Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (11 milliseconds)
English	Persian
tie	رابطه برابری
ties	رابطه برابری
Other Matches
psychomancy	رابطه با روح رابطه ارواح باهم
equation of exchange	همچنین نگاه کنید به "رابطه فیشر "معادله مبادلات بیان رابطه بین حجم پول در گردش سرعت گردش پول
isonomy	برابری در حقوق سیاسی برابری سیاسی
nexus	رابطه رابطه داخلی
I am done with you.	رابطه بین من و تو تمام شد! [رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
I am [have] finished with you.	رابطه بین من و تو تمام شد! [رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
equality	برابری
comparisons	برابری
comparison	برابری
equalization	برابری
evenness	برابری
inequalities	نا برابری
owelty	برابری
parallelism	برابری
equivalents	برابری
equalness	برابری
conformation	برابری
coequality	برابری
iso quant	برابری
isogony	برابری
inequality	نا برابری
equations	برابری
equation	برابری
equivalent	برابری
equities	برابری
equity	برابری
rivalship	برابری
par	برابری
parity	برابری
gold parity	برابری طلا
homology	همسانی برابری
commensuteness	برابری دراندازه
coeternity	برابری درابدیت
exchange parity	برابری ارز
counterbalances	برابری کردن
manifoldness	چند برابری
equal sign	علامت برابری
counterbalanced	برابری کردن
subjective equality	برابری ذهنی
musicality	برابری با موسیقی
counterbalance	برابری کردن
oneness	برابری وحدت
equality ciroui	مدار برابری
accommodation coefficient	ضریب برابری
equal gate	دریچه برابری
musicalness	برابری با موسیقی
purchasing power parity	برابری قدرت خرید
exchange rate parity	نرخ برابری ارز
feminism	برابری طلبی زنان
exchange parity	نرخ برابری ارز
equipollence	برابری درمعنی یاقوه
counterweigh	پارسنگ برابری کردن با
par of exchange	نرخ برابری ارز
equal sacrifice theory	نظریه برابری فداکاری
isopolity	برابری در حقوق سیاسی
equity versus efficiency	برابری در مقابل کارائی
to make odds even	نا برابری ها را از میان بردن
modernness	برابری بااصول امروزی ها
par value of currencies	نرخ برابری اسعار
emulate	برابری جستن با پهلو زدن
equipoise	برابری دروزن متعادل ساختن
emulating	برابری جستن با پهلو زدن
emulated	برابری جستن با پهلو زدن
emulates	برابری جستن با پهلو زدن
feminism	عقیده به برابری زن ومرد طرفداری اززنان
devaluation	تنزل نرخ برابری پول تضعیف پولی
metamerism	برابری در ترکیب و وزن ودگرگونی در خواص شیمیایی
feminism	عقیده به برابری زن و مرد ومبارزه در راه وصول به این تساوی
lorenz curve	منحنی که نمایشگر انحراف توزیع درامداز وضع برابری کامل است
relationships	رابطه
relation	رابطه
connexions	رابطه
relationship	رابطه
equation	رابطه
contingence	رابطه
respect	رابطه
connection	رابطه
relevance	رابطه
relevancy	رابطه
bond	رابطه
linkages	رابطه
correlation	رابطه
linkage	رابطه
respects	رابطه
equations	رابطه
functional relation	رابطه تابعی
fiduciary relationship	رابطه امانی
flow formula	رابطه جریان
terms of trade	رابطه مبادله
symbiotic relation	رابطه همزیستی
negative relation	رابطه منفی
functional relationship	رابطه تابعی
negative relation	رابطه معکوس
sonship	رابطه فرزندی
privity of contract	رابطه متعاقدین
positive relation	رابطه مثبت
positive relation	رابطه مستقیم
mil relation	رابطه میلیمی
mil formula	رابطه میلیمی
monotonic relation	رابطه همسو
linear relationship	رابطه خطی
lead lag relation	رابطه سبقت
interrelation	رابطه متقابل
incommunicable	بدون رابطه
relation learning	رابطه اموزی
relations of production	رابطه تولید
mutual relationship	رابطه متقابل
mil relation	رابطه میلیم
relation	رابطه نسبت
liaise	رابطه داشتن
liaised	رابطه داشتن
liaises	رابطه داشتن
liaising	رابطه داشتن
liaisons	بستگی رابطه
trade off	رابطه جایگزینی
trade-off	رابطه جایگزینی
trade-offs	رابطه جایگزینی
transitive	رابطه مجازی
transitive	رابطه غیرمستقیم
definitional equation	رابطه تعریفی
corresponds	رابطه داشتن
corresponded	رابطه داشتن
relationship	رابطه [ریاضی]
liaison	رابطه نامشروع
liaison	بستگی رابطه
liaisons	رابطه نامشروع
interrelationship	رابطه متقابل
interrelationships	رابطه متقابل
preattunement	هم کوکی [رابطه ای]
correspond	رابطه داشتن
correlation	ضریب رابطه
cash nexus	رابطه نقدی
de broglie relation	رابطه دوبروی
preattunement	هم آهنگی [رابطه ای]
causal link	رابطه سببیت
bode's relation	رابطه بود
binary relation	رابطه دوتایی
preattunement	وفق [رابطه ای]
arithmetic relation	رابطه حسابی
lesbianism	رابطه جنسی زن با زن
commutation relation	رابطه جابجایی
contractual relationship	رابطه قراردادی
equivalence relation	رابطه هم ارزی
causal relationship	رابطه علی
This does not apply to . . .	در رابطه با . . . کاربرد ندارد.
recurrence relation [RR]	رابطه بازگشتی [ریاضی]
to make a connection	رابطه ای برقرار کردن
stress strain relation	رابطه تنش- کرنش
oral intercourse	رابطه جنسی دهانی
wealth saving relationship	رابطه ثروت و پس انداز
break away	قطع رابطه کردن
difference equation	رابطه بازگشتی [ریاضی]
mass energy relation	رابطه جرم و انرژی
cohabited	رابطه جنسی داشتن
cohabiting	رابطه جنسی داشتن
cohabits	رابطه جنسی داشتن
sexual intercourse	رابطه جنسی مجامعت
absolute address	محل یک شی در رابطه با مبدا
cause and effect relationship	رابطه علت و معلولی
denouncement	اعلان قطع رابطه
disconnection	قطع نداشتن رابطه
cohered	رابطه خویشی داشتن
parent child relationship	رابطه پدر و پسر
cohabit	رابطه جنسی داشتن
price system	نسبت و رابطه قیمتها با هم
input output relation	رابطه ورودی- خروجی
cohere	رابطه خویشی داشتن
coheres	رابطه خویشی داشتن
intimacy	رابطه نامشروع جنسی
cohering	رابطه خویشی داشتن
fisher equation	این رابطه عبارت است از :
habits	روش طرز رشد رابطه
divisibility relation	رابطه بخش پذیری [ریاضی]
to correspond with	رابطه [نامه نگاری] داشتن با
filiation	نسل رابطه پدر و فرزندی
creation of contractual tie	انشاء ایجاد رابطه قراردادی
to discontinue relations [with somone]	رابطه قطع کردن [با کسی]
causal nexus	رابطه میان علت و معلول
average marginal relationship	رابطه مفاهیم متوسط ونهائی
causality	رابطه بین علت ومعلول
mil rule	قانون مربوط به رابطه میلیمی
thermoelectric	وابسته به رابطه برق وحرارت
habit	روش طرز رشد رابطه
to be together with somebody	با کسی بودن و رابطه جنسی داشتن
faulty connection	رابطه اشتباه [الکترونیک مهندسی برق]
neutral technology	تکنولوژی بی طرف در رابطه با عوامل تولید
trade off between inflation and	رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری
to have connections	رابطه داشتن [با مردم برای هدفی]
intercommunication	رابطه یا مخابره بین چند مرکز
isotopy	دارای تساوی در اعداد اتمی برابری عددی اتمی
aerodynamic shape	شکل یک جسم در رابطه باجریان هوا در اطراف ان
sugar daddies	مرد مسن و پولدار که با زن جوانتر رابطه دارد
sugar daddy	مرد مسن و پولدار که با زن جوانتر رابطه دارد
to push for an answer [in reference to something]	برای پاسخ فشار آوردن [در رابطه با چیزی]
to make friends [to make connections]	رابطه پیدا کردن [با مردم برای هدفی]
to pull strings	از رابطه ها برای پارتی بازی استفاده کردن
subcontrariety	رابطه بین دو قیاس متقابل تشابه قیاسی
fornication	رابطه جنسی [قبل از] بیرون از ازدواج [دین] [حقوق]
compatible	زیردستگاهی که در رابطه باکل دستگاه عملکرد مناسبی دارد
to make [commit] a faux pas	اشتباه اجتماعی کردن [در رابطه با رفتار بین مردم]

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com