English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 176 (10 milliseconds)
English Persian
push botton دکمه زنگ اخبار
Other Matches
cross tell پخش اخبار به طور عرضی توزیع اخبار دریک سطح فرماندهی
single-breasted دارای دکمه در یک طرف کت کت دو یا سه دکمه
single breasted دارای دکمه در یک طرف کت کت دو یا سه دکمه
collection activity عملیات جمع آوری اخبار سازمان جمع آوری اخبار
communication اخبار
traditions اخبار
assertion اخبار
information اخبار
news اخبار
newsreader اخبار
shocker اخبار موحش
broadcast پخش اخبار
broadcasts پخش اخبار
life blood جنبش بی اخبار
buzzer زنگ اخبار
buzzers زنگ اخبار
ruise اخبار دروغ
information processing تقویم اخبار
electric bell زنگ اخبار
shockers اخبار موحش
annals اخبار سال
bell wire سیم زنگ اخبار
bell transformer ترانسفورماتور زنگ اخبار
newsman خبرنگار گوینده اخبار
newsy دارای اخبار زیاد
newsmen خبرنگار گوینده اخبار
bell ringing transformer مبدل زنگ اخبار
evaluations ارزیابی اخبار رسیده
evaluation ارزیابی اخبار رسیده
forebedement اخبار قبلی پیشگویی
pony پرداختن خلاصه اخبار
ponies پرداختن خلاصه اخبار
essential elements of information عناصر اصلی اخبار
locals داخلی اخبار محلی
local داخلی اخبار محلی
collection جمع اوری اخبار
poney پرداختن خلاصه اخبار
sound bow کاسه زنگ اخبار
action information center مرکز اخبار تاکتیکی
collections جمع اوری اخبار
to break news فاش کردن اخبار
collection plan طرح جمع اوری اخبار
monitoring رله کردن اخبار و پیامها
evaluation ارزیابی کردن تقویم اخبار
ring احاطه کردن زنگ اخبار
evaluations ارزیابی کردن تقویم اخبار
magneto bell زنگ اخبار جریان متناوب
newsreel فیلم اخبار جاری روز
newsreels فیلم اخبار جاری روز
What is the latest news? آخرین خبرها ( اخبار ) چیست ؟
collection agency عامل جمع اوری اخبار
disseminate توزیع اخبار فرستادن پخش کردن
disseminating توزیع اخبار فرستادن پخش کردن
disseminates توزیع اخبار فرستادن پخش کردن
disseminated توزیع اخبار فرستادن پخش کردن
collective جمعی پخش یکجای اخبار هواشناسی
synthesis استنتاج تفسیر و تقویم اخبار در کسب اطلاعات
syntheses استنتاج تفسیر و تقویم اخبار در کسب اطلاعات
reset button دکمه
stop knob دکمه
knob دکمه
knop دکمه
tuberculum دکمه
shooting adjustment keys دکمه
shutter release button دکمه
botton دکمه
bottle flower گل دکمه
button hole جا دکمه
tuber دکمه
buttons دکمه
knobs دکمه
tubercle دکمه
tubers دکمه
buttoning دکمه
buttoned دکمه
gemma دکمه
button دکمه
radio button دکمه رادیو
knobbed دکمه دار
gemmiparous دکمه اور
gemmule دکمه گیاهک
buttonhook دکمه انداز
buttonhook سگک دکمه
buttonhook قلاب دکمه
mouse button دکمه ماوس
flue stop دکمه ارگ
double breasted کت چهار دکمه
sleeve link دکمه زنجیری
snap fastener دکمه قابلمه
snap fastener دکمه فشاری
alarm push دکمه اژیر
buttonholing سوراخ دکمه
buttonholed سوراخ دکمه
buttonhole سوراخ دکمه
cuffs دکمه سردست
cuffing دکمه سردست
cuffed دکمه سردست
cuff دکمه سردست
buttonholes سوراخ دکمه
unbuttoning گشودن دکمه
unbuttoned گشودن دکمه
unbutton گشودن دکمه
unbuttons گشودن دکمه
push button دکمه فشاری
Buttonhole کتی که در دو طرف دکمه دارد
olivette دکمه هسته خرمایی
olivet دکمه هسته خرمایی
film advance mode دکمه رد کردن فیلم
viewfinder adjustment keys دکمه یابنده هدف
beater ejector دکمه تعویض سر همزن
coarse adjustment knob دکمه تنظیم زیرین
condenser adjustment knob دکمه تنظیم تراکم
fine adjustment knob دکمه تنظیم دقیق
canopy release knob دکمه برقراری سایبان
stud دکمه سردست دسته
buttoning هرچیزی شبیه دکمه
door stop دکمه کله قندی
buttoned هرچیزی شبیه دکمه
button هرچیزی شبیه دکمه
double breasted کتی که در دو طرف دکمه دارد
tuberculous دارای برامدگی یا دکمه مسلول
eyes دکمه یا گره سیب زمینی
eyeing دکمه یا گره سیب زمینی
eying دکمه یا گره سیب زمینی
farcy bud دکمه یابرامدگی درناخوشی سراجه
boutonniere بریدگی یاشکاف جای دکمه
eye دکمه یا گره سیب زمینی
seat back adjustment knob دکمه تنظیم پشتی صندلی
cornet a pistons یکجورسازشیپوری که چندین دکمه دارد
exposure adjustment knob دکمه نمایش تعداد فیلم
farcy button دکمه یابرامدگی درناخوشی سراجه
righting دکمه سمت راست از Mouse با دو یا سه کلید
boutonniere گلی که درسوراخ دکمه کت زده میشود
right دکمه سمت راست از Mouse با دو یا سه کلید
righted دکمه سمت راست از Mouse با دو یا سه کلید
shell jacket بالاتنه کوتاه دکمه دار نظامی
etui جعبهء کوچک زینتی سوزن نخ و دکمه
double click احضار یک فرمان توسط دکمه دستگاه OUSE
pelican crossing دکمه ای که با زدن آن عبور و مرور قطع میشود
programmable function keyboard صفحه کلید دکمه یی برای سیستمهای گرافیکی
reefing jacket یکجور نیمتنه چسبان که از دوطرف دکمه میخورد
pushbutton آنچه با فشار دادن یک دکمه کار کند
O.K. دکمه OK که برای شروع یا تایید یک عمل به کار می رود
to make a typing error [mistake] اشتباه روی دکمه ای فشار دادن [کلید یا تلفن]
to make a typo [American E] اشتباه روی دکمه ای فشار دادن [کلید یا تلفن]
clicked تلنگر زدن فرایند فشار دکمه دستگاه OUSE
to hit the wrong key [on the PC/phone/calculator] اشتباه روی دکمه ای فشار دادن [کلید یا تلفن]
click تلنگر زدن فرایند فشار دکمه دستگاه OUSE
clicks تلنگر زدن فرایند فشار دکمه دستگاه OUSE
clicking فشار دادن دکمه بالای دستگاه ماوس paste and cut
Programs menu زیر منوییکه از دکمه Start در ویندوز قابل دستیابی است
interpretations تفسیر اخبار واطلاعات رسیده تفسیر عکس ترجمه کردن
interpretation تفسیر اخبار واطلاعات رسیده تفسیر عکس ترجمه کردن
double ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
doubled up ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
doubled ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
to press the button دکمه را فشار دادن در راه انداختن چیزی یا کاری پیش قدم شدن
track telling ارتباط و مخابرات بین هواپیمای شناسایی و سیستم کنترل و ردگیری زمینی مبادله اخبار و اطلاعات ردگیری و تعقیب هدف
click دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
clicks دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
clicked دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
contrasts دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
contrast دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
contrasted دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
contrasting دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
taskbar میلهای که درپایین صفحه ویندوز اجرا میشود و دکمه + Start و پیش از سایر برنامه ها پنجرههای جاری را نشان میدهد
dissemination انتشار اخبار انتشار اطلاعات
shift click ضرب دکمه ماوس همراه بافشردن کلید Shift صفحه کلید
dial up استفاده از یک شماره گیر یا دکمه فشاری تلفن برای ایجاد مکالمه تلفنی ایستگاه به ایستگاه
pull down menu فهرستی که میتواند توسط تیک کردن اشاره گر ماوس بر روی عنوان ان و یا توسط فشردن دکمه صفحه کلیدنمایش داده
tam o' shanter کلاه منگوله دار یا دکمه دار
drag حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
radio button شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com