Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
fixed supply
ذخیره معین کالای فاسد شدنی
Other Matches
perishable
کالای فاسد شدنی
perishable
کالای فاسد شونده
decomposable
فاسد شدنی
perishable
فاسد شدنی
perishable goods
کالاهای فاسد شدنی
deteriorating supplies
تدارکات فاسد شدنی
consumable stores
مواد فاسد شدنی
deteriorating supplies
اماد فاسد شدنی
perishable goods
کالاهای خراب شدنی کالاهای فاسد شدنی
durable goods
کالای بادوام یا فاسد نشدنی کالاهای دیرپای
Best before:
تا این تاریخ مصرف شود :
[برچسب روی کالاهای فاسد شدنی]
downloadable
نوشتاری که در دیسک ذخیره شده است و قابل ارسال به چاپگر است و نیز ذخیره شدنی در RAM یا حافظه موقت
open policy
بیمه نامهای که در ان قیمت کالای بیمه شده معین نشده ودر وقت تلف شدن تعیین میشود
register
مهمترین ثبات داخلی ذخیره سازی درCPU که حاوی داده پردازش شدنی است
registers
مهمترین ثبات داخلی ذخیره سازی درCPU که حاوی داده پردازش شدنی است
registering
مهمترین ثبات داخلی ذخیره سازی درCPU که حاوی داده پردازش شدنی است
enumerated type
فضای ذخیره سازی داده یا رده بندی با استفاده از اعداد برای نمایش برچسبهای مناسب انتخاب شدنی
to be corrupt to the bones
<idiom>
تا مغز استخوان فاسد بودن
[کسی که ذاتا فاسد است]
labeled cargo
کالای برچسب دار کالای علامت داری که معمولا خطرناک است
spoil
فاسد کردن فاسد شدن
spoils
فاسد کردن فاسد شدن
spoiled
فاسد کردن فاسد شدن
spoiling
فاسد کردن فاسد شدن
lapsable
سلب شدنی ساقط شدنی برگشتنی
bear
کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
bears
کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
false attack
حمله معین شمشیرباز درانتظار واکنش معین
trainable
تربیت شدنی قطار شدنی
lapsible a
ساقط شدنی باطل شدنی
giffen good
نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
associative storage
یک وسیله مخصوص ذخیره اطلاعات که در ان ادرس محل ذخیره اطلاعات از طریق محتوی اطلاعات ذخیره شده در ان محل مشخص میشود
CD
DC حافظه فقط خواندنی دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان یک فضای ذخیره سازی با فرفیت بالای ROM برای ذخیره چندین مگابایت داده به کار می رود. داده ها روی سطح دیسک ذخیره می شوند و سپس توسط لیزر قابل خواندن هستند
CDs
DC حافظه فقط خواندنی دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان یک فضای ذخیره سازی با فرفیت بالای ROM برای ذخیره چندین مگابایت داده به کار می رود. داده ها روی سطح دیسک ذخیره می شوند و سپس توسط لیزر قابل خواندن هستند
interior label
برچسب مشخصات ذخیره شده روی رسانه ذخیره سازی
volumes
کل فضای ذخیره شده توسط داده در سیستم ذخیره سازی
volume
کل فضای ذخیره شده توسط داده در سیستم ذخیره سازی
storage
حافظه یا رسانه ذخیره سازی که با قط ع برق داده ذخیره شده را از دست میدهد
mass storage
وسیله ذخیره پشتیبان که قادر به ذخیره سایز حجم زیاد داده است
mail box
فضای ذخیره سازی الکترونیکی با آدرس که پیام های ورودی کاربر ذخیره می شوند
permanent
فایل داده که در وسیله ذخیره سازی پشتیبان ذخیره شده مثل دیسک درایو
highest
تعداد زیادی از بیتها که در واحد مسافت در رسانه ذخیره سازی ذخیره شده است
highs
تعداد زیادی از بیتها که در واحد مسافت در رسانه ذخیره سازی ذخیره شده است
high
تعداد زیادی از بیتها که در واحد مسافت در رسانه ذخیره سازی ذخیره شده است
volatile memory
حافظه یا رسانه ذخیره سازی که داده ذخیره شده در آن را در صورت قط ع منبع تغذیه از دست میدهد.
mailbox
فضای ذخیره سازی الکترونیکی به همراه آدس که در آن پیام های ورودی کاربر ذخیره می شوند
mailboxes
فضای ذخیره سازی الکترونیکی به همراه آدس که در آن پیام های ورودی کاربر ذخیره می شوند
reservoirs
سرباز احتیاط یا ذخیره روغن ذخیره توپ
reservoir
سرباز احتیاط یا ذخیره روغن ذخیره توپ
softest
نوشتار ذخیره شده روی دیسک که قابل بارشدن یا ارسال به چاپگر برای ذخیره در حافظه موقت یا RAM است
softer
نوشتار ذخیره شده روی دیسک که قابل بارشدن یا ارسال به چاپگر برای ذخیره در حافظه موقت یا RAM است
read
گیرندهای که سیگنالهای ذخیره شده روی رسانه ذخیره سازی مغناطیسی را می خواند و به حالت الکتریکی اصلی تبدیل میکند
soft
نوشتار ذخیره شده روی دیسک که قابل بارشدن یا ارسال به چاپگر برای ذخیره در حافظه موقت یا RAM است
reads
گیرندهای که سیگنالهای ذخیره شده روی رسانه ذخیره سازی مغناطیسی را می خواند و به حالت الکتریکی اصلی تبدیل میکند
bubble memory
روش ذخیره سازی داده دودویی با استفاده از خصوصیات مغناطیسی رسانه ها تا دادههای با حجم بالا در حافظه اصلی ذخیره شوند
time charter
اجاره وسیله نقلیه برای مدت معین اجاره کشتی برای مدت معین
macbinary
سیستم ذخیره و ارسال فایلی که به فایلهای Macintosh به همراه نشانه ها و نام فایل طولانی اجازه می دهند روی سیستمهای دیگر ذخیره شوند
RLL encoding
روش سریع وکارای ذخیره داده روی دیسک که تغییرات در اجرای بیتهای داده ذخیره می شوند
fifo
روش ذخیره سازی خواندن و نوشتن به طوری که اولین عنصر در اولین فراخوانی ذخیره میشود
reprobate
فاسد
defective
فاسد
villainous
فاسد
vicious
فاسد
depraved
فاسد
dissolute
فاسد
immoral
فاسد
peccant
فاسد
untoward
فاسد
abandoned
فاسد
gamey
فاسد
irregular
فاسد
peat
زن فاسد
gamy
فاسد
reprobates
فاسد
rotten
فاسد
roue
فاسد
corrupting
فاسد
rammish
فاسد
perverse
فاسد
putrid
فاسد
rantipole
فاسد
corrupted
فاسد
sinister
فاسد
reechy
فاسد
corrupt
فاسد
spoilt
فاسد
sedition
فاسد
reprobatory
فاسد
corrupts
فاسد
databank
1-حجم بزرگی از داده که به صورت ساخت یافته ذخیره شده است . 2-رکوردهای شخصی که در کامپیوتر ذخیره شده اند
prodos
سیستم عامل II APPLE که برای حمایت دستگاههای ذخیره انبوه و دستگاههای ذخیره فلاپی دیسک طراحی شده است
one level address
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
register
ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
registering
ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
registers
ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
erasable
1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
vitiates
فاسد شدن
vitiates
فاسد کردن
vendible
پولکی فاسد
incorruptness
فاسد نشدگی
disintegrate
فاسد شدن
indecomposable
فاسد نشدنی
vitiated
فاسد شدن
spoil
فاسد کردن
vitiated
فاسد کردن
vitiating
فاسد کردن
erode
فاسد شدن
foxed
فاسد شده
to be off
[British E]
فاسد کردن
tainted
فاسد دارایکیفیتپائین
Adegenerate ( decadent ) race .
نژاد فاسد
ruins
فاسد کردن
ruining
فاسد کردن
ruin
فاسد کردن
to be spoiled
فاسد کردن
vitiating
فاسد شدن
high
اندکی فاسد
vitiate
فاسد شدن
invalid sale
بیع فاسد
love alce
ادم فاسد
to go to the bad
فاسد شدن
addle
فاسد کردن
harlot
فاسد الاخلاق
harlots
فاسد الاخلاق
addle
فاسد شدن
putrefactive
فاسد کننده
highest
اندکی فاسد
highs
اندکی فاسد
disintegrating
فاسد شدن
depraver
فاسد کننده
disintegrates
فاسد شدن
invalid contract
عقد فاسد
spoiled
فاسد کردن
incorruptible
فاسد نشدنی
imperishable
فاسد نشدنی
vitiate
فاسد کردن
spoiling
فاسد کردن
deprave
فاسد کردن
spoils
فاسد کردن
degenerative
فاسد کننده
rake
بد اخلاق فاسد
rakes
بد اخلاق فاسد
raking
بد اخلاق فاسد
viciously
بطور فاسد
rotter
ادم فاسد
rotters
ادم فاسد
invalid
نامعتبر فاسد
invalids
نامعتبر فاسد
heretics
فاسد العقیده
corrupts
فاسد کردن
corrupting
فاسد کردن
rankly
بطور فاسد
corrosive
فاسد کننده
vile
فاسد بداخلاق
viler
فاسد بداخلاق
vilest
فاسد بداخلاق
vendable
پولکی فاسد
spoiler
فاسد سازنده
fox wood
چوب فاسد
corrupt
فاسد کردن
corrupted
فاسد کردن
addle
گندیده فاسد
to be off
[British E]
فاسد شدن
eroded
فاسد شدن
to be spoiled
فاسد شدن
heretic
فاسد العقیده
cankery
فاسد کننده
erodes
فاسد شدن
eroding
فاسد شدن
swap
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swopped
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swopping
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swaps
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swapped
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swops
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
saves
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
stacked
روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
stack
روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
stacks
روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
putridly
بطور گندیده یا فاسد
putrefying
پوسیدن فاسد شدن
morbidly
بطور ناخوشی یا فاسد
putrefy
پوسیدن فاسد شدن
nonperishable items
اقلام فاسد نشدنی
maladies
فاسد شدگی بیماری
you will spoil the child
بچه را فاسد خواهیدکرد
inquinate
فاسد یا پلید کردن
rancid
باد خورده فاسد
putrefies
پوسیدن فاسد شدن
malady
فاسد شدگی بیماری
scurvied
دارای خون فاسد
The decay of the teeth .
فاسد شده دندانها
putrefied
پوسیدن فاسد شدن
decayed
فاسد شدن تنزل کردن
decays
فاسد شدن تنزل کردن
decaying
فاسد شدن تنزل کردن
ruining
از بین رفتن فاسد شدن
ruin
از بین رفتن فاسد شدن
spoilsman
تباه کننده فاسد سازنده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com