English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 118 (6 milliseconds)
English Persian
snap fastener دکمه قابلمه
Other Matches
autoclave قابلمه
stewpan قابلمه تاس کباب پزی
single-breasted دارای دکمه در یک طرف کت کت دو یا سه دکمه
single breasted دارای دکمه در یک طرف کت کت دو یا سه دکمه
tuberculum دکمه
tubercle دکمه
stop knob دکمه
bottle flower گل دکمه
knobs دکمه
buttons دکمه
buttoning دکمه
tuber دکمه
button دکمه
reset button دکمه
buttoned دکمه
knob دکمه
shooting adjustment keys دکمه
tubers دکمه
shutter release button دکمه
button hole جا دکمه
gemma دکمه
knop دکمه
botton دکمه
gemmule دکمه گیاهک
flue stop دکمه ارگ
mouse button دکمه ماوس
double breasted کت چهار دکمه
push button دکمه فشاری
buttonhook قلاب دکمه
alarm push دکمه اژیر
unbuttoning گشودن دکمه
knobbed دکمه دار
buttonhook دکمه انداز
buttonhook سگک دکمه
unbuttoned گشودن دکمه
unbutton گشودن دکمه
gemmiparous دکمه اور
unbuttons گشودن دکمه
radio button دکمه رادیو
sleeve link دکمه زنجیری
cuffed دکمه سردست
cuffing دکمه سردست
Buttonhole کتی که در دو طرف دکمه دارد
buttonhole سوراخ دکمه
buttonholed سوراخ دکمه
buttonholes سوراخ دکمه
buttonholing سوراخ دکمه
cuffs دکمه سردست
cuff دکمه سردست
snap fastener دکمه فشاری
stud دکمه سردست دسته
viewfinder adjustment keys دکمه یابنده هدف
fine adjustment knob دکمه تنظیم دقیق
film advance mode دکمه رد کردن فیلم
condenser adjustment knob دکمه تنظیم تراکم
coarse adjustment knob دکمه تنظیم زیرین
canopy release knob دکمه برقراری سایبان
beater ejector دکمه تعویض سر همزن
olivette دکمه هسته خرمایی
push botton دکمه زنگ اخبار
olivet دکمه هسته خرمایی
buttoning هرچیزی شبیه دکمه
buttoned هرچیزی شبیه دکمه
button هرچیزی شبیه دکمه
door stop دکمه کله قندی
seat back adjustment knob دکمه تنظیم پشتی صندلی
exposure adjustment knob دکمه نمایش تعداد فیلم
cornet a pistons یکجورسازشیپوری که چندین دکمه دارد
eying دکمه یا گره سیب زمینی
eye دکمه یا گره سیب زمینی
eyeing دکمه یا گره سیب زمینی
eyes دکمه یا گره سیب زمینی
tuberculous دارای برامدگی یا دکمه مسلول
double breasted کتی که در دو طرف دکمه دارد
farcy bud دکمه یابرامدگی درناخوشی سراجه
farcy button دکمه یابرامدگی درناخوشی سراجه
boutonniere بریدگی یاشکاف جای دکمه
shell jacket بالاتنه کوتاه دکمه دار نظامی
right دکمه سمت راست از Mouse با دو یا سه کلید
righted دکمه سمت راست از Mouse با دو یا سه کلید
righting دکمه سمت راست از Mouse با دو یا سه کلید
etui جعبهء کوچک زینتی سوزن نخ و دکمه
boutonniere گلی که درسوراخ دکمه کت زده میشود
double click احضار یک فرمان توسط دکمه دستگاه OUSE
pushbutton آنچه با فشار دادن یک دکمه کار کند
reefing jacket یکجور نیمتنه چسبان که از دوطرف دکمه میخورد
programmable function keyboard صفحه کلید دکمه یی برای سیستمهای گرافیکی
pelican crossing دکمه ای که با زدن آن عبور و مرور قطع میشود
to make a typing error [mistake] اشتباه روی دکمه ای فشار دادن [کلید یا تلفن]
clicks تلنگر زدن فرایند فشار دکمه دستگاه OUSE
to hit the wrong key [on the PC/phone/calculator] اشتباه روی دکمه ای فشار دادن [کلید یا تلفن]
clicked تلنگر زدن فرایند فشار دکمه دستگاه OUSE
click تلنگر زدن فرایند فشار دکمه دستگاه OUSE
to make a typo [American E] اشتباه روی دکمه ای فشار دادن [کلید یا تلفن]
O.K. دکمه OK که برای شروع یا تایید یک عمل به کار می رود
clicking فشار دادن دکمه بالای دستگاه ماوس paste and cut
Programs menu زیر منوییکه از دکمه Start در ویندوز قابل دستیابی است
double ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
doubled ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
doubled up ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
to press the button دکمه را فشار دادن در راه انداختن چیزی یا کاری پیش قدم شدن
click دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
clicked دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
clicks دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
contrast دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
contrasted دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
contrasting دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
contrasts دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
taskbar میلهای که درپایین صفحه ویندوز اجرا میشود و دکمه + Start و پیش از سایر برنامه ها پنجرههای جاری را نشان میدهد
shift click ضرب دکمه ماوس همراه بافشردن کلید Shift صفحه کلید
dial up استفاده از یک شماره گیر یا دکمه فشاری تلفن برای ایجاد مکالمه تلفنی ایستگاه به ایستگاه
pull down menu فهرستی که میتواند توسط تیک کردن اشاره گر ماوس بر روی عنوان ان و یا توسط فشردن دکمه صفحه کلیدنمایش داده
tam o' shanter کلاه منگوله دار یا دکمه دار
drags حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
radio button شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com