rhythmicity نواخت داری
altruism همگونه داری
housekeeping خانه داری
retenv خود داری
continenece خود داری
quartermasters سررشته داری
quartermaster سررشته داری
charge عهده داری
charges عهده داری
capitalism سرمایه داری
notbility خانه داری
bursaries خزانه داری
bursary خزانه داری
bean caper پیرسن داری
Exchequer خزانه داری
bourgeoisie سرمایه داری بورژوازی
bailment امانت داری سمساری
land tenure اجاره داری زمین
spatiality فضا داری فضائیت
chest تابوت خزانه داری
black capitalism سرمایه داری سیاه
How old are you?Whats your age? چند سال داری ؟
precapitalism پیش از سرمایه داری
succulence اب داری حالت ابکی
precapitalism ماقبل سرمایه داری
quartermaster رسته سررشته داری
capitalist countries کشورهای سرمایه داری
quartermasters رسته سررشته داری
chamberlainship پرده داری گنجوری
procurator general کفیل خزانه داری
capitalist system نظام سرمایه داری
double entry دفتر داری مضاعف
refrainment خود داری اجتناب
holding متصرفی اجاره داری
chests تابوت خزانه داری
house keeping operation اعمال خانه داری
household art اصول خانه داری
keep حفافت امانت داری
day nursery بچه داری در روز
continence خویشتن داری پرهیزگاری
capitalistic منسوب به سرمایه داری
industrial capitalism سرمایه داری صنعتی
Chancellor of the Exchequer وزیر خزانه داری
Chancellors of the Exchequer وزیر خزانه داری
keepworthy قابل نگه داری
joint tenancy شرکت در اجاره داری
light housekeeping کارهای خانه داری
home economics اقتصاد خانه داری
keeps حفافت امانت داری
advanced capitalism سرمایه داری پیشرفته
capitalism رژیم سرمایه داری
What do you feel like having today? امروز تو به چه اشتها داری؟
You have cobwebs in your head. <idiom> تو گچ تو سرت داری. [اصطلاح]
day nurseries بچه داری در روز
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com