English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (12 milliseconds)
English Persian
reservoir ذخیره مخزن اب
reservoirs ذخیره مخزن اب
Search result with all words
fuel reserve tank مخزن ذخیره سوخت
storage level تراز ذخیره تراز مخزن
Other Matches
associative storage یک وسیله مخصوص ذخیره اطلاعات که در ان ادرس محل ذخیره اطلاعات از طریق محتوی اطلاعات ذخیره شده در ان محل مشخص میشود
CDs DC حافظه فقط خواندنی دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان یک فضای ذخیره سازی با فرفیت بالای ROM برای ذخیره چندین مگابایت داده به کار می رود. داده ها روی سطح دیسک ذخیره می شوند و سپس توسط لیزر قابل خواندن هستند
CD DC حافظه فقط خواندنی دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان یک فضای ذخیره سازی با فرفیت بالای ROM برای ذخیره چندین مگابایت داده به کار می رود. داده ها روی سطح دیسک ذخیره می شوند و سپس توسط لیزر قابل خواندن هستند
volume کل فضای ذخیره شده توسط داده در سیستم ذخیره سازی
volumes کل فضای ذخیره شده توسط داده در سیستم ذخیره سازی
interior label برچسب مشخصات ذخیره شده روی رسانه ذخیره سازی
mass storage وسیله ذخیره پشتیبان که قادر به ذخیره سایز حجم زیاد داده است
storage حافظه یا رسانه ذخیره سازی که با قط ع برق داده ذخیره شده را از دست میدهد
highs تعداد زیادی از بیتها که در واحد مسافت در رسانه ذخیره سازی ذخیره شده است
permanent فایل داده که در وسیله ذخیره سازی پشتیبان ذخیره شده مثل دیسک درایو
high تعداد زیادی از بیتها که در واحد مسافت در رسانه ذخیره سازی ذخیره شده است
mail box فضای ذخیره سازی الکترونیکی با آدرس که پیام های ورودی کاربر ذخیره می شوند
highest تعداد زیادی از بیتها که در واحد مسافت در رسانه ذخیره سازی ذخیره شده است
volatile memory حافظه یا رسانه ذخیره سازی که داده ذخیره شده در آن را در صورت قط ع منبع تغذیه از دست میدهد.
mailbox فضای ذخیره سازی الکترونیکی به همراه آدس که در آن پیام های ورودی کاربر ذخیره می شوند
mailboxes فضای ذخیره سازی الکترونیکی به همراه آدس که در آن پیام های ورودی کاربر ذخیره می شوند
reservoirs سرباز احتیاط یا ذخیره روغن ذخیره توپ
reservoir سرباز احتیاط یا ذخیره روغن ذخیره توپ
softer نوشتار ذخیره شده روی دیسک که قابل بارشدن یا ارسال به چاپگر برای ذخیره در حافظه موقت یا RAM است
reads گیرندهای که سیگنالهای ذخیره شده روی رسانه ذخیره سازی مغناطیسی را می خواند و به حالت الکتریکی اصلی تبدیل میکند
read گیرندهای که سیگنالهای ذخیره شده روی رسانه ذخیره سازی مغناطیسی را می خواند و به حالت الکتریکی اصلی تبدیل میکند
softest نوشتار ذخیره شده روی دیسک که قابل بارشدن یا ارسال به چاپگر برای ذخیره در حافظه موقت یا RAM است
soft نوشتار ذخیره شده روی دیسک که قابل بارشدن یا ارسال به چاپگر برای ذخیره در حافظه موقت یا RAM است
bubble memory روش ذخیره سازی داده دودویی با استفاده از خصوصیات مغناطیسی رسانه ها تا دادههای با حجم بالا در حافظه اصلی ذخیره شوند
macbinary سیستم ذخیره و ارسال فایلی که به فایلهای Macintosh به همراه نشانه ها و نام فایل طولانی اجازه می دهند روی سیستمهای دیگر ذخیره شوند
RLL encoding روش سریع وکارای ذخیره داده روی دیسک که تغییرات در اجرای بیتهای داده ذخیره می شوند
fifo روش ذخیره سازی خواندن و نوشتن به طوری که اولین عنصر در اولین فراخوانی ذخیره میشود
databank 1-حجم بزرگی از داده که به صورت ساخت یافته ذخیره شده است . 2-رکوردهای شخصی که در کامپیوتر ذخیره شده اند
prodos سیستم عامل II APPLE که برای حمایت دستگاههای ذخیره انبوه و دستگاههای ذخیره فلاپی دیسک طراحی شده است
downloadable نوشتاری که در دیسک ذخیره شده است و قابل ارسال به چاپگر است و نیز ذخیره شدنی در RAM یا حافظه موقت
one level address سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
register ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
registers ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
registering ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
erasable 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
pools مخزن
pooled مخزن
vessels مخزن
feed tank مخزن اب
depository مخزن
cache مخزن
caches مخزن
stank مخزن
pool مخزن
fount مخزن
storage مخزن
vessel مخزن
repertoire مخزن
ponds مخزن
reservoirs مخزن
thesaurus مخزن
cistern مخزن اب
repositories مخزن
repository مخزن
bomb مخزن
bombed مخزن
bombed out مخزن
bombs مخزن
cistern مخزن
cisterns مخزن اب
store مخزن
reservoir مخزن
storing مخزن
thesauruses مخزن
pond مخزن
sumps مخزن
cisterns مخزن
receptacle مخزن
receptacles مخزن
tank مخزن
sump مخزن
ice cream container مخزن
moderator tank مخزن
water tank مخزن اب
warehouses مخزن
storage tank مخزن
warehouse مخزن
reservedness مخزن
quartering مخزن
swapped فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swaps فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swopped فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swopping فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swops فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swap فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
save ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
fountain مخزن چشمه
repertory انبار مخزن
fountains مخزن چشمه
ponds مخزن گودال
warehouse انبار مخزن
pond مخزن گودال
vents دریچه مخزن
venting دریچه مخزن
seminal vesicle مخزن منی
seasonal storage مخزن فصلی
reservoir pressure فشار مخزن
water towers برج مخزن اب
water tower برج مخزن اب
magazines مخزن ماسه
septic tank مخزن پلشتی
storehouse مخزن انبار
magazine مخزن ماسه
septic tank مخزن فاضل اب
vented دریچه مخزن
vent دریچه مخزن
tanker مخزن سوخت
wet bulb temperature دمای تر مخزن
tankers مخزن سوخت
wet bulb thermometer دماسنج تر مخزن
storehouses مخزن انبار
winter storage مخزن زمستانه
canisters مخزن خرج
duplicating مخزن دوتایی
duplicates مخزن دوتایی
duplicated مخزن دوتایی
canister مخزن خرج
weekly storage مخزن هفتگی
surge chamber مخزن تعادل
system floder مخزن سیستم
tankage مخزن سازی
warehouses انبار مخزن
total reservoir storage گنجایش کل مخزن
tank حوض مخزن
watering place اب انبار مخزن
duplicate مخزن دوتایی
card stacker مخزن کارت
acid receiver مخزن اسید
acid tank مخزن اسید
air chamber مخزن هوا
annual storage مخزن سالانه
daily storage مخزن روزانه
cotainer مخزن فرف
powder magazine مخزن باروت
cooling water tank مخزن اب سرد
maximum water level ترازطبیعی مخزن
collecting tank مخزن مادر
blessed folder مخزن فرعی
mercury tank مخزن جیوه
peak tank مخزن نوک
collecting tank شاه مخزن
oxygen cylinder مخزن اکسیژن
carryover storage مخزن سالیان
magazine feed تغذیه مخزن
fuel tank مخزن سوخت
feed tank مخزن سوخت
gas storage مخزن بنزین
petrol tank مخزن بنزین
pump cistern مخزن تلمبه
drum magazine مخزن استوانهای
hot water storage tank مخزن اب جوش
stacked روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
stacks روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
stack روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
tankage گنجایش تانک یا مخزن
storehouse مخزن انبار کالا
gun room مخزن مهمات درکشتی
warehouse انبار کردن مخزن
gasoline dump مخزن موقتی بنزین
warehouses انبار کردن مخزن
tank در مخزن جای دادن
magazine feeding attachment تجهیزات تغذیه مخزن
dry bulb temperature دمای خشک مخزن
dry bulb thermometer دماسنج خشک مخزن
dry tank space مخزن بار خشک
liquid air container مخزن هوای مایع
bulk liquid storage space حجم کلی مخزن
bunkers مخزن مواد اولیه
bunker مخزن مواد اولیه
dozzle مخزن کمکی تغذیه
ware room انبار کردن مخزن
dump مخزن انبار کردن
normal pool level تراز بهنجار مخزن
available storage capacity گنجایش مفید مخزن
magazines مخزن فشنگ خشاب
bin مخزن مواد اولیه
gate دریچه تنظیم اب در مخزن سد
gates دریچه تنظیم اب در مخزن سد
magazine مخزن خشاب اسلحه
bins مخزن مواد اولیه
accumulator tank مخزن جمع کننده
magazine مخزن فشنگ خشاب
bulk loading بارگیری مخزن به طور یک جا
useable reservoir storage گنجایش مفید مخزن
cooling tank مخزن سرد کننده
magazines مخزن خشاب اسلحه
rail tanker واگن مخزن دار
reservoir of knowledge مخزن یا گنج دانش
storehouses مخزن انبار کالا
road tanker اتومبیل مخزن دار
storeroom مخزن انبار کالا
circulating چرخش ذخیره سازی که دادههای ذخیره شده رابه صورت مجموعهای از باس ها که در طول رسانه حرکت می کنند نگهداری میکند و وقتی به انتها می رسند دوباره تولید میکند
balanced mobilization بسیج متعادل اماد ذخیره تهیه اماد ذخیره به طورمتعادل
document نرم افزاری که به کاربر امکان بدست آوردن و ذخیره متن چاپ شده به صورت دیجیتالی میدهد و معمولاگ همراه با اسکنر و رسانه با فرفیت ذخیره سازی بالا مثل ROM-CD قابل ضبط می آید
documented نرم افزاری که به کاربر امکان بدست آوردن و ذخیره متن چاپ شده به صورت دیجیتالی میدهد و معمولاگ همراه با اسکنر و رسانه با فرفیت ذخیره سازی بالا مثل ROM-CD قابل ضبط می آید
documenting نرم افزاری که به کاربر امکان بدست آوردن و ذخیره متن چاپ شده به صورت دیجیتالی میدهد و معمولاگ همراه با اسکنر و رسانه با فرفیت ذخیره سازی بالا مثل ROM-CD قابل ضبط می آید
ingot feeder head مخزن کمکی تغذیه شمش
forepeak مخزن جلو وپایین کشتی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com