English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (26 milliseconds)
English Persian
stock piling ذخیره کردن در انبار
Search result with all words
stockpile ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiled ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiles ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiling ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
Other Matches
stockage ذخیره انبار
safety stock موجودی ذخیره انبار
stock control کنترل ذخیره انبار
stockage objective هدف ذخیره انبار
stock level سطح ذخیره انبار
authorized stockage list لیست ذخیره انبار مجاز
filler point نقطه تکمیل ذخیره انبار
storage ذخیره سازی انبار کالا
inventory lot نوبه مهمات ذخیره شده در انبار
stores کالاهای ذخیره شده در انبار انبارها فروشگاهها
stockpiles پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpile پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpiling پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpiled پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
field storage انبار کردن کالا در صحرا انبار مهمات در فضای باز کوپه مهمات روباز
bin storage انبار کردن قطعات بسته بندی نشده در قفسه انبار قطعات روباز
caged storage قسمتی از انبار که برای نگهداری اقلام مخصوص وخطرناک در نظر گرفته شده انبار محصور
dump انبار موقتی زاغه مهمات انبار
lay up دچار تاخیر کردن یا شدن انبار یاجمع کردن
build up پر کردن انبار
yards انبار کردن
build-up پر کردن انبار
warehouse انبار کردن
stashed انبار کردن
stashes انبار کردن
ensile انبار کردن
stashing انبار کردن
stash انبار کردن
reservedness انبار کردن
deep freeze انبار کردن
yard انبار کردن
imburse انبار کردن
deep freezes انبار کردن
warehouses انبار کردن
build-ups پر کردن انبار
stock piling انبار کردن
storage انبار کردن
garners انبار کردن انباشتن
warehouses انبار کردن مخزن
store-room جای انبار کردن
garner انبار کردن انباشتن
hoardings انبار کردن پول
garnering انبار کردن انباشتن
tender لطیف کردن انبار
garnered انبار کردن انباشتن
tendered لطیف کردن انبار
hoarding انبار کردن پول
store-rooms جای انبار کردن
storing اندوختن انبار کردن
store اندوختن انبار کردن
dump مخزن انبار کردن
tendering لطیف کردن انبار
warehouse انبار کردن مخزن
tenderest لطیف کردن انبار
store room جای انبار کردن
ware room انبار کردن مخزن
caged storage انبار کردن به طریقه محصور
block storing انبار کردن بارهای قوال
to lay down wine شراب را انبار کردن یا جادادن
administrative storage انبار کردن به طریق اداری
storage ذخیره کردن ذخیره
stock ذخیره ذخیره کردن
stockage ذخیره کردن ذخیره
stocked ذخیره ذخیره کردن
snake out خارج کردن کالا از انبار ناو
assignment of space تخصیص جا برای انبار کردن اماد
stowage حق انبارداری انبار کردن کالا در کشتی
x site سکوی روبازموقت برای انبار کردن مهمات
externals مشخص کردن انبار کاغذ در خارج از وسیله یا میز
external مشخص کردن انبار کاغذ در خارج از وسیله یا میز
associative storage یک وسیله مخصوص ذخیره اطلاعات که در ان ادرس محل ذخیره اطلاعات از طریق محتوی اطلاعات ذخیره شده در ان محل مشخص میشود
stow انبار کردن بار کردن
stowing انبار کردن بار کردن
stowed انبار کردن بار کردن
stows انبار کردن بار کردن
CD DC حافظه فقط خواندنی دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان یک فضای ذخیره سازی با فرفیت بالای ROM برای ذخیره چندین مگابایت داده به کار می رود. داده ها روی سطح دیسک ذخیره می شوند و سپس توسط لیزر قابل خواندن هستند
CDs DC حافظه فقط خواندنی دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان یک فضای ذخیره سازی با فرفیت بالای ROM برای ذخیره چندین مگابایت داده به کار می رود. داده ها روی سطح دیسک ذخیره می شوند و سپس توسط لیزر قابل خواندن هستند
bin storage space فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
honey combing روش انبار کردن و تخلیه کالاها به طریقه لانه زنبوری و خوشهای
inhibiting اغشتن سطوح داخلی دستگاه یاماشین با ماده ضدخوردگی قبل از انبار کردن ان
volumes کل فضای ذخیره شده توسط داده در سیستم ذخیره سازی
volume کل فضای ذخیره شده توسط داده در سیستم ذخیره سازی
interior label برچسب مشخصات ذخیره شده روی رسانه ذخیره سازی
mass storage وسیله ذخیره پشتیبان که قادر به ذخیره سایز حجم زیاد داده است
storage حافظه یا رسانه ذخیره سازی که با قط ع برق داده ذخیره شده را از دست میدهد
highest تعداد زیادی از بیتها که در واحد مسافت در رسانه ذخیره سازی ذخیره شده است
permanent فایل داده که در وسیله ذخیره سازی پشتیبان ذخیره شده مثل دیسک درایو
mail box فضای ذخیره سازی الکترونیکی با آدرس که پیام های ورودی کاربر ذخیره می شوند
high تعداد زیادی از بیتها که در واحد مسافت در رسانه ذخیره سازی ذخیره شده است
highs تعداد زیادی از بیتها که در واحد مسافت در رسانه ذخیره سازی ذخیره شده است
mailbox فضای ذخیره سازی الکترونیکی به همراه آدس که در آن پیام های ورودی کاربر ذخیره می شوند
volatile memory حافظه یا رسانه ذخیره سازی که داده ذخیره شده در آن را در صورت قط ع منبع تغذیه از دست میدهد.
mailboxes فضای ذخیره سازی الکترونیکی به همراه آدس که در آن پیام های ورودی کاربر ذخیره می شوند
reservoirs سرباز احتیاط یا ذخیره روغن ذخیره توپ
reservoir سرباز احتیاط یا ذخیره روغن ذخیره توپ
bacteriolysis مواد شیمایی جهت جلوگیری از رشد باکتری خصوصا برای انبار کردن فرش بیش از سه ما ه
junk پاک کردن یا حذف کردن از فایل ذخیره سازی که دیگر استفاده نمیشود
read گیرندهای که سیگنالهای ذخیره شده روی رسانه ذخیره سازی مغناطیسی را می خواند و به حالت الکتریکی اصلی تبدیل میکند
reads گیرندهای که سیگنالهای ذخیره شده روی رسانه ذخیره سازی مغناطیسی را می خواند و به حالت الکتریکی اصلی تبدیل میکند
softest نوشتار ذخیره شده روی دیسک که قابل بارشدن یا ارسال به چاپگر برای ذخیره در حافظه موقت یا RAM است
softer نوشتار ذخیره شده روی دیسک که قابل بارشدن یا ارسال به چاپگر برای ذخیره در حافظه موقت یا RAM است
soft نوشتار ذخیره شده روی دیسک که قابل بارشدن یا ارسال به چاپگر برای ذخیره در حافظه موقت یا RAM است
bubble memory روش ذخیره سازی داده دودویی با استفاده از خصوصیات مغناطیسی رسانه ها تا دادههای با حجم بالا در حافظه اصلی ذخیره شوند
reserving ذخیره کردن
stashes ذخیره کردن
reserve ذخیره کردن
stocked ذخیره کردن
condenses ذخیره کردن
saved ذخیره کردن
to lay up ذخیره کردن
storage ذخیره کردن
stock ذخیره کردن
stashed ذخیره کردن
lay in ذخیره کردن
stash ذخیره کردن
supplied ذخیره کردن
saves ذخیره کردن
store ذخیره کردن
condense ذخیره کردن
condensing ذخیره کردن
supplying ذخیره کردن
supply ذخیره کردن
reserves ذخیره کردن
storing ذخیره کردن
lay away <idiom> ذخیره کردن
save ذخیره کردن
to lay in ذخیره کردن
stashing ذخیره کردن
reservedness ذخیره کردن
macbinary سیستم ذخیره و ارسال فایلی که به فایلهای Macintosh به همراه نشانه ها و نام فایل طولانی اجازه می دهند روی سیستمهای دیگر ذخیره شوند
load ذخیره گذاری کردن
put down ذخیره کردن فرونشاندن
hoard احتکار ذخیره کردن
loads ذخیره گذاری کردن
hoarded احتکار ذخیره کردن
hoards احتکار ذخیره کردن
put-downs ذخیره کردن فرونشاندن
put-down ذخیره کردن فرونشاندن
replenishment پر کردن روغن ذخیره
custodial record پروندههای سوابق انبار سوابق انبار
stock number شماره فنی انبار شماره انبار
open storage انبار کردن کالاها در محوطه باز انبارداری در محوطه روباز
RLL encoding روش سریع وکارای ذخیره داده روی دیسک که تغییرات در اجرای بیتهای داده ذخیره می شوند
fifo روش ذخیره سازی خواندن و نوشتن به طوری که اولین عنصر در اولین فراخوانی ذخیره میشود
reserve ذخیره کردن اختصاص دادن
supply تکمیل کردن موجودی ذخیره
supplying تکمیل کردن موجودی ذخیره
supplied تکمیل کردن موجودی ذخیره
hoardings ذخیره کردن پول درخانه
reserves ذخیره کردن اختصاص دادن
deposits ودیعه گذاشتن ذخیره کردن
lay by ذخیره کردن ابراه عریض
lay-by ذخیره کردن ابراه عریض
hoarding ذخیره کردن پول درخانه
deposit ودیعه گذاشتن ذخیره کردن
lay-bys ذخیره کردن ابراه عریض
reserving ذخیره کردن اختصاص دادن
prodos سیستم عامل II APPLE که برای حمایت دستگاههای ذخیره انبوه و دستگاههای ذخیره فلاپی دیسک طراحی شده است
downloadable نوشتاری که در دیسک ذخیره شده است و قابل ارسال به چاپگر است و نیز ذخیره شدنی در RAM یا حافظه موقت
databank 1-حجم بزرگی از داده که به صورت ساخت یافته ذخیره شده است . 2-رکوردهای شخصی که در کامپیوتر ذخیره شده اند
one level address سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
registers ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
registering ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
register ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
erasable 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
lay up <idiom> ذخیره کردن ،نگهداری برای آینده
fish out تمام کردن ذخیره ماهی یک منطقه
swap فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swopped فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swopping فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swapped فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swops فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swaps فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
save ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
excess stock ذخایر اضافی ذخیره کردن بیش از حد لزوم
contamination ذخیره کردن اطلاعات در جای نادرست در حافظه
handily ذخیره کردن مقداری از انرژی از طرف اسب
stack روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
stacked روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
stacks روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
dissave ذخیره خود را برای کارهای جاری خرج کردن
overstock زیاد ذخیره کردن موجودی بیش از حدلزوم داشتن
float ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
kill دستور پاک کردن فایل ذخیره شده به کلی
delete پاک کردن متن یا فایل از یک رسانه ذخیره سازی
floated ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
deleting پاک کردن متن یا فایل از یک رسانه ذخیره سازی
deletes پاک کردن متن یا فایل از یک رسانه ذخیره سازی
kills دستور پاک کردن فایل ذخیره شده به کلی
floats ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
deleted پاک کردن متن یا فایل از یک رسانه ذخیره سازی
circulating چرخش ذخیره سازی که دادههای ذخیره شده رابه صورت مجموعهای از باس ها که در طول رسانه حرکت می کنند نگهداری میکند و وقتی به انتها می رسند دوباره تولید میکند
balanced mobilization بسیج متعادل اماد ذخیره تهیه اماد ذخیره به طورمتعادل
document نرم افزاری که به کاربر امکان بدست آوردن و ذخیره متن چاپ شده به صورت دیجیتالی میدهد و معمولاگ همراه با اسکنر و رسانه با فرفیت ذخیره سازی بالا مثل ROM-CD قابل ضبط می آید
documenting نرم افزاری که به کاربر امکان بدست آوردن و ذخیره متن چاپ شده به صورت دیجیتالی میدهد و معمولاگ همراه با اسکنر و رسانه با فرفیت ذخیره سازی بالا مثل ROM-CD قابل ضبط می آید
documented نرم افزاری که به کاربر امکان بدست آوردن و ذخیره متن چاپ شده به صورت دیجیتالی میدهد و معمولاگ همراه با اسکنر و رسانه با فرفیت ذخیره سازی بالا مثل ROM-CD قابل ضبط می آید
compact کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف
compacted کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com