English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
cross wall دیوار همبر
Other Matches
partition wall دیوار میانی دیوار وسط دیوار بین دو فضا
counter fert دیوار یا تیری که برای محافظت و استحکام در پشت دیوار ساخته میشود
murage مالیاتی که بابت دیوار کشی شهری یا تعمیر دیوار ان بگیرند
criss-crosses همبر
criss-crossed همبر
criss-crossing همبر
criss-cross همبر
intersections تقاطع همبر
intersection leg شاخه یک همبر
criss-crossed همبر کردن
criss-crossing همبر کردن
criss-crosses همبر کردن
intersection تقاطع همبر
criss-cross همبر کردن
multiway junction همبر چندشاخه
common wall دیوار تقسیم دیوار جلوگیری از اتش سوزی
cross roads همبر راست گوشه
scissor junction چهارراه کج همبر اریب
retaining wall دیوار نگهبان دیوار محافظ
adjacent نزدیک دیوار به دیوار
walls have ears دیوار
wall دیوار
walls دیوار
fences دیوار
fence دیوار
bulwarks دیوار
bulwark دیوار
face wall دیوار بر
f. with the woll دیوار
enclosure wall دیوار بر
bulkhead دیوار
bulkheads دیوار
partition دیوار
partitions دیوار
counter-scrap دیوار
coping سر دیوار
cope سر دیوار
alignment frontage بر دیوار
wall-to-wall از دیوار به دیوار
curtains دیوار
wellhead سر دیوار
load bearing wall دیوار حمال
batter of a wall میل دیوار
load bearing wall دیوار باربر
side wall دیوار پهلویی
guide bank دیوار هادی سد
cobwall دیوار کاهگلی
mason up ساختن دیوار
clay wall دیوار چینه
bearing wall دیوار بارگیر
bearing wall دیوار باربر
batter of a wall شیب دیوار
curtain wall دیوار پردهای
key wall دیوار اب بند
cut off دیوار اببند
cut off wall دیوار جداکننده
cranny شکاف دیوار
counterfort دیوار تقویتی
counterfort دیوار تکیه
decorated wall دیوار تزیینی
dike دیوار مانع
front wall دیوار جلو
gable wall دیوار سنتوری
gable wall دیوار لچکی
gravity wall دیوار وزنی
interior wall دیوار داخلی
common wall دیوار مشترک
inwall دیوار گرفتن
non bearing wall دیوار تیغه
hollow walls دیوار دو جداره
weephole ابرو دیوار
weephole راه اب در دیوار
wall paint رنگ دیوار
wall opening روزنه دیوار
wall lining اندود دیوار
wall lining پوشش دیوار
wall insulator عایق دیوار
allering کنگره دیوار
bailey دیوار بیرونی
batter of wall میل دیوار
load-bearing دیوار باربر
load-bearing wall دیوار حمال
lie-by تو رفتگی دیوار
dwarf wall دیوار نیمه
conservative wall دیوار باغچه
bay فرورفتگی دیوار
vallation دیوار خاکی
tow brick wall دیوار دواجره
retaining wall دیوار حائل
render a wall استرکشی دیوار
rear wall دیوار پشت
quay wall دیوار بارانداز
partition wall دیوار تیغه
panel wall اگین دیوار
outwall دیوار بیرونی
outer wall دیوار خارجی
one brick wall دیوار یک اجره
retaining wall دیوار ضامن
sea dike دیوار ساحلی
seawall دیوار یا سد دریایی
tow brick wall دیوار دو اجری
thickness of a wall ضخامت دیوار
thickness of a wall کلفتی دیوار
the pictures on the wall ی روی دیوار
spine wall دیوار اساسی
sleeper wall دیوار کرسی
sidewall دیوار پهلویی
shear wall دیوار برشی
septate دیوار دار
non load bearing wall دیوار تیغه
an interstice in a wall ترک در دیوار
mural دیوار نما
embankment دیوار خاکی
embankments دیوار خاکی
murals دیوار نما
quay دیوار ساحلی
partitions دیوار تیغه
quays دیوار ساحلی
enclosure دیوار حصارکشی
enclosures دیوار حصارکشی
partition دیوار تیغه
cordon سرپوش دیوار
niches تو رفتگی در دیوار
niche تو رفتگی در دیوار
party wall دیوار مشترک
party walls دیوار مشترک
petard بمب دیوار کن
posters دیوار کوب
sonic boom دیوار صوتی
sonic booms دیوار صوتی
poster دیوار کوب
coping قرنیس دیوار
cavity wall دیوار صندوقهای
abutment دیوار پشتیبان
cavity wall دیوار دو جداره
cavity walls دیوار صندوقهای
cavity walls دیوار دو جداره
cordons سرپوش دیوار
sanbar دیوار شنی ساحلی
as white as a sheet <idiom> سفید مثل گچ دیوار
toss ball against a wall تمرین ابشار با دیوار
My head hit the wall. سرم خورد به دیوار
rock work دیوار کوه نما
row stack فاصله اماد از دیوار
scarp دیوار درونی خندق
sacrp دیوار درونی خندق
pinup ویژه نصب به دیوار
pile planking دیوار سپر فولادی
non load bearing wall دیوار بار نبر
to lean against the wall به دیوار تکیه دادن
socket [wall socket] پریز روی دیوار
power outlet پریز روی دیوار
our next neighhbour همسایه دیوار بدیوارما
point [wall socket] [British] پریز روی دیوار
electrical outlet پریز روی دیوار
facings روکش محافظ دیوار
To stick a poster on the wall. اعلان به دیوار چسباندن
sconce mirror اینه دیوار کوب
sea dike دیوار کنار اب دریا
to deaden a wall عایق کردن دیوار
to deafen a wall عایق کردن دیوار
to encircle with a wall دیوار یا چینه کشیدن
toe wall دیوار پای خاکریز
adjoining همجوار دیوار بدیوار
bracket طاقچه دیوار کوب
wall socket پریز روی دیوار
wall تیغه کشیدن دیوار
wailing wall دیوار قدیمی اورشلیم
wall entrance عبور از داخل دیوار
buttressing دیوار پشت بند
buttressing شمع پشتیبان دیوار
buttress شمع پشتیبان دیوار
semidetached دارای یک دیوار حائل
buttress دیوار پشت بند
lining of the wall پوشش روی دیوار
buttressed شمع پشتیبان دیوار
backboard دیوار تمرین تنیس
buttressed دیوار پشت بند
buttresses شمع پشتیبان دیوار
buttresses دیوار پشت بند
walls تیغه کشیدن دیوار
earth retaining wall دیوار پشت بند
earth retaining wall دیوار نگهبان خاک
effective thickness of a wall ضخامت موثر دیوار
concrete core wall دیوار با هسته بتنی
fire wall دیوار اتش بند
flare wall دیوار حائل خاکریز پل
fresco a wall دیوار سفید کرده را
front wall دیوار مقابل اسکواش
murals واقع برروی دیوار
rockery دیوار کوه نما
mural واقع برروی دیوار
dutch stonewall دیوار سنگی هلندی
ha-ha دیوار فرو رفته
screens دیوار تخته حفاظ
screening, screenings دیوار تخته حفاظ
screened دیوار تخته حفاظ
screen دیوار تخته حفاظ
baffle دیوار ارام کننده
cross wall دیوار پلهای عرضی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com