Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
clay wall
دیوار چینه
Search result with all words
to encircle with a wall
دیوار یا چینه کشیدن
Other Matches
partition wall
دیوار میانی دیوار وسط دیوار بین دو فضا
stratify
چینه چینه کردن
counter fert
دیوار یا تیری که برای محافظت و استحکام در پشت دیوار ساخته میشود
murage
مالیاتی که بابت دیوار کشی شهری یا تعمیر دیوار ان بگیرند
common wall
دیوار تقسیم دیوار جلوگیری از اتش سوزی
retaining wall
دیوار نگهبان دیوار محافظ
folium
چینه
pise wall
چینه
cobs
چینه
rough waller
چینه کش
pise
چینه
provine
چینه
faults
چینه
cob
چینه
enclosures
چینه
enclosure
چینه
baits
چینه
baited
چینه
bait
چینه
straticulate
چینه چینه
faulted
چینه
fault
چینه
layers
چینه
stratum
چینه
layer
چینه
the inner layer
چینه درونی
ingluvies
چینه دان
inclose
چینه کشیدن
stratification
چینه بندی
craw
چینه دان
stratigraphy
چینه شناسی
inclosure
چینه کشیدن
stratification
تشکیل چینه
folia
جمع چینه
enclosures
چینه کشی حصار
enclosure
چینه کشی حصار
stratigrapher
دانشمند چینه شناس
interbedded
خوابیده در میان چینه ها
hedger
چینه ساز حصارکش
adjacent
نزدیک دیوار به دیوار
outcrop
فهور چینه درسطح زمین
crop
حاصل دادن چینه دان
cropped
حاصل دادن چینه دان
crops
حاصل دادن چینه دان
outcrops
فهور چینه درسطح زمین
stratification
تشکیل طبقات زمین چینه بندی
enclosing
به پیوست فرستادن حصار یا چینه کشیدن دور
stratigraphy
وضع وساختمان طبقات زمین چینه شناسی
enclose
به پیوست فرستادن حصار یا چینه کشیدن دور
encloses
به پیوست فرستادن حصار یا چینه کشیدن دور
intercalated strata
چینه هایی که ازروی بی ترتیبی در میان چینههای دیگرقرارگرفته باشند
cope
سر دیوار
bulwarks
دیوار
partitions
دیوار
coping
سر دیوار
wall
دیوار
alignment frontage
بر دیوار
bulkhead
دیوار
counter-scrap
دیوار
fence
دیوار
fences
دیوار
bulwark
دیوار
walls
دیوار
wellhead
سر دیوار
enclosure wall
دیوار بر
f. with the woll
دیوار
bulkheads
دیوار
wall-to-wall
از دیوار به دیوار
walls have ears
دیوار
partition
دیوار
curtains
دیوار
face wall
دیوار بر
abutment
دیوار پشتیبان
load bearing wall
دیوار حمال
cavity walls
دیوار دو جداره
cavity wall
دیوار دو جداره
inwall
دیوار گرفتن
key wall
دیوار اب بند
non bearing wall
دیوار تیغه
mason up
ساختن دیوار
cavity walls
دیوار صندوقهای
one brick wall
دیوار یک اجره
load bearing wall
دیوار باربر
an interstice in a wall
ترک در دیوار
tow brick wall
دیوار دواجره
non load bearing wall
دیوار تیغه
spine wall
دیوار اساسی
sleeper wall
دیوار کرسی
sidewall
دیوار پهلویی
cut off wall
دیوار جداکننده
decorated wall
دیوار تزیینی
dike
دیوار مانع
retaining wall
دیوار ضامن
retaining wall
دیوار حائل
render a wall
استرکشی دیوار
rear wall
دیوار پشت
gable wall
دیوار سنتوری
quay wall
دیوار بارانداز
front wall
دیوار جلو
gable wall
دیوار لچکی
gravity wall
دیوار وزنی
guide bank
دیوار هادی سد
partition wall
دیوار تیغه
panel wall
اگین دیوار
outwall
دیوار بیرونی
cut off
دیوار اببند
interior wall
دیوار داخلی
batter of a wall
میل دیوار
batter of a wall
شیب دیوار
side wall
دیوار پهلویی
bearing wall
دیوار باربر
bearing wall
دیوار بارگیر
shear wall
دیوار برشی
septate
دیوار دار
seawall
دیوار یا سد دریایی
curtain wall
دیوار پردهای
sea dike
دیوار ساحلی
cobwall
دیوار کاهگلی
common wall
دیوار مشترک
counterfort
دیوار تکیه
counterfort
دیوار تقویتی
cranny
شکاف دیوار
cross wall
دیوار همبر
outer wall
دیوار خارجی
party wall
دیوار مشترک
party walls
دیوار مشترک
weephole
ابرو دیوار
weephole
راه اب در دیوار
wall paint
رنگ دیوار
wall opening
روزنه دیوار
petard
بمب دیوار کن
wall lining
اندود دیوار
wall lining
پوشش دیوار
wall insulator
عایق دیوار
allering
کنگره دیوار
bailey
دیوار بیرونی
partitions
دیوار تیغه
load-bearing
دیوار باربر
load-bearing wall
دیوار حمال
lie-by
تو رفتگی دیوار
hollow walls
دیوار دو جداره
dwarf wall
دیوار نیمه
conservative wall
دیوار باغچه
partition
دیوار تیغه
bay
فرورفتگی دیوار
batter of wall
میل دیوار
poster
دیوار کوب
sonic boom
دیوار صوتی
niche
تو رفتگی در دیوار
cordon
سرپوش دیوار
embankments
دیوار خاکی
thickness of a wall
کلفتی دیوار
thickness of a wall
ضخامت دیوار
enclosures
دیوار حصارکشی
niches
تو رفتگی در دیوار
enclosure
دیوار حصارکشی
quays
دیوار ساحلی
quay
دیوار ساحلی
murals
دیوار نما
mural
دیوار نما
embankment
دیوار خاکی
coping
قرنیس دیوار
the pictures on the wall
ی روی دیوار
tow brick wall
دیوار دو اجری
posters
دیوار کوب
cordons
سرپوش دیوار
sonic booms
دیوار صوتی
cavity wall
دیوار صندوقهای
vallation
دیوار خاکی
to deafen a wall
عایق کردن دیوار
to lean against the wall
به دیوار تکیه دادن
sacrp
دیوار درونی خندق
pile planking
دیوار سپر فولادی
to deaden a wall
عایق کردن دیوار
counter-fort
[شمع پشتیبان دیوار]
cut-splay
[گوشه کج آجر در دیوار]
ha-ha
دیوار فرو رفته
non load bearing wall
دیوار بار نبر
our next neighhbour
همسایه دیوار بدیوارما
bracket
[ستون نگهدارنده دیوار]
aumbry
[تورفتگی در دیوار کلیسا]
toe wall
دیوار پای خاکریز
rock work
دیوار کوه نما
toss ball against a wall
تمرین ابشار با دیوار
semidetached
دارای یک دیوار حائل
wall socket
پریز روی دیوار
row stack
فاصله اماد از دیوار
sea dike
دیوار کنار اب دریا
sconce mirror
اینه دیوار کوب
wailing wall
دیوار قدیمی اورشلیم
wall entrance
عبور از داخل دیوار
sanbar
دیوار شنی ساحلی
To stick a poster on the wall.
اعلان به دیوار چسباندن
My head hit the wall.
سرم خورد به دیوار
pinup
ویژه نصب به دیوار
abamurus
[مستحک کننده دیوار]
socket
[wall socket]
پریز روی دیوار
power outlet
پریز روی دیوار
point
[wall socket]
[British]
پریز روی دیوار
electrical outlet
پریز روی دیوار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com