Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
gallomaniac
دیوانه فرانسوی مابی
Other Matches
gallicism
فرانسوی مابی
gallomania
جنون فرانسوی مابی
afcet
la Pour AssociationFrancaise etTechnique CybernetiqueEconomiqe سازمان حرفهای فرانسوی که هدف ان گرد هم اوردن دانشمندان فرانسوی در زمینههای مختلف کامپیوتری است
One madman is pleased to see another .
<proverb>
دیوانه چو دیوانه بیند خوشش آید.
bedlam
وابسته به دیوانه ها یا دیوانه خانه
englishism
انگلیس مابی
europeanism
فرنگی مابی
italianism
ایتالیایی مابی
anglicization
انگلیسی مابی
sacerdotalism
کشیش مابی
priestliness
کشیش مابی
priestliness
کاهن مابی
germanomania
جنون المان مابی
bossy
متمایل به ریاست مابی
bossiness
متمایل به ریاست مابی
sacerdotage
کشیش مابی جماعت کشیشان
westernization
فرنگی مابی پیروی از تمدن مغرب زمین
the french
فرانسوی ها
gallican
فرانسوی
frenchwoman
زن فرانسوی
Gallic
فرانسوی
French
: فرانسوی
french chalk
گچ فرانسوی
frenchification
فرانسوی شدن
huguenot
فرانسوی پروتستان
hotel-Dieu
بیمارستان فرانسوی
Frenchmen
مرد فرانسوی
lycee
دبیرستان فرانسوی
French
فرانسوی کردن
huguenot
پروتستان فرانسوی
frenchy
فرانسوی ماب
Frenchman
مرد فرانسوی
grisette
دختر کارگر فرانسوی
french pastry
شیرینی اردینه فرانسوی
balking billiard
بیلیارد فرانسوی با 4 خط محدوده
normal opening
گشایش نرمال یا فرانسوی
French dressing
چاشنی سالاد فرانسوی
houdan
مرغ کاکلی فرانسوی
frenchify
فرانسوی ماب شدن
french defence
دفاع فرانسوی شطرنج
french onion soup
سوپ پیاز فرانسوی
French Order
سبک معماری فرانسوی
gallicize
فرانسوی ماب کردن
gallicize
فرانسوی ماب شدن
gavotte
نوعی رقص سریع فرانسوی
chateau
شاتو
[کاخ یا قلعه فرانسوی]
gallicism
اصطلاحات و لغات ویژه فرانسوی
She is French on her fathers on her fathers side.
از طرف پدر فرانسوی است
burn variation
واریاسیون برن در دفاع فرانسوی
split
وزنه برداری یکضرب فرانسوی
gaul
اهل کشور باستانی گل فرانسوی
blancmange
یک نوع کیک سفید فرانسوی
gavote
نوعی رقص سریع فرانسوی
anglicism
اصطلاح زبان انگلیسی انگلیسی مابی
advance variation
واریاسیون پیشروی پیاده دردفاع فرانسوی
anderssen attack
حمله اندرسن در دفاع فرانسوی شطرنج
entac
موشک ضد تانک هدایت شونده فرانسوی
He was every inch a frenchman.
اویک فرانسوی تمام عیار بود
Joyedevivre
لذت فراوان زندگی
[ریشه فرانسوی]
winawer variation
واریاسیون ویناور در دفاع فرانسوی شطرنج
flaky pastry
خمیر پای فرانسوی
[غذا و آشپزخانه]
phyllo (pastry)
خمیر پای فرانسوی
[غذا و آشپزخانه]
puff paste
خمیر پای فرانسوی
[غذا و آشپزخانه]
puff pastry
خمیر پای فرانسوی
[غذا و آشپزخانه]
franco indian defence
دفاع هندی فرانسوی در پیاده وزیر شطرنج
zouave
یکی از افراد پیاده نظام فرانسوی در الجزایر
anglo-chinois
[واژه فرانسوی برای چشم انداز باغ]
alekhine chatard attack
حمله الخین- شاتار در دفاع فرانسوی شطرنج
milner bary gambit
گامبی میلنر- باری در دفاع فرانسوی شطرنج
franco baenoni defence
دفاع بنونی فرانسوی در پیاده وزیر شطرنج
Liberty
[مجسمه زن نماد آزادی که توسط هنرمندان فرانسوی ساخته شد.]
By
[In]
comparison with the French, the British eat far less fish.
در مقایسه با فرانسوی ها، انگلیسی ها به مراتب کمتر ماهی می خورند.
Lous quatorze
[سبک فرانسوی معماری باروک و کلاسیک در زمان لوپی چهاردهم]
hellenism
یونانی مابی اداب یونانی
Aioli
[سسی فرانسوی تشکیل شده از روغن زیتون، تخم مرغ و سیر]
Lous quinze
[سبک فرانسوی تلفیق معماری روکوکو و نئوکلاسیک در زمان لوئی پانزدهم]
three cushion billiards
بیلیارد فرانسوی با ضربه به 2 گوی دیگر بعد از تماس با3 دیواره میز
physiocrats
اقتصاددانان فرانسوی قرن هیجده که معتقد بودند زمین و طبیعت یگانه منبع ثروت است
energumen
دیوانه
berserker
دیوانه
beside one's self
دیوانه
crack brained
دیوانه
brainsick
دیوانه
crackers
<adj.>
دیوانه
bonkers
دیوانه
hare brained
دیوانه
mad brained
دیوانه
out of one's wits
دیوانه
wild about
دیوانه
madman woman
دیوانه
moon mad
دیوانه
moonstruck
دیوانه
off one's rocker
<idiom>
دیوانه
out to lunch
<idiom>
دیوانه
frenetical
دیوانه
furibund
دیوانه
nuts
دیوانه
phrenetic
دیوانه
gaga
دیوانه
looney
دیوانه
loonies
دیوانه
insane
دیوانه
crazy
دیوانه
fool
دیوانه
fooled
دیوانه
fooling
دیوانه
fools
دیوانه
craziest
دیوانه
cuckoos
دیوانه
cuckoo
دیوانه
cracked
دیوانه
manic
دیوانه
maniacal
دیوانه
mooney
دیوانه
moony
دیوانه
non compos
دیوانه
of unsound mind
دیوانه
lunatics
دیوانه
lunatic
دیوانه
off ones he
دیوانه
raving
دیوانه
berserk
دیوانه
crazier
دیوانه
foolish
دیوانه
mad
دیوانه
bedlam
دیوانه
fey
دیوانه
deranged
دیوانه
crazed
دیوانه
madcap
دیوانه
psychotic
دیوانه
frenzied
دیوانه
luny
دیوانه
maddest
دیوانه
loony
دیوانه
demented
دیوانه
run mad
دیوانه شدن
to drive mad
دیوانه کردن
psyho
ادم دیوانه
insanely
دیوانه وار
raves
دیوانه شدن
raved
دیوانه شدن
franticly
دیوانه وار
crazily
دیوانه وار
maddens
دیوانه کردن
maddened
دیوانه کردن
madden
دیوانه کردن
loony bins
دیوانه خانه
loony bin
دیوانه خانه
frenzy
دیوانه کردن
Lunatic. Raving mad.
دیوانه زنجیری
maniacally
دیوانه وار
frantically
دیوانه وار
crackpots
دیوانه بی ازار
crackpot
دیوانه بی ازار
to run mad
دیوانه شدن
to go off one's head
دیوانه شدن
furiously
دیوانه وار
lose one's marbles
<idiom>
دیوانه شدن
battiest
دیوانه احمق
maniacs
ادم دیوانه
demonic
شیطانی دیوانه
drive mad
دیوانه کردن
maniacs
دیوانه وار
nutty
معطر دیوانه
nuttier
معطر دیوانه
craze
دیوانه کردن
nuttiest
معطر دیوانه
madmen
مرد دیوانه
maniac
دیوانه وار
maniac
ادم دیوانه
demoniacal
دیوانه وار
natural
دیوانه عادی
demoniac
دیوانه وار
frenzied
دیوانه وار
to send mad
دیوانه کردن
naturals
دیوانه عادی
to drive wild
دیوانه کردن
dement
دیوانه کردن
demonize
دیوانه کردن
madman
مرد دیوانه
rave
دیوانه شدن
lose one's head
دیوانه شدن
battier
دیوانه احمق
lunatic a
دیوانه گاه
crazes
دیوانه کردن
madding
دیوانه کننده
batty
دیوانه احمق
maddish
دیوانه مانند
madman woman
ادم دیوانه
maddening
دیوانه کننده
monomaniac
دیوانه یک موضوع
moonsick
دیوانه وار
like mad
دیوانه وار
loco
مجنون دیوانه
bedlamite
شخص دیوانه
madly
دیوانه وار
he has raving mad
چنان دیوانه
half made
اندکی دیوانه
half mad
اندکی دیوانه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com