English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
dialectic materialism دیالکتیک مادی مبتنی بر قبول جبرتاریخ به عنوان یک سائق عمده وقایع
Other Matches
forward chaining روش استدلال مبتنی بر وقایع که از شرایط شناخته شده به هدف مطلوب می رسد زنجیره پیشرو
dialectical idealism دیالکتیک هگلی دیالکتیک ایده الیسم
objectivism ادبیات و هنر مادی مادی گرایی
dialectic دیالکتیک
dialectics دیالکتیک
body گروه یا یکانی از یک عده عمده عمده قوا
bodies گروه یا یکانی از یک عده عمده عمده قوا
major command فرماندهی عمده قسمت عمده ارتشی
major activity قسمت عمده فعالیت عمده
drives سائق
drive سائق
Lets play that again . قبول ندارم. [قبول نیست دربازی وغیره ]
secondary drive سائق ثانوی
activity drive سائق فعالیت
exploratory drive سائق کاوش
visceral drive سائق احشایی
drive stimulus محرک سائق
hunger drive سائق گرسنگی
drive reduction کاهش سائق
primary drive سائق نخستین
social drive سائق اجتماعی
drive arousal برانگیختگی سائق
maternal drive سائق مادری
drive channelling راه گزینی سائق
drive displacement جابه جایی سائق
titles صفحه عنوان کتاب عنوان نوشتن
title صفحه عنوان کتاب عنوان نوشتن
eponym عنوان دهنده عنوان مشخص
basic issue items وسایل همراه اقلام عمده اقلام شارژ انبار وسایل عمده
democratic مبتنی بر دمکراسی
machine based مبتنی بر ماشین
character based program برنامه مبتنی بر کاراکتر
market directed economy اقتصاد مبتنی بر بازار
computer based training تربیت مبتنی بر کامپیوتر
tortious مبتنی بر تعدی و تفریط
hypostyle دارای سقف مبتنی بر ردیف ستون
judge made law نظام حقوقی مبتنی بر سوابق قضایی و ارا محاکم
chronicler وقایع نویس
logs ثبت وقایع
annalist وقایع نگار
chronology وقایع نگاری
minute یادداشت وقایع
minute گزارش وقایع
minute book دفتر وقایع
historify وقایع نگار
happenstance وقایع اتفاقی
log ثبت وقایع
record of events ثبت وقایع
pan germanism نظریه مبتنی بر برتری نژاد اریایی ژرمنی بر سایر نژادها
worldling مادی
so matic مادی
materialist مادی
rain worm مادی
canals مادی
canal مادی
fleshly مادی
materialists مادی
material مادی
hylic مادی
physical مادی
catch feeder مادی
corporeal مادی
materials مادی
irrigation channel مادی
logs ثبت کردن وقایع
pro-active گرایش به ایجاد وقایع
deck log دفتر وقایع ناو
rough log دفترچه وقایع ناو
deck log دفتر وقایع دریانوردی
flight log دفتر وقایع پرواز
sportswriter وقایع نگار ورزشی
log ثبت کردن وقایع
annals وقایع سالیانه سالنامه
the occurrences of the day رویداهای یا وقایع روز
record of events دفتر ثبت وقایع
dialectic روش مبتنی بر مباحثه و مکالمه روشی است که فلاسفهای نظیر سقراط
overseer of irrigation channel مادی سالار
materialization مادی سازی
worldly جسمانی مادی
physical coercion اجبار مادی
immaterial غیر مادی
materials مادی جسمانی
matter wave موج مادی
materializing مادی کردن
earthen مادی جسمانی
material damage خسارت مادی
material incentives انگیزههای مادی
materialised مادی کردن
materialises مادی کردن
materialising مادی کردن
materialize مادی کردن
materialized مادی کردن
material incentives محرکهای مادی
material mass جرم مادی
physical science دانش مادی
materializes مادی کردن
physicism حکمت مادی
natural philosopher حکیم مادی
tangible assets دارائیهای مادی
incorporal غیر مادی
incorporeal غیر مادی
hylozoism فلسفه مادی
physical dimension بعد مادی
tangible property دارائی مادی
physical record مدرک مادی
material مادی جسمانی
physical connection اتصال مادی
physical device ابزار مادی
spiritually غیر مادی
physical مادی جسمانی
idiographic مجازی مادی
Trifling ( small) happenings of life . اتفاقات ( وقایع )کوچک زندگی
station log دفتر وقایع ایستگاه مخابراتی
vertical events numbering شماره گذاری عمودی وقایع
muster book دفتر ثبت وقایع روزانه
refit book دفتر یادداشت وقایع دریایی
parish register دفتر ثبت وقایع سه گانه
daybook دفتر ثبت وقایع روزانه
flight log دفتر ثبت وقایع پرواز
horizontal event numbering شماره گذاری افقی وقایع
predicating تابع یا عبارت که در برنامههای مبتنی بر قانون مثل سیستمهای خبره به کار می رود
predicates تابع یا عبارت که در برنامههای مبتنی بر قانون مثل سیستمهای خبره به کار می رود
predicate تابع یا عبارت که در برنامههای مبتنی بر قانون مثل سیستمهای خبره به کار می رود
predicated تابع یا عبارت که در برنامههای مبتنی بر قانون مثل سیستمهای خبره به کار می رود
diary دفترروزانه یکان دفتر وقایع روزانه
trains سلسله وقایع توالی حیله جنگی
trends مسیر انجام کار سیر وقایع
diaries دفترروزانه یکان دفتر وقایع روزانه
trend مسیر انجام کار سیر وقایع
station log دفتر ثبت وقایع پست مخابراتی
chronicle شرح وقایع بترتیب تاریخ تاریخچه
train سلسله وقایع توالی حیله جنگی
log engineering دفتر ثبت وقایع موتور ناو
fatidic وابسته به پیش گویی حوادث و وقایع
chronicling شرح وقایع بترتیب تاریخ تاریخچه
chronicles شرح وقایع بترتیب تاریخ تاریخچه
chronicled شرح وقایع بترتیب تاریخ تاریخچه
trained سلسله وقایع توالی حیله جنگی
superphysical ماورای عالم مادی
superempirical خارج از جهان مادی
incorporeally بطور غیر مادی
strict liability offence جرم مادی صرف
valor ارزش مادی اهمیت
immaterialize غیر مادی کردن
substantiated شکل مادی بخشیدن به
primary masses نقاط مادی اولیه
substantiate شکل مادی بخشیدن به
physical element of crime عنصر مادی جرم
substantiates شکل مادی بخشیدن به
substantiating شکل مادی بخشیدن به
spiritusoity عالم غیر مادی
materiality جنبه مادی ضرورت
valour ارزش مادی اهمیت
objectivism روش فکری که مبتنی بر اصالت حقایقی است که به وسیله درک حسی استنباط میشود
slates ذغال سنگ سخت وسنگی شرح وقایع
Give me a full account of the events. جریان کامل وقایع را برایم تعریف کنید
anachronisms اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و فهور اشخاص
slated ذغال سنگ سخت وسنگی شرح وقایع
anachronism اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و فهور اشخاص
slate ذغال سنگ سخت وسنگی شرح وقایع
spiritual غیر مادی بطور روحانی
objectivism عین گرایی فلسفه مادی
dialectical materialism اساسا اقتصادی یا مادی هستند .
autism عدم توجه بعالم مادی
transcendentalism فلسفه خارج جهان مادی
broached ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaching ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaches ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broach ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
imperialism سیاست مبتنی بر استفاده از وسایل سیاسی برای بسط قدرت اقتصادی درخارج از محدوده کشورامپریالیستی
fractional reserve banking روش مبتنی بر ذخیره جبران کسری در امریکا در ازای هرصد دلاری که مشتریان دربانک می گذارد
adopted types انواع تجهیزات مورد قبول انواع تجهیزات قبول شده
chronology شرح وقایع بترتیب زمانی علم ترتیب تاریخ
syupersubstantial مافق وجود یا جوهر مادی روحی
materiel قسمت مادی یا مکانیکی هنر تکنیک
isolationism سیاست مبتنی برکناره گیری و دوری جستن ازجریانات سیاسی جهان و نیزقطع رابطه اقتصادی با سایرکشورها
piloted زبان برنامه نویسی کامپیوتری که از قالب مبتنی بر متن استفاده می کنند و در آموزش کامپیوتر به کار می رود
pluralism عقیده مبتنی برلزوم دخالت کلی و عملی موسسات و مجامع غیر دولتی در امر اداره مملکت
pilots زبان برنامه نویسی کامپیوتری که از قالب مبتنی بر متن استفاده می کنند و در آموزش کامپیوتر به کار می رود
imperialism استعمار طلبی سیاست مبتنی بر توسعه یک کشور تا حد یک امپراطوری ویا حفظ چنین قلمرویی درصورت وجود
pilot زبان برنامه نویسی کامپیوتری که از قالب مبتنی بر متن استفاده می کنند و در آموزش کامپیوتر به کار می رود
chronology تاریخ شماری جدول یا شرح وقایع یاتاریخهای وابسته بانها
geochronology شرح وقایع تاریخی گذشته برمبنای اطلاعات زمین شناسی
corpus delicti عنصر مادی جرم وعمل خلاف قانون
communism کمونیسم نظام اقتصادی مبتنی براندیشههای مارکسیستی که مالکیت و ابزار تولید عمومی و در کنترل دولت قرار دارد
supervening impossibility of performance غیر ممکن شدن اجرای قراردادبه دلیل دخالت وقایع غیرمترقبه
frustrations غیر ممکن شدن اجرای قراردادبه دلیل دخالت وقایع غیرمترقبه
frustration غیر ممکن شدن اجرای قراردادبه دلیل دخالت وقایع غیرمترقبه
objectify بنظر اوردن بصورت مادی و خارجی مجسم کردن
dynamic analisis تجزیه و تحلیل وقایع اقتصادی با در نظرگرفتن تغییرات گذشته و حال و احتمالا" اینده
advantaged کسیکه در شرایط بهتری از لحاظ اجتماعی و یا مادی قرار دارد
predicated اطلاق کردن بصورت مسند قرار دادن مبتنی کردن
predicates اطلاق کردن بصورت مسند قرار دادن مبتنی کردن
predicating اطلاق کردن بصورت مسند قرار دادن مبتنی کردن
predicate اطلاق کردن بصورت مسند قرار دادن مبتنی کردن
bureaucreacy رعایت تشریفات اداری به حد افراط کاغذ بازی و سیستم حکومتی و اداری مبتنی بر ان
stbtitle عنوان فرعی عنوان فرعی مقاله
intermediate فضای حافظه که زمان دستیابی بین حافظه اصلی و سیستم مبتنی بر دیسک دارد
contracts under seal عقود مصدقه عقود مبتنی بر سند رسمی
vital <adj.> عمده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com