English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English Persian
eye دیدخوب با تشخیص مسافت
eyeing دیدخوب با تشخیص مسافت
eyes دیدخوب با تشخیص مسافت
eying دیدخوب با تشخیص مسافت
Other Matches
photo distance مسافت اندازه گیری شده ازعکس هوایی مسافت روی عکس
time distance مسافت زمانی حرکت ستون مسافت طی شده در زمان معین
range scale طبله برد مقیاس مسافت جدول مسافت
mean free for scattering مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
scattering mean free path مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
mean free path for attenuation مسافت ازاد میانگین درتضعیف مسافت تضعیف
attenuation mean free path مسافت ازاد میانگین درتضعیف مسافت تضعیف
short international مسابقهای که هر تیرانداز 03تیر از مسافت 05 متر و 03تیر از مسافت 53 متر و 03تیر از مسافت 52 متر با تیرو کمان می اندازد
range section قسمت مسئول مسافت یاب یاکار با دستگاه مسافت یاب دریک اتشبار
micr سیستمی که حروف را با تشخیص الگوهای جوهر مغناطیسی تشخیص میدهد.
range component عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
windsor round مسابقه تیراندازی با 63 تیراز مسافت 06 متری و 63تیر از مسافت 05 متری و63 تیر از 04 متری با کمان
vehicle stopping distance مسافت ایست وسیله نقلیه مسافت ایست خودرو
exceptions روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد
recognition 1-توانایی تشخیص چیزی . 2-فرایند تشخیص چیزی- مثل حرف روی متن چاپ شده یا میلههای کد میلهای ..
exception روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد
mean free path absorption مسافت ازاد میانگین در جذب مسافت جذب
coincidence range finder مسافت یاب دوشاخهای مسافت یاب انطباقی
road distance مسافت روی جاده یا مسافت طی شده از جاده
absorption mean free path مسافت ازاد میانگین در جذب مسافت جذب
The convict cannot distinguish between right and wrong [distinguish right from wrong] . این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص [تشخیص درست را از نادرست] بدهد.
telemetering ارزیابی کردن موشکها مسافت سنجی کردن مسافت سنجی
identification تشخیص تشخیص دادن
sofar سیستم مسافت یابی صوتی دریایی نوعی روش مسافت یابی صوتی دریایی
identification friendly or foe سیستم تشخیص هواپیمای دوست و دشمن سیستم تشخیص دشمن توسط رادار
distance مسافت
distances مسافت
range مسافت
ranged مسافت
ranges مسافت
short-range کم مسافت
short range کم مسافت
lengths مسافت
length مسافت
ranging مسافت یابی
range sensing تخمین مسافت
range finder مسافت یاب
telemetry مسافت سنجی
range finding مسافت یابی
range drum طبله مسافت
proximity fuze از مسافت دور
close range مسافت نزدیک
burst range مسافت ترکش
blooming train مسافت نورد
supporting distance مسافت پشتیبانی
taximeter مسافت سنج
racing course مسافت مسابقه
range determination تخمین مسافت
range determination تعیین مسافت
telemeter مسافت سنج
air distance مسافت هوایی
rangefinders مسافت یاب
range indicator شاخص مسافت
hauls مسافت حمل
hauling مسافت حمل
hauled مسافت حمل
range scale طبله مسافت
haul مسافت حمل
trochometer مسافت پیما
training distance مسافت تمرین
test course مسافت ازمایش
range indicator طبله مسافت
range indicator مقیاس مسافت
range adjustment تنظیم مسافت
telephoning در یک مسافت طولانی
telephones در یک مسافت طولانی
telephoned در یک مسافت طولانی
telephone در یک مسافت طولانی
range calibration تنظیم مسافت
sight distance مسافت دید
viameter مسافت پیما
plotting scale خط کش مسافت یاب
metrograph مسافت سنج
known distance مسافت معلوم
intervalometer مسافت سنج
jacob's staff مسافت سنج
odometry مسافت پیمایی
equidistance مسافت مساوی
odometer مسافت سنج
odograph مسافت سنج
miles مقیاس سنجش مسافت
range disk میز تصحیح مسافت
ranging مسافت یابی کردن
range keeper محاسب مسافت توپ
ranging pole شاخصهای مسافت یابی
mean free path مسافت ازاد میانگین
range board میز تنظیم مسافت
measurer whell چرخ مسافت سنج
long distance supply تغذیه مسافت دور
torpedo run مسافت طی شده اژدر
telephone modal distance مسافت مکالمه تلفنی
spots مسافت یابی کردن
leader's rule تعیین مسافت امن
long distance دارای مسافت دور
long distance دارای مسافت زیاد
long-distance دارای مسافت زیاد
long-distance دارای مسافت دور
range finding تخمین مسافت کردن
macrometer مسافت یاب نوری
macrometer دوربین مسافت سنج
flights shooting مسابقه مسافت نه هدف
range finder مسافت سنج دریایی
long haul <idiom> مسافت دراز یا سفرکردن
flash ranging مسافت یابی نوری
spot مسافت یابی کردن
equidistant دارای مسافت مساوی
mean free path مسافت ازاد متوسط
range table جدول مسافت توپ
tachometer کیلومترشمار مسافت سنج
telemeter دورسنج مسافت سنج
taximeter مسافت نمای تاکسی
mile مقیاس سنجش مسافت
sound ranging مسافت یابی صوتی
tachometric sight دوربین مسافت یاب
limit مسافت یا مدت مسابقه
tachometric sight دوربین مسافت سنج
tachymeter دوربین مسافت یاب
range spotting تخمین مسافت کردن
range rake الیداد مسافت سنج
long طی مسافت زیاد توپ
long- طی مسافت زیاد توپ
longed طی مسافت زیاد توپ
telemetry مسافت سنجی رادیویی
longer طی مسافت زیاد توپ
longest طی مسافت زیاد توپ
longs طی مسافت زیاد توپ
measuring magnifier مسافت یاب دقیق
distantly دور به مسافت زیاد
fetched مسافت طی شده با وجود بادنامساعد
weaving distance طول تلاقی مسافت همبری
fetch مسافت طی شده با وجود بادنامساعد
repeat range با همین مسافت تیراندازی کنید
course مسیر رفت و برگشت مسافت
metropolitan area network شبکه گسترده در مسافت محدود.
coursed مسیر رفت و برگشت مسافت
courses مسیر رفت و برگشت مسافت
fetches مسافت طی شده با وجود بادنامساعد
To cover (traverse)long distances. مسافت زیادی راطی کردن
mileage مسافت طی شده به وسیله خودرو
bands را یک مسافت کوتاه ارسال میکند
loran رادار مسافت سنج دریایی
band را یک مسافت کوتاه ارسال میکند
coincidence adjustment تعیین مسافت به وسیله انطباق
range drum طبله بستن مسافت به توپ
measuring magnifier مسافت یاب مخصوص فواصل کم
marathons دو ماراتون به مسافت 09124 متر
air distance مسافت طی شده به وسیله هواپیما
marathon دو ماراتون به مسافت 09124 متر
leg مسافت طی شده قایق در یک دور
arming range مسافت مسلح شدن گلوله
safe distance مسافت امن اطراف مین
legs مسافت طی شده قایق در یک دور
mpg مخفف مسافت طی شده با یک گالن بنزین
short course مسابقه شنا به مسافت 52 وحداکثر 05 متر
overtaking sight distance مسافت دید برای سبقت گرفتن
target range مسافت هدف میدان تیر مشقی
speed مسافت طی شده تقسیم بر زمان حرکت
baseball throw مسابقه پرتاب توپ از لحاظ مسافت
speeds مسافت طی شده تقسیم بر زمان حرکت
make time <idiom> بیشترین مسافت را درکمترین وقت رفتن
speeding مسافت طی شده تقسیم بر زمان حرکت
range calibration تعیین دقت مسافت تنظیم برد سلاح
phone تلفن یا ماشین برای صحبت با کی در مسافت طولانی
phoning تلفن یا ماشین برای صحبت با کی در مسافت طولانی
phones تلفن یا ماشین برای صحبت با کی در مسافت طولانی
phoned تلفن یا ماشین برای صحبت با کی در مسافت طولانی
shortest مودم ارسال داده روی مسافت کوتاه
shorter مودم ارسال داده روی مسافت کوتاه
short مودم ارسال داده روی مسافت کوتاه
flash ranging location تعیین محل هدفها با مسافت یابی نوری
airlines کوتاهترین مسافت بین دو نقطهی کرهی زمین
black box سرعت و مسافت سنج [ وسایل نقلیه خودرو]
speedograph سرعت و مسافت سنج [ وسایل نقلیه خودرو]
airline کوتاهترین مسافت بین دو نقطهی کرهی زمین
range marker شاخص مسافت یاب روی صفحه رادار
range sensing تخمین زدن برد مسافت یابی کردن
winning post تیری که پایان مسافت دور را نشان میدهد
vista منظره مشهود از مسافت دور چشم انداز
tachograph سرعت و مسافت سنج [ وسایل نقلیه خودرو]
vistas منظره مشهود از مسافت دور چشم انداز
telesthesia احساس چیزی از مسافت دوربدون دخالت حواس پنجگانه
Is mileage included? آیا شامل مایل مسافت پیموده شده هم میشود؟
facing distance مسافت بین نفرات در صف برای سهولت چرخش به اطراف
Targa بیتی . 2-آداپتور گرافیکی با renolation بالا مسافت Truevision
mileage on departure [arrival] اندازه مسافت طی شده در زمان حرکت [ورود] خودرو
glide ratio نسبت مسافت طی شده به هرپای فرود با هواپیمای بی موتور
component تعداد اعضای الکترونیکی در واحد مسافت در روی یک PCB
components تعداد اعضای الکترونیکی در واحد مسافت در روی یک PCB
velocity gradiant میزان تغییر سرعت سیال درواحد مسافت عمود بر خط جریان
gap مسافت بین نوک هدف وصفحه نشانه از نظر کمانگیر
sextant وسیله اندازه گیری ارتفاع ستارگان مسافت سنج دریایی
gaps مسافت بین نوک هدف وصفحه نشانه از نظر کمانگیر
infinity مسافت شی از دید شخصی که اشعههای نور از شی موازی دیده می شوند.
density تعداد بیتهایی که در یک واحد مسافت در دیسک یا نوار مغناطیسی ذخیره می شوند
lay up ضربه زدن به مسافت کوتاهتر از عادی برای اجتناب از افتادن ان در مانع
densities تعداد بیتهایی که در یک واحد مسافت در دیسک یا نوار مغناطیسی ذخیره می شوند
air mass جریان تودهء عظیمی از هواکه مسافت زیادی را در سطح زمین طی میکند
perigee نقطه حداقل مسافت در مدارسفینه فضایی نققه حضیض مدار سفینه
discretion تشخیص
assessment تشخیص
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com