English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
English Persian
screen دیوار تخته حفاظ
screened دیوار تخته حفاظ
screening, screenings دیوار تخته حفاظ
screens دیوار تخته حفاظ
Other Matches
notice board 1-تخته نصب شده در دیوار که نکات مهم روی آن قرار می گیرند. 2-نوعی تخته آگهی که پیام به کاربران نصب میشود
wainscot تخته جهت پوشش دیوار
wall board تخته برای چوبکاری دیوار
wainscots تخته جهت پوشش دیوار
boards برگشت توپ از تخته بسکتبال دیوار چوبی دور زمین
partition wall دیوار میانی دیوار وسط دیوار بین دو فضا
counter fert دیوار یا تیری که برای محافظت و استحکام در پشت دیوار ساخته میشود
murage مالیاتی که بابت دیوار کشی شهری یا تعمیر دیوار ان بگیرند
common wall دیوار تقسیم دیوار جلوگیری از اتش سوزی
multi board computer کامپیوتری که چندین تخته مدار مجتمع دارد که به یک تخته اصلی وصل هستند
lee board تخته یا تخته هایی که به پهلوی کشتی ته پهن نصب میکنندکه دراب پائین رفته
stopboard تخته مستطیل پشت چاله پرش با نیزه تخته لبه دایره پرتاب وزنه
daughter board تخته جانبی که به تخته اصلی سیستم وصل میشود
board تخته جانبی که به تخته اصلی سیتم وصل میشود
boarded تخته جانبی که به تخته اصلی سیتم وصل میشود
boarded تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
board تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
retaining wall دیوار نگهبان دیوار محافظ
planking تخته پوشی تخته بندی
plywood تخته لایی تخته چند لا
expansion slots شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
bare board تخته مدار بدون هیچ عنصری معمولاگ به تخته حافظه گفته میشود که هنوز هیچ قطعهای روی آن نصب نشده است
adjacent نزدیک دیوار به دیوار
plank تخته تخته کردن
safeguards حفاظ
bleakest بی حفاظ
bleak بی حفاظ
bleaker بی حفاظ
safeguarding حفاظ
awnings حفاظ
safeguarded حفاظ
bleakly بی حفاظ
safeguard حفاظ
umbrellas حفاظ
mantelet حفاظ
sheltered حفاظ
shelter حفاظ
shelterless بی حفاظ
sconce حفاظ
coverture حفاظ
unsheltered <adj.> بی حفاظ
protected در حفاظ
sheltering حفاظ
shelters حفاظ
disposed بی حفاظ
awning حفاظ
covers حفاظ
umbrella حفاظ
cover حفاظ
coverings حفاظ
NIC تخته جانبی که کامپیوتر را به شبکه وصل میکند. تخته داده کامپیوتر را به سیگنال الکتریکی تبدیل میکند که در امتداد در کابل شبکه ارسال خواهد شد
magnet keeper حفاظ اهنربا
metal conduit لوله حفاظ
hangars پناهنگاه حفاظ
keeper of magnet حفاظ اهنربا
magnetic shield حفاظ مغناطیسی
hangar پناهنگاه حفاظ
magnetic screen حفاظ مغناطیسی
overhead cover حفاظ بالای سر
fender نرده حفاظ
exposes بی حفاظ گذاردن
guardrail سیم حفاظ
expose بی حفاظ گذاردن
conduit لوله حفاظ
shelterer دارای حفاظ
biological shield حفاظ زیستی
snow fence حفاظ برف
sight defilade حفاظ مگسک
dunnage حفاظ کالاها
soft missile base سکوی بی حفاظ
spillway apron فرش حفاظ
defilade حفاظ مانع
shielding حفاظ کشیدن
protective plating حفاظ فلزی
take cover حفاظ گرفتن
protective cover روپوش حفاظ
conduits لوله حفاظ
heat shield حفاظ حرارتی
exposing بی حفاظ گذاردن
weather board تخته گذاری کردن تخته بندی کردن
magnetic screening effect اثر حفاظ مغناطیسی
conduit bushing بوش لوله حفاظ
conduit elbow زانویی لوله حفاظ
goggles عینک حفاظ دار
depth charge armor حفاظ بمب زیرابی
shields حفاظ پیدا کردن
shields حفاظ پوشش محافظ
shield حفاظ پیدا کردن
shield حفاظ پوشش محافظ
conduit bushing adapter تبدیل لوله حفاظ
shell عامل محافظ حفاظ
hull down بدنه پشت حفاظ
shelling عامل محافظ حفاظ
scabbards حفاظ غلاف کردن
scabbard حفاظ غلاف کردن
shells عامل محافظ حفاظ
facadism حفاظ جلو ساختمان
armor plate حفاظ یا پوشش زرهی
flexible metal conduit لوله حفاظ خرطومی
rigid metal conduit لوله حفاظ سخت
hang up <idiom> حفاظ ،محکم کردن
roadstead لنگرگاه بدون حفاظ
fiber conduit لوله حفاظ فیبری
flexible conduit لوله حفاظ نرم
protected در پشت حفاظ دارای جان پناه
soft missile base سکوی بدون حفاظ پرتاب موشک
instrument with magnetic screening دستگاه اندازه گیری با حفاظ مغناطیسی
haul defilade تابرجک پشت حفاظ قرار گرفتن
instrument for electromagnetic screening دستگاه اندازه گیری با حفاظ الکترومغناطیسی
hull defilade تا ارتفاع لوله در پشت حفاظ قرارگرفتن
instrument for electrostatic screening دستگاه اندزه گیری با حفاظ الکترواستاتیکی
pads ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pad ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
guarded output خروجی حفاظ دار [مهندسی برق] [الکترونیک]
hull down قرار دادن تانک تالوله پشت حفاظ
redoubt موضع محصور دفاعی کوچک حفاظ استحکامات
uncovering برداشتن روپوش یا چادر وسایل فرمان از حفاظ یا سنگرخارج شوید
uncovers برداشتن روپوش یا چادر وسایل فرمان از حفاظ یا سنگرخارج شوید
uncover برداشتن روپوش یا چادر وسایل فرمان از حفاظ یا سنگرخارج شوید
curtains دیوار
enclosure wall دیوار بر
fences دیوار
fence دیوار
bulkhead دیوار
counter-scrap دیوار
wall دیوار
wall-to-wall از دیوار به دیوار
coping سر دیوار
partitions دیوار
face wall دیوار بر
walls دیوار
walls have ears دیوار
bulwark دیوار
cope سر دیوار
partition دیوار
wellhead سر دیوار
bulwarks دیوار
bulkheads دیوار
alignment frontage بر دیوار
f. with the woll دیوار
parapets حفاظ سنگر خاکریز جلو سنگر دیواره سنگی
parapet حفاظ سنگر خاکریز جلو سنگر دیواره سنگی
hardened site حفاظ مقاوم پایگاه مقاوم در مقابل تک ش م ر و اتمی
bearing wall دیوار باربر
gable wall دیوار سنتوری
render a wall استرکشی دیوار
retaining wall دیوار ضامن
front wall دیوار جلو
gable wall دیوار لچکی
bearing wall دیوار بارگیر
retaining wall دیوار حائل
poster دیوار کوب
sea dike دیوار ساحلی
counterfort دیوار تقویتی
cranny شکاف دیوار
cross wall دیوار همبر
spine wall دیوار اساسی
curtain wall دیوار پردهای
cut off دیوار اببند
cut off wall دیوار جداکننده
dike دیوار مانع
decorated wall دیوار تزیینی
counterfort دیوار تکیه
common wall دیوار مشترک
sleeper wall دیوار کرسی
seawall دیوار یا سد دریایی
septate دیوار دار
shear wall دیوار برشی
posters دیوار کوب
wall lining پوشش دیوار
clay wall دیوار چینه
side wall دیوار پهلویی
sidewall دیوار پهلویی
cobwall دیوار کاهگلی
petard بمب دیوار کن
batter of a wall شیب دیوار
cordon سرپوش دیوار
non bearing wall دیوار تیغه
non load bearing wall دیوار تیغه
key wall دیوار اب بند
inwall دیوار گرفتن
one brick wall دیوار یک اجره
outer wall دیوار خارجی
niches تو رفتگی در دیوار
embankment دیوار خاکی
embankments دیوار خاکی
quays دیوار ساحلی
quay دیوار ساحلی
enclosures دیوار حصارکشی
mason up ساختن دیوار
murals دیوار نما
mural دیوار نما
load bearing wall دیوار حمال
load bearing wall دیوار باربر
niche تو رفتگی در دیوار
outwall دیوار بیرونی
cordons سرپوش دیوار
an interstice in a wall ترک در دیوار
guide bank دیوار هادی سد
gravity wall دیوار وزنی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com