Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
bulk stock
ذخایر بسته بندی شده اماد قوال و یک جا
Other Matches
bulk stock
ذخایر قوال
slated items
مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
bulk supply
اماد به طور قوال
resources
منابع اماد ذخایر
naval stores
ذخایر و اماد دریایی
packaging
ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
gift wrap
بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
army class manager activity
سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
management coding
سیستم کد بندی و علامت گذاری کالاها و ذخایر از نظرمدیریت توزیع
block shipment
ارسال تدارکات به طور یکجا ارسال اماد به طور قوال
classified items
اماد طبقه بندی شده
package
بسته بندی
packages
بسته بندی
packaged
بسته بندی
covers
بسته بندی
coverings
بسته بندی
packaging
بسته بندی
dunnage
بسته بندی
cover
بسته بندی
packing
بسته بندی
case numbers
شماره بسته بندی
packed
بسته بندی شده
packs
بسته بندی کردن
pack
بسته بندی کردن
pre packing
بسته بندی از قبل
put-up
بسته بندی کردن
trade pack
بسته بندی تجاری
straw
پوشال بسته بندی
stripping
بسته بندی کردن
wraps
بسته بندی کردن
wrap
بسته بندی کردن
packet
بسته بندی کردن
packets
بسته بندی کردن
package tour
مسافرت بسته بندی
package holiday
مسافرت بسته بندی
wisps
بسته بقچه بندی
wisp
بسته بقچه بندی
parcel
بسته بندی کردن
parcels
بسته بندی کردن
put up
بسته بندی کردن
packing
بسته بندی کردن
all-expense tour
مسافرت بسته بندی
export packing
بسته بندی صادراتی
parceling
بسته بندی کردن
straws
پوشال بسته بندی
packing density
تراکم بسته بندی
packing note
گواهی بسته بندی
packing note
فهرست بسته بندی
packaging cost
هزینه بسته بندی
packing list
فهرست بسته بندی
packing list
صورت بسته بندی
palletized
بسته بندی شده
shipping marks
علامتهای روی بسته بندی
locker paper
کاغذ بسته بندی اغذیه
packages
قوطی بسته بندی کردن
packaged
قوطی بسته بندی کردن
impaction
بهم فشردگی بسته بندی
expendable packing
بسته بندی یکبار مصرف
break bulk cargo
محموله بسته بندی شده
food packet
جیره بسته بندی شده
packingplant
محل بسته بندی اجناس
pre-packed
ازقبل بسته بندی شده
contents note
فهرست محتوای بسته بندی
wrappers
بسته بندی کاغذ روپوش
packinghouse
محل بسته بندی اجناس
wrapper
بسته بندی کاغذ روپوش
bulk cargo
کالای بسته بندی نشده
package
قوطی بسته بندی کردن
loose issue
تدارکات خارج شده از بسته بندی
packing list
صورت کالاهای بسته بندی شده
docket
لیست محتوای بسته بندی برچسب
wrappers
لفاف بسته بندی جلد کتاب
wrapper
لفاف بسته بندی جلد کتاب
dockets
لیست محتوای بسته بندی برچسب
docketing
لیست محتوای بسته بندی برچسب
docketed
لیست محتوای بسته بندی برچسب
case marks
علامتهای روی جعبه یا بسته بندی
unpacks
غیر بستهای کردن بسته بندی را گشودن
unpacking
غیر بستهای کردن بسته بندی را گشودن
unpack
غیر بستهای کردن بسته بندی را گشودن
corrugated cardboard
مقوای محکمی که در بسته بندی بکار می رود
tagboard
مقوای محکم بسته بندی وبرچسب زنی وغیره
kraft
کاغذ محکم قهوهای رنگ مخصوص بسته بندی
case
جعبه مقوایی یا چوبی جهت بسته بندی و حمل کالا
form utility
کیفیتی که دراثر جمع اوری و بسته بندی مواد اولیه
cases
جعبه مقوایی یا چوبی جهت بسته بندی و حمل کالا
routine
برنامهای که داده را به صورت فضاهای کوچک بسته بندی میکند
routinely
برنامهای که داده را به صورت فضاهای کوچک بسته بندی میکند
routines
برنامهای که داده را به صورت فضاهای کوچک بسته بندی میکند
unitized load
بار بسته بندی شده یا باردست چین شده بار تقسیم بندی شده
civilian supply
امور اماد غیرنظامی رسانیدن اماد به غیرنظامیان در منطقه
packing
عمل قرار دادن کالاها در جعبه و بسته بندی آنها برای مغازه ها
assembly lines
دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
crates
صندوقی که جهت بسته بندی ماشین الات بکاربرده میشود ومعمولا مسبک است
crate
صندوقی که جهت بسته بندی ماشین الات بکاربرده میشود ومعمولا مسبک است
assembly line
دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
unpack
حذف داده بسته بندی شده از محل ذخیره سازی و ارسال آن به محل قبلی
unpacking
حذف داده بسته بندی شده از محل ذخیره سازی و ارسال آن به محل قبلی
unpacks
حذف داده بسته بندی شده از محل ذخیره سازی و ارسال آن به محل قبلی
rigged
نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
rig
نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
rigs
نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
procuring activity
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
tare
وزن بسته بندی وزن وسیله حمل
overpacking
دوباره لفاف کردن یا بسته بندی کردن
stripped
علامت گذاری شده بسته بندی شده
massive
قوال
massively
قوال
blockload
بار قوال
bulk cargo
بار قوال
coordinated procurement
عملیات اماد هماهنگ شده تحویل هم اهنگ شده اماد
balanced mobilization
بسیج متعادل اماد ذخیره تهیه اماد ذخیره به طورمتعادل
bulk petroleum products
فراوردههای نفتی قوال
block storing
انبار کردن بارهای قوال
bulk load method
روش استفاده از بارگیری قوال
net storage
انبار بار قوال انبارهای موجود در یک شبکه
craft reimbursable supply
اماد قابل جایگزین مربوط به هنرهای دستی اماد مصرف شدنی هنرهای دستی
credit system of supply
سیستم براورد اعتبار برای تهیه و اماد سیستم تعیین اعتبار خرید اماد
bin storage
انبار کردن قطعات بسته بندی نشده در قفسه انبار قطعات روباز
bulk petroleum
سوخت قوال مخازنی که بیش از 55 گالن فرفیت دارند
dangerous goods by road agreement
موافقتنامه بین کشورهای اروپایی که در ان درخصوص وسیله حمل نحوه بسته بندی و مشخصات وسیله حمل ونقل توضیح لازم داده شده است
ordnance
ذخایر
stores
ذخایر
initial reserves
ذخایر اولیه
supply reserves
ذخایر امادی
bank reserves
ذخایر بانکی
keeping
ذخایر یکانها
beach reserves
ذخایر ساحلی
war reserves
ذخایر جنگی
unit reserves
ذخایر یکانی
legal reserves
ذخایر قانونی
financial inventory
ذخایر مالی
financial inventory
ذخایر پولی
claimant stock
ذخایر امانی
field stockade
ذخایر صحرایی
packets
بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
packet
بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
replenishing
تجدیدو ذخایر و انبارها
replenish
تجدیدو ذخایر و انبارها
replenishes
تجدیدو ذخایر و انبارها
build-up
جمع کردن ذخایر
filler point
نقطه تکمیل ذخایر
build-ups
جمع کردن ذخایر
replenished
تجدیدو ذخایر و انبارها
build up
جمع کردن ذخایر
beach reserves
ذخایر موجود دربارانداز ساحلی
excess stock
ذخایر اضافی ذخیره کردن بیش از حد لزوم
central purchase
خرید اماد به طور تمرکزی خرید اماد به طور یکجا
bin storage space
فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
catches
ذخایر به دست امده ازدشمن تصرف وسایل و سلاح دشمن
child window
پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود
multicast packet
بسته داده که به آدرسهای شبکه انتخاب شده ارسال میشود. یک بسته راه دور به تمام ایستگاههای شبکه فرستاده میشود
procurement rate
نواخت تهیه و تحویل اماد نواخت تحویل اماد
evaluation rating
درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
word warp
فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
ratings
طبقه بندی کردن درجه بندی
rating
طبقه بندی کردن درجه بندی
carpet classification
طبقه بندی
[درجه بندی]
فرش
initial reserves
ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
water supply
اماد اب
bulk material
اماد یک جا
water supplies
اماد اب
bulk supply
اماد با کانتینر
class v supplies
اماد طبقه 5
reserve stock
اماد ذخیره
development order
دستوربهبود اماد
unit supply
اماد یکانی
assault supplies
اماد هجومی
class i supplies
اماد طبقه 1
resupply
اماد مجدد
bulk material
اماد حجیم
care of supplies
مراقبت اماد
bulk supply
اماد عمده
consigned inventory
اماد امانی
category
اقلام اماد
condition code
کدوضعیت اماد
commodity command
فرماندهی اماد
procurement
تامین اماد
class iv supplies
اماد طبقه 4
class ii supplies
اماد طبقه 2
care of supplies
نگهداری اماد
depot supply
اماد دپویی
depot supply
اماد امادگاهی
essential supply
اماد حیاتی
air material
اماد هوایی
air landed supply
اماد هوانشستی
follow up
اماد بعدی
follow up supply
اماد متعاقب
one day's supply
یک روز اماد
follow up supply
اماد بعدی
stock
اماد ذخیره
stocked
اماد ذخیره
general supplies
اماد عمومی
materiel management
مدیریت اماد
gratuitous issue
اماد پیشکشی
critical item
اماد حساس
requisition line
خط درخواست اماد
essential supply
اماد ضروری
trained
بنه اماد
armed
جنگ اماد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com