Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
yardmaster
رئیس محوطه بارانداز راه اهن
Other Matches
dock yard
محوطه بارانداز
beach master
رئیس بارانداز
taxiway
محوطه حرکت هواپیماها برای گرم شدن محوطه تاکسی کردن
open storage
انبار کردن کالاها در محوطه باز انبارداری در محوطه روباز
Open-plan
<adj.>
سالن باز، محوطه وسیع، ساختمانی که هرطبقه آن فقط دارای یک محوطه وسیع است و اتاق ندارد
aprons
محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
apron
محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
lord high stew of england
رئیس تشریفات تاجگذاری رئیس دادگاه دادرسی
clear way
محوطه بالاکشیدن هواپیما محوطه کندن هواپیما از زمین
classification yard
محوطه مانور قطارها محوطه تقسیم مسیر قطارها
machinery space
محوطه موتورخانه ناو محوطه ماشین الات ناو
paymaster general
رئیس سررشته داری رئیس کارپردازی
letter of recall
نامهای است که رئیس یک کشور به رئیس کشور دیگرنوشته و از او تقاضای مرخص کردن سفیری را که کارش در مملکت مرسل الیه پایان یافته میکند
emcee
بعنوان رئیس تشریفات عمل کردن رئیس تشریفات شدن
public relations officers
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
emcees
بعنوان رئیس تشریفات عمل کردن رئیس تشریفات شدن
public relations officer
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
republics
حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
republic
حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
wharves
بارانداز
dockside
بارانداز
depots
بارانداز
depot
بارانداز
dock
بارانداز
jetties
:بارانداز
docks
بارانداز
wharf
بارانداز
quay
بارانداز
wharfs
بارانداز
docked
بارانداز
jetty
:بارانداز
quays
بارانداز
hard stand
بارانداز هوایی
docker
کارگر بارانداز
exq
تحویل در بارانداز
quay wall
دیوار بارانداز
free docks
تحویل در بارانداز
dockers
کارگر بارانداز
terminal operations
عملیات بارانداز
beach unit
یکان تهیه بارانداز
dock warrant
رسید انبار بارانداز
ex quay
تحویل در بارانداز مقصد
sea island terminal
بارانداز داخل دریا
aerial port squadron
گردان بارانداز هوایی
quayside
زمین اطراف بارانداز
discharge capacity
فرفیت تخلیه بارانداز
alternate water terminal
بارانداز ابی موقت
aerial port squadron
گردان عملیات بارانداز هوایی
rear waistlock and side sweep
درو با مایه سالتو و بارانداز
terminal service company
گروهان خدمات بارانداز یاسکوی نظامی
truck head
سکوی نظامی یا بارانداز کنارایستگاه خودروها
railhead depot
بارانداز یا سکوی نظامی درایستگاه راه اهن
hard stand
بارانداز داخل فرودگاه محل پارک اسفالت شده برای خودروها
navigation head
بارانداز کنار اسکله دریایی محل مبادله بار کشتیها دراسکله
recredential
نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
enclosures
محوطه
haws
محوطه
hawing
محوطه
enclosure
محوطه
hawed
محوطه
haw
محوطه
ground
محوطه
garth
محوطه
areas
محوطه
compound
: محوطه
zone
محوطه
precincts
محوطه
precinct
محوطه
zones
محوطه
compound
محوطه
compounded
: محوطه
wards
محوطه
ward
محوطه
spaces
محوطه
compounds
محوطه
compounded
محوطه
compounds
: محوطه
area
محوطه
space
محوطه
penalty areas
محوطه پنالتی
trap
محوطه کوچک
run
ترتیب محوطه
stockyard
محوطه دامداری
runs
ترتیب محوطه
close
چهاردیواری محوطه
yard man
متصدی محوطه
Inc
مخفف محوطه
lot
قرعه محوطه
buffer distance
محوطه امنیت
yard
محوطه یا میدان
farmyard
محوطه مزرعه
run way
محوطه فرود
penalty area
محوطه پنالتی
farmyards
محوطه مزرعه
runout
محوطه دویدن
yard
حیاط محوطه
yards
محوطه یا میدان
courtyard
محوطه محصور
area of probability
محوطه احتمالات
yards
حیاط محوطه
area of visibility
محوطه دید
chill space
محوطه سردخانه
cincture
حلقه محوطه
out port
بندرخارج از محوطه
dock yard
محوطه لنگرگاه
embarkation area
محوطه بارگیری
enceinte
محوطه قلعه
god's acre
محوطه کلیسا
goal crease
محوطه دروازه
closest
چهاردیواری محوطه
freeze space
محوطه سردخانه
ambit
وسعت محوطه
apron
محوطه بارگیری
closes
چهاردیواری محوطه
aprons
محوطه بارگیری
lawns
محوطه چمن
cubby
محوطه مکعب
lawn
محوطه چمن
clear way
محوطه صعود
closer
چهاردیواری محوطه
environment architecture
معماری محوطه
impark
در محوطه نگاه داشتن
plains
میدان یا محوطه جنگ
run way
محوطه دویدن هواپیما
loculus
محوطه یاحفره کوچک
quarterdeck
محوطه تشریفات ناو
parking
محوطه پارک کردن
quarterdecks
محوطه تشریفات ناو
magazine space
محوطه زاغه مهمات
side lines
محوطه بیرون از خط کناری
holding ground
محوطه نگهدارنده لنگر
site
محل محوطه کار
catcher's box
محوطه مخصوص توپگیر
cubbyhole
محوطه کوچک ومحصور
ward
حیاط محوطه زندان
outdoor lighting fixtures
چراغهای روشنائی محوطه
wards
حیاط محوطه زندان
chill space
محوطه سرد انبار
back judge
داور در محوطه دفاعی
back boundary line
محوطه پشت خط سرویس
backcourt
محوطه پشت یک سوم
landscape architecture
معماری محوطه سازی
plainer
میدان یا محوطه جنگ
sites
محل محوطه کار
area of uncertainity
محوطه عدم امنیت
sited
محل محوطه کار
plain
میدان یا محوطه جنگ
fabrique
[ساختمانی در محوطه باغ]
plainest
میدان یا محوطه جنگ
tree farm
محوطه درخت کاری جنگل
border break
ادامه محوطه نقشه تا حاشیه ان
broken field
محوطه دفاعی فراسوی خط تجمع
pickup field
محوطه سوار شدن درهواپیما
outland
زمینهای خارج از محوطه ملک
clearance inwards
ورود کشتی به محوطه گمرک
departure end
انتهای محوطه دویدن هواپیما
outer fix
محوطه توقف خارجی هواپیما
front court
محوطه جلو خط سرویس اسکواش
gulleys
محوطه کنار و کمی عقبترازمیله ها
gullies
محوطه کنار و کمی عقبترازمیله ها
gully
محوطه کنار و کمی عقبترازمیله ها
ping pong court
محوطه بازی پینگ پنگ
batter's box
محوطه مستطیل نزدیک پایگاه
net
محوطه تمرین محصوربا تور
nets
محوطه تمرین محصوربا تور
nett
محوطه تمرین محصوربا تور
loculus
محوطه یا قسمت کوچک اطاقک
tank farm
محوطه مخازن نفت وغیره
arresting sheave span
محوطه ریل و سرسره مهارهواپیما
arresting system runout
محوطه دویدن سیستم مهارهواپیما
back room
محوطه بین خط پایانی ودیوار
base hit
ضربه به داخل محوطه باامتیاز
beach group
گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
marshalling yard
محوطه تفکیک و دسته بندی کالاها
land scaping
محوطه سازی و ایجاد فضای سبز
navy yard
محوطه مخصوص لنگر اندازی ناوگان
embarkation area
محوطه سوار شدن در کشتی یاخودرو
open ice
قسمتی از محوطه بازی که حریف در ان نیست
region
محوطه بسیار وسیع وبی انتها
covered position
محوطه تحت پوشش موضع مخفی
Green architecture
[ساختمان با محوطه هایی با مناظر بدیع]
ball hawk
مدافع خوب بازیگر در محوطه دوردست
regions
محوطه بسیار وسیع وبی انتها
terminal command
فرماندهی بارانداز نظامی یکان عملیات سکوی نظامی
threshholds
نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
threshold
نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
thresholds
نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
drylot
محوطه محصور ومحدودی برای زراعت وغیره
yard track
ریل موقت در داخل محوطه انبارها و یا باراندازها
Genius Loci
نابغه
[واژه لاتین در معماری یا محوطه سازی]
holding station
محوطه نگهداری زخمیها وبیماران بطور موقت
terminals
سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
terminal
سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
lumberyard
محوطه یاحیاط تیر فروشی که الوار در ان انباشته شده
lumberyards
محوطه یاحیاط تیر فروشی که الوار در ان انباشته شده
solocross
مسابقه در محوطه پارکینگ برای کشف مهارت راننده
bloop
ضربه به توپ به قسمت داخلی محوطه بیس بال
rack space
محوطه کف چینی شده انباربرای استقرار پالتها یا جعبههای مهمات
City Beautiful
[جنبش طراحان، محوطه سازان آمریکایی در دفاع از زیبایی شهرها]
short lot
کالایی که مقدار موجود از ان کم است و در محوطه کوچک انبار میشود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com