English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
start bit ذرهء اغاز نما
Other Matches
sementem ذرهء معنایی
stop bit ذرهء ایست نما
face off رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
dawning اغاز اغاز شدن
dawned اغاز اغاز شدن
dawn اغاز اغاز شدن
dawns اغاز اغاز شدن
kick-off اغاز
insteps اغاز
instep اغاز
authorship اغاز
originationu اغاز
getaway اغاز
initation اغاز
scratch line خط اغاز
kick-offs اغاز
initio در اغاز
jump off اغاز
kick off اغاز
beginning اغاز
entrancing اغاز
entrances اغاز
entranced اغاز
entrance اغاز
initiation اغاز
outset اغاز
getaways اغاز
incipience or ency اغاز
origins اغاز
primordium اغاز
inception اغاز
terminus a que اغاز
commencement اغاز
venues اغاز
onset اغاز
get away اغاز
beginnings اغاز
abinitio از اغاز
exordium اغاز
inchoation اغاز
origin اغاز
venue اغاز
commencing اغاز کردن
begin اغاز کردن
inaugurated اغاز کردن
at first در اغاز کار
inaugurate اغاز کردن
from a to izzard از اغاز تا انجام
inaugurates اغاز کردن
commences اغاز کردن
inaugurating اغاز کردن
commenced اغاز کردن
debut اغاز کار
commence اغاز کردن
debuts اغاز کار
at the start در اغاز کار
alpha and omega اغاز و فرجام
begins اغاز کردن
begin اغاز شدن
revivals اغاز رونق
incipit شروع و اغاز
incept اغاز کردن
initialling واقع در اغاز
inaugurator اغاز کننده
initialled واقع در اغاز
initialing واقع در اغاز
initialed واقع در اغاز
uppermost از اغاز از ابتدا
alpha اغاز شروع
alphas اغاز شروع
revival اغاز رونق
initial point نقطه اغاز
initial واقع در اغاز
takeoff اغاز پرش
takeoffs اغاز پرش
begins اغاز شدن
initials واقع در اغاز
introductive اغاز کننده
som اغاز پیام
launch اغاز کردن
nodal point نقطه اغاز
launched اغاز کردن
launches اغاز کردن
start of heading اغاز سرفصل
launching اغاز کردن
prime درجه یک اغاز
births اغاز کردن
self initiated خود اغاز
soft start اغاز نرم
push off اغاز کردن
primed درجه یک اغاز
primes درجه یک اغاز
start of message اغاز پیام
births اغاز زاد
birth اغاز زاد
start bit بیت اغاز
leadoff اغاز ضربت
start of taxt اغاز متن
jump off اغاز حمله
initiating اغاز کردن
birth اغاز کردن
initiates اغاز کردن
initiated اغاز کردن
wire to wire از اغاز تا فرجام
to take to اغاز نهادن
initiate اغاز کردن
thru از اغاز تاانتها
inchoate اغاز کردن
lead off اغاز کردن
to push off اغاز کردن
guard line خط اغاز مسابقه شمشیربازی
corrosive attack اغاز و توسعه خورندگی
prefaced اغاز پیش گفتار
prefaces اغاز پیش گفتار
eolithic متعلق به اغاز عصرسنگ
exordial مربوط به اغاز یا مقدمه
grid start حرکت اتومبیلها با هم در اغاز
prefacing اغاز پیش گفتار
to take arms جنگ اغاز کردن
upfield نقطه اغاز بازی
flagman پرچم دار خط اغاز
hajime اغاز مبارزه کاراته
aurora سرخی شفق اغاز
christmas tide هفتهای که اغاز ان 42دسامبراست
through از اغاز تا انتها کاملا
multilaunching اغاز بکار چندتایی
originating اغاز شدن یاکردن
kickoff ضربه اغاز بازی
stagger خط اغاز مسیر هر دونده
staggering خط اغاز مسیر هر دونده
staggers خط اغاز مسیر هر دونده
kick off ضربه اغاز بازی
originates اغاز شدن یاکردن
jump the gum خطا در اغاز پرش
originate اغاز شدن یاکردن
originated اغاز شدن یاکردن
new departure اغاز رویه تازه
decadence فساد اغاز ویرانی
stages قراردادن اتومبیل در خط اغاز
preface اغاز پیش گفتار
eras اغاز تاریخ عصر
era اغاز تاریخ عصر
stage قراردادن اتومبیل در خط اغاز
set position اماده در نقطه اغاز
wire خط اغاز یا پایان مسابقه
reoccupy دوباره اغاز کردن
pullulate اغاز توسعه نهادن
initial boiling point نقطه اغاز جوشش
wires خط اغاز یا پایان مسابقه
repositional با حروف اضافه اغاز شده
jump spin چرخش با اغاز پرش بهوا
pre game drills تمرینهای قبل از اغاز مسابقه
to pipe up زدن یا خواندن اغاز کردن
tee off اغاز کردن محکم زدن
inchoative تازه اغاز شده اغازی
false starts اغاز نادرست خطا در شروع
score فاصله ازنقطه اغاز تا خط امتیازگاوبازی
epoch اغاز فصل جدید عصر
epochs اغاز فصل جدید عصر
initials پاراف در اغاز قرار دادن
initialling پاراف در اغاز قرار دادن
initialled پاراف در اغاز قرار دادن
initialing پاراف در اغاز قرار دادن
initialed پاراف در اغاز قرار دادن
initial پاراف در اغاز قرار دادن
begins اغاز نهادن شروع کردن
begin اغاز نهادن شروع کردن
bump start اغاز مسابقه با هل دادن موتورسیکلت
overture اغاز عمل پیش در امد
scores فاصله ازنقطه اغاز تا خط امتیازگاوبازی
overtures اغاز عمل پیش در امد
scored فاصله ازنقطه اغاز تا خط امتیازگاوبازی
false start اغاز نادرست خطا در شروع
an inceptive فعلی که دلالت بر اغاز کاری نماید
committee boat قایق داوران در اغاز و پایان مسیر
approaches دورخیر دو کشتی گیر در اغاز مسابقه
endpaper صفحه سفید اغاز وپایان کتاب
unilinear دارای تغییرات مسلسل از اغاز تا پایان
an inceptive verb فعلی که دلالت بر اغاز کاری نماید
free position روش اغاز مجدد بازی پس ازخطا
approach دورخیر دو کشتی گیر در اغاز مسابقه
barriers نقطه اغاز مسابقه اسبدوانی مانع
greenie ضربه در اغاز هر بخش بارسیدن به هدف
barrier نقطه اغاز مسابقه اسبدوانی مانع
approached دورخیر دو کشتی گیر در اغاز مسابقه
check point علامتی نزدیک نقطه اغاز پرش یا پرتاب
jump start شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jump-starts شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jump-starting شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jump-started شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jump-start شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
tae guk در تکواندو همه چیزبا ته گوک اغاز میشود
formation برنامه سازمان دفاعی یاتهاجمی در اغاز هر مسابقه
starting post تیری که در مسابقه دوجای اغاز و حرکت را نشان میدهد
alliteration اغاز چند کلمه پیاپی با یک حرف متشابه الصورت
alliterate چند کلمهء نزدیک بهم را با یک حرف اغاز کردن
drive the green با یک ضربه گوی را از نقطه اغاز به چمن نرم رساندن
hole in one گوی ضربه خورده از نقطه اغاز که به سوراخ میافتد
bullied درگیری بر سر تصاحب توپ اغاز استفاده از گوی بین دوحریف
bullies درگیری بر سر تصاحب توپ اغاز استفاده از گوی بین دوحریف
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com