Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (20 milliseconds)
English
Persian
dikes
دیواری که برای جلوگیری از اب دریا می سازند
dyke
دیواری که برای جلوگیری از اب دریا می سازند
dykes
دیواری که برای جلوگیری از اب دریا می سازند
Other Matches
countermure
دیواری که برای پشتیبان دیواردیگربسازند
straight line coding
برنامه نوشته شده برای جلوگیری از استفاده حلقه و انشعاب برای اجرای سریع تر
reciprocal agreement
قراردادی که دو کشور برای توسعه روابط اقتصادی با یکدیگرمنعقد می سازند و بر این مبنا به یکدیگر امتیازاتی ازنظر تعرفه گمرکی و عوارض و تسهیلات می دهند
hanging
[فرش کردن، کاغذ دیواری یا هر تزئینی برای اتاق]
obstructionist
کسیکه برای جلوگیری
in order to prevent
برای جلوگیری کردن
seaworthiness
محکم برای دریا
continental shelf
مقداری از خاک زیر اب دریا که از حاشیه ابهای ساحلی یک کشورشروع و به خطی که از ان اولین شیب تند قعر دریا اغاز میشود و ارتفاع ان باید بایداز سطح دریا 002 متر باشدختم میشود
kyanize
باداراشکنه اندودن برای جلوگیری ازپوسیدگی
copy protect
یچ برای جلوگیری از کپی گرفتن از یک دیسک
to avoid distortion of the results
[produced]
by ...
برای جلوگیری از اعوجاج نتایج توسط ...
buffer
امپلی فایری برای جلوگیری ازتداخل مدارات
bailout
کمک مالی
[برای جلوگیری از ورشکستگی]
[اقتصاد]
sunscreen
کرم پوست برای جلوگیری از آفتاب زدگی
sunscreens
کرم پوست برای جلوگیری از آفتاب زدگی
jettisoned
به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
hydroscope
التی برای دیدن اعماق دریا اب بین
jettison
به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
jettisons
به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
jettisoning
به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
boundary
جلوگیری از هر برنامه برای نوشتن بر یک فضای مشخص از حافظه
infibulation
چفت کردن الت تناسلی برای جلوگیری از جماع
boundaries
جلوگیری از هر برنامه برای نوشتن بر یک فضای مشخص از حافظه
maintenance
مراقب مرتب از سیستم برای جلوگیری از رویداد خرابی
gaiting strap
تسمه مخصوص ارابه برای جلوگیری از انحراف اسب
bulk head
دیواریکه برای جلوگیری ازفشار اب یا خاک ساخته میشود
fly net
پشه پران تورسیمی برای جلوگیری ازامدن مگس
barrier light
نورافکن ساحل دریا برای پیداکردن مسیر کشتی
jetsam
کالایی که برای سبک کردن کشتی به دریا می ریزند
spill wind
سست کردن بادبان برای جلوگیری از تمایل قایق به یک سمت
flops
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flop
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flopped
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flopping
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
gimbals
اسبابی که برای ترازنگاهداشتن قطب نماوچیزهای دیگر در دریا بکارمیرود
retraction lock
وسیله مکانیکی برای جلوگیری از جمع شدن غیرعمدی ارابه فرود
windbreaks
درختستان یابوته هایی که برای جلوگیری از وزش باد کاشته میشوند
windbreak
درختستان یابوته هایی که برای جلوگیری از وزش باد کاشته میشوند
to take action to prevent
[stop]
such practices
اقدام کردن برای اینکه از چنین شیوه هایی جلوگیری شود
gimbal ring
اسبابی که برای ترازنگاهداشتن قطب نما وچیزهای دیگر در دریا بکارمیرود
beach balls
توپ بزرگ و رنگارنگ برای بازی در کنارهی دریا و دریاچه و یا استخر
beach ball
توپ بزرگ و رنگارنگ برای بازی در کنارهی دریا و دریاچه و یا استخر
sealsking
نوار پوست سگ ماهی زیرچوب اسکی تورینگ برای جلوگیری از سر خوردن بعقب
radiation shield
وسیلهای برای جلوگیری ازتابشهای ناخواسته که دراندازه گیری کمیت موردنظرتاثیر میگدارند
encoding
روش کد گذاری داده در دیسک مغناطیسی برای جلوگیری از مجموعهای از بیتهای مشابه
fail safe system
سیستمی که برای جلوگیری ازخرابی طراحی شده است سیستم با خرابی ملایم
to rough a horse's shoes
میخ مخصوص بنعل اسب زدن برای اینکه از سرخوردن ان جلوگیری شود
sea marker
نوعی رنگ یا پودر رنگی که برای علامت گذاری اب دریا به کار می رود
normal
روش ساخت اطلاعات در پایگاه داده برای جلوگیری از افزونگی و بهبود کارایی ذخیره
revenue cutter
کشتی مسلح دولتی که برای جلوگیری ازقاچاق واجرای قوانین مالیاتی بکار رود
wire locking
بستن تعدادی مهره یا پیچ به یکدیگر توسط سیم ایمنی برای جلوگیری از شل شدن انها
anti spin
سیستمی برای جلوگیری ازچرخش چرخهای هواپیماهنگامیکه ارابه فرود خارج از هواپیما قرار دارد
bacteriolysis
مواد شیمایی جهت جلوگیری از رشد باکتری خصوصا برای انبار کردن فرش بیش از سه ما ه
control lock
وسیلهای برای قفل کردن سطوح فرامین و جلوگیری ازحرکت انها وقتیکه هواپیمامتوقف است
formation
سازند
neap tide
کشندکمینه اب دریا حداقل جذر ومد نهایی اب دریا
alphabetic character set
الفبا را می سازند
isovelocity
نقاط هم سرعت اب دریا خطوط متحدالسرعت اب دریا
compressor bleed air
هوایی که از قسمت کمپرسورموتور توربینی برای جلوگیری از واماندگی و یابرای بکار اندازی بعضی متعلقات گرفته میشود
carbon seal
وسیلهای مقاوم در برابرگرما که در موتورهای توربینی برای جلوگیری ازخروج یا نشت روغن ازمحفظه یاتاقان بکار میرود
elf dock
شیرینی که اززنجبیل شامی سازند
length
شماره بیتها که یک ثبات را می سازند
lengths
شماره بیتها که یک ثبات را می سازند
The husband and wife dont get on together.
زن وشوهر باهم نمی سازند
preventive justice
قسمتی ازحقوق که به بررسی اقدامات مختلفی که برای جلوگیری ازارتکاب جرم از ناحیه تبهکاران احتمالی لازم است اختصاص دارد
semaphore
مشخصات دو کار و تصدیق مناسب برای جلوگیری از قفل کردن یا سایر مشکلات وقتی که هر دو نیاز به وسیله جانبی یا تابعی دارند
locknut
قراردادن مهره دوم برای جلوگیری ازشل شدن مهره اول
maple sugar
شکری که از جوشاندن شیره افرا می سازند
joggling
بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
joggles
بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
joggle
بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
joggled
بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
anti blush tinner
ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
marshall plan
طرح کمک امریکابرای توسعه اقتصادی کشورهای اروپای غربی که پس از جنگ جهانی دوم برای جلوگیری از نفوذ کمونیسم دراین کشورها اجراگردید
spacer
امکانی در سیستم کلمه پرداز برای جلوگیری از فاصله دار شدن کلمات یا جدا شدن در محل نادرست
network
اتصالات فیزیکی به کامپیوترها و قط عات کنترلی که یک شبکه را می سازند
networking
اتصالات فیزیکی به کامپیوترها و قط عات کنترلی که یک شبکه را می سازند
networks
اتصالات فیزیکی به کامپیوترها و قط عات کنترلی که یک شبکه را می سازند
end finish
گره جناقی
[گره زدن دو انتهای فرش در محل ریشه ها برای جلوگیری از باز شدن و بهم ریختگی تار و پود]
scramblers
وسیله کدگزاری رشته دادهای به صورت تصادفی پیش ازارسال برای جلوگیری از اینکه مجموعهای از صفرها یا یک ها وصفرهای متغیر باعث مشکلات هماهنگی در گیرنده شوند
scrambler
وسیله کدگزاری رشته دادهای به صورت تصادفی پیش ازارسال برای جلوگیری از اینکه مجموعهای از صفرها یا یک ها وصفرهای متغیر باعث مشکلات هماهنگی در گیرنده شوند
fails
سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
failed
سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
fail
سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
serial
ارسال بیتهای جداگانه که کلمات داده را می سازند.روی خط سیگنال در واحد زمان
serials
ارسال بیتهای جداگانه که کلمات داده را می سازند.روی خط سیگنال در واحد زمان
mean sea level
سطح متوسط ابهای دریا تراز میانگین ابهای دریا
main
مجموعه دستوراتی که بخش اصلی برنامه را می سازند و از آنجا سایر توابع فراخوانی می شوند
cabin pressurization safety valve
شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
carriers
پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت
carrier
پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت
power down
خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
parietal
دیواری
murals
دیواری
mural
دیواری
wall
دیواری
walls
دیواری
wall clock
ساعت دیواری
wall hanging
تزئینات دیواری
side board
میز پا دیواری
transparency
اسلاید دیواری
transparencies
اسلاید دیواری
wall mounted switch
کلید دیواری
wall mounting cabinet
قفسه دیواری
grate
بخاری تو دیواری
wall painting
نقاشی دیواری
wall paper
کاغذ دیواری
wall socket
پریز دیواری
wall tie
بست دیواری
extra-mural
فرا دیواری
wallpapers
کاغذ دیواری
wallpaper
کاغذ دیواری
covered forge
کوره دیواری
electrical outlet
پریز دیواری
point
[wall socket]
[British]
پریز دیواری
power outlet
پریز دیواری
intermural
میان دیواری
sconce mirror
ایینه دیواری
hangings
کاغذ دیواری
banks
کرانه دیواری
bank
کرانه دیواری
socket
[wall socket]
پریز دیواری
affiche
اعلان دیواری
grated
بخاری تو دیواری
grates
بخاری تو دیواری
fire place
بخاری دیواری
fire grate
اجاق دیواری
paper hangings
کاغذ دیواری
frescoes
نقاشی دیواری
chimney
بخاری دیواری
outlet box
جعبه دیواری
chimneys
بخاری دیواری
fresco
نقاشی دیواری
fire side
بخاری دیواری
mural
نقاشی دیواری
murals
نقش دیواری
rung
پله ی دیواری
mural
نقش دیواری
murals
نقاشی دیواری
holding anchorage
لنگر موقت در روی دریا یابندرگاه توقف موقت در روی دریا
lean-to proof
بام سینه دیواری
lean to roof
بام سینه دیواری
fractable
[کتیبه دیواری سنتوری]
power outlets
پریز های دیواری
wallpaper adhesive
چسب کاغذ دیواری
to batter awall
کوبیدن یافروریختن دیواری
electrical outlets
پریز های دیواری
electric sockets
پریز های دیواری
wall sockets
پریز های دیواری
witch hazel
موچسب پیچک دیواری
inclosure
چهار دیواری حصار
tablature
نقاشی دیواری یا سقفی
paper hanger
کاغذ دیواری چسبان
paper stainer
سازنده کاغذهای دیواری
pitch and toss
بازی بیخ دیواری
paperhanger
کسیکه کاغذ دیواری می چسباند
The clock has stopped.
ساعت دیواری خوابیده است
wallpaper
با کاغذ دیواری تزئین کردن
wallpapers
با کاغذ دیواری تزئین کردن
to panel a wall
دیواری را تخته کوبی کردن
gas bracket
لوله دیواری که دارای گازسوزباشد
search jammer
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
framework
استخوان بندی قالب چهار دیواری
to peck down a wall
دیواری را با الت نوک تیزخراب کردن
krantz
خاره هایی که دیواری ازانهادرست شود
frameworks
استخوان بندی قالب چهار دیواری
The clock is fast (gaining).
ساعت دیواری تند کار می کند
graphics
پردازنده جانبی که سرعت نمایش را افزایش میدهد. محل پیکس ها را محاسبه میکند که خط c شکل را می سازند و آنها را نمایش میدهد
Does this clock keep good time?
این ساعت دیواری درست کار می کند ؟
branch cutoff
دیواری است که معمولا درجهت عمود بر دیوار سپری ساخته میشود
cuckoo clocks
ساعت دیواری زنگی که در سرساعت صدایی شبیه صدای فاخته میکند
cuckoo clock
ساعت دیواری زنگی که در سرساعت صدایی شبیه صدای فاخته میکند
parpen
سنگ تراشی مه از توی دیواری گذر کرده و ازدوسوی ان نمایان باشد
This is a self - winding clock .
این ساعت دیواری کوک لازم ندارد ( اتو ماتیک است )
mean sea level
ارتفاع متوسط از سطح دریا ارتفاع متوسط اب دریا
kiosks
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
suppression
جلوگیری
restraints
جلوگیری
prevention
جلوگیری
stoppage
جلوگیری
stoppages
جلوگیری
arrest
سد جلوگیری
interception
جلوگیری
countercheck
جلوگیری
restraint
جلوگیری
debarment
جلوگیری
arrested
سد جلوگیری
arrests
سد جلوگیری
premunition
جلوگیری
interdiction
جلوگیری
obstructions
جلوگیری
contraception
جلوگیری
obstruction
جلوگیری
forbiddance
جلوگیری
the blue
دریا
sea bed
کف دریا
bree
دریا
cuttle bone
کف دریا
cuttlebone
کف دریا
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com