Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 132 (7 milliseconds)
English
Persian
cuff
دکمه سردست
cuffed
دکمه سردست
cuffing
دکمه سردست
cuffs
دکمه سردست
Search result with all words
stud
دکمه سردست دسته
Other Matches
single-breasted
دارای دکمه در یک طرف کت کت دو یا سه دکمه
single breasted
دارای دکمه در یک طرف کت کت دو یا سه دکمه
sleeve
سردست
sleeves
سردست
sleeve emblem
علامت سردست
chevrons
یراق سردست
sleeves
روپوش سردست
chevron
یراق سردست
shoulder
گوشت سردست
cufflinks
دکمهی سردست
cufflink
دکمهی سردست
sleeve
روپوش سردست
cuffs
سردست پیراهن مردانه
chairlifts
سردست بلند کردن
cuff
سردست پیراهن مردانه
cuffing
سردست پیراهن مردانه
cuffed
سردست پیراهن مردانه
chairlift
سردست بلند کردن
buttoned
دکمه
shutter release button
دکمه
button
دکمه
tubers
دکمه
tuber
دکمه
reset button
دکمه
button hole
جا دکمه
tuberculum
دکمه
knop
دکمه
gemma
دکمه
shooting adjustment keys
دکمه
botton
دکمه
bottle flower
گل دکمه
stop knob
دکمه
tubercle
دکمه
buttoning
دکمه
knob
دکمه
buttons
دکمه
knobs
دکمه
sleeve link
دکمه زنجیری
buttonhook
دکمه انداز
snap fastener
دکمه قابلمه
alarm push
دکمه اژیر
unbuttons
گشودن دکمه
unbuttoning
گشودن دکمه
buttonhook
قلاب دکمه
radio button
دکمه رادیو
gemmiparous
دکمه اور
double breasted
کت چهار دکمه
mouse button
دکمه ماوس
knobbed
دکمه دار
snap fastener
دکمه فشاری
flue stop
دکمه ارگ
gemmule
دکمه گیاهک
unbuttoned
گشودن دکمه
unbutton
گشودن دکمه
buttonholing
سوراخ دکمه
buttonhole
سوراخ دکمه
buttonholed
سوراخ دکمه
push button
دکمه فشاری
Buttonhole
کتی که در دو طرف دکمه دارد
buttonholes
سوراخ دکمه
buttonhook
سگک دکمه
olivet
دکمه هسته خرمایی
olivette
دکمه هسته خرمایی
condenser adjustment knob
دکمه تنظیم تراکم
viewfinder adjustment keys
دکمه یابنده هدف
buttoning
هرچیزی شبیه دکمه
fine adjustment knob
دکمه تنظیم دقیق
beater ejector
دکمه تعویض سر همزن
canopy release knob
دکمه برقراری سایبان
film advance mode
دکمه رد کردن فیلم
coarse adjustment knob
دکمه تنظیم زیرین
push botton
دکمه زنگ اخبار
door stop
دکمه کله قندی
buttoned
هرچیزی شبیه دکمه
button
هرچیزی شبیه دکمه
boutonniere
بریدگی یاشکاف جای دکمه
farcy button
دکمه یابرامدگی درناخوشی سراجه
cornet a pistons
یکجورسازشیپوری که چندین دکمه دارد
tuberculous
دارای برامدگی یا دکمه مسلول
eying
دکمه یا گره سیب زمینی
seat back adjustment knob
دکمه تنظیم پشتی صندلی
double breasted
کتی که در دو طرف دکمه دارد
eyes
دکمه یا گره سیب زمینی
eye
دکمه یا گره سیب زمینی
eyeing
دکمه یا گره سیب زمینی
exposure adjustment knob
دکمه نمایش تعداد فیلم
farcy bud
دکمه یابرامدگی درناخوشی سراجه
boutonniere
گلی که درسوراخ دکمه کت زده میشود
righting
دکمه سمت راست از Mouse با دو یا سه کلید
righted
دکمه سمت راست از Mouse با دو یا سه کلید
right
دکمه سمت راست از Mouse با دو یا سه کلید
shell jacket
بالاتنه کوتاه دکمه دار نظامی
etui
جعبهء کوچک زینتی سوزن نخ و دکمه
pushbutton
آنچه با فشار دادن یک دکمه کار کند
programmable function keyboard
صفحه کلید دکمه یی برای سیستمهای گرافیکی
reefing jacket
یکجور نیمتنه چسبان که از دوطرف دکمه میخورد
double click
احضار یک فرمان توسط دکمه دستگاه OUSE
pelican crossing
دکمه ای که با زدن آن عبور و مرور قطع میشود
clicks
تلنگر زدن فرایند فشار دکمه دستگاه OUSE
O.K.
دکمه OK که برای شروع یا تایید یک عمل به کار می رود
click
تلنگر زدن فرایند فشار دکمه دستگاه OUSE
to make a typo
[American E]
اشتباه روی دکمه ای فشار دادن
[کلید یا تلفن]
clicked
تلنگر زدن فرایند فشار دکمه دستگاه OUSE
to hit the wrong key
[on the PC/phone/calculator]
اشتباه روی دکمه ای فشار دادن
[کلید یا تلفن]
to make a typing error
[mistake]
اشتباه روی دکمه ای فشار دادن
[کلید یا تلفن]
clicking
فشار دادن دکمه بالای دستگاه ماوس paste and cut
Programs menu
زیر منوییکه از دکمه Start در ویندوز قابل دستیابی است
doubled
ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
doubled up
ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
double
ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
to press the button
دکمه را فشار دادن در راه انداختن چیزی یا کاری پیش قدم شدن
clicked
دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
click
دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
clicks
دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
contrasts
دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
contrasting
دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
contrasted
دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
contrast
دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
taskbar
میلهای که درپایین صفحه ویندوز اجرا میشود و دکمه + Start و پیش از سایر برنامه ها پنجرههای جاری را نشان میدهد
shift click
ضرب دکمه ماوس همراه بافشردن کلید Shift صفحه کلید
dial up
استفاده از یک شماره گیر یا دکمه فشاری تلفن برای ایجاد مکالمه تلفنی ایستگاه به ایستگاه
pull down menu
فهرستی که میتواند توسط تیک کردن اشاره گر ماوس بر روی عنوان ان و یا توسط فشردن دکمه صفحه کلیدنمایش داده
tam o' shanter
کلاه منگوله دار یا دکمه دار
drag
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
radio button
شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com