Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
functional relation
رابطه تابعی
functional relationship
رابطه تابعی
Other Matches
psychomancy
رابطه با روح رابطه ارواح باهم
equation of exchange
همچنین نگاه کنید به "رابطه فیشر "معادله مبادلات بیان رابطه بین حجم پول در گردش سرعت گردش پول
nexus
رابطه رابطه داخلی
I am done with you.
رابطه بین من و تو تمام شد!
[رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
I am
[have]
finished with you.
رابطه بین من و تو تمام شد!
[رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
functional
تابعی
function table
جدول تابعی
functional programming
برنامه نویسی تابعی
functional
تابعی وفیفه مندی
program function key
کلید تابعی ای برنامه
continuity of a function
پیوستگی تابعی
[ریاضی]
functional analysis
آنالیز تابعی
[ریاضی]
modulo arithmetic
ریاضی تابعی در پایه N
argument
[of a function]
متغیر مستقل تابعی
[ریاضی]
modularity
تشکیل شده از بخشهای تابعی
disables
مانع عملیات وسیله یا تابعی شدن
disable
مانع عملیات وسیله یا تابعی شدن
disabling
مانع عملیات وسیله یا تابعی شدن
modularization
برنامههای طراحی از مجموعه از بخشهای تابعی استاندارد
pf key
key Function Program کلید تابعی ای برنامه
adders
وسیله یا تابعی که شامل نتیجه دو یا چند ورودی
adder
وسیله یا تابعی که شامل نتیجه دو یا چند ورودی
one level address
تابعی که در حین اجرا تابع دیگر را صدا نکند
diagnostic
تابعی در برنامه برای کمک به یافتن خطاها در سیستم کامپیوتری
preprogrammed
که در کارخانه برنامه ریزی شده است تا تابعی را انجام دهد
logical
تابعی که از چندین عملگر منط قی مثل AND و OR تشکیل شده است
box
وسیلهای که تابعی را بدون اینکه کاربر آن بداند چگونه انجام میدهد
subroutine
زیر تابعی که از هیچ متغیری حدا از آدرس عملوندها استفاده نمیکند
non operable instruction
دستوری که تابعی انجام نمیدهد ولی شمارنده برنامه را افزایش میدهد
for next loop
حلقه یا تابعی که تکرار میشود تا وقتی که شرط دیگر صدق نکند
boxes
وسیلهای که تابعی را بدون اینکه کاربر آن بداند چگونه انجام میدهد
device
برنامه یا تابعی که مدیریت وسیله ورودی / خروجی یا جانبی را بر عهده دارد
static
زیر تابعی که از هیچ متغیری جدا از آدرس ها عمودند استفاده نمیکند
key
ترکیب دو یا چند کلید که تابعی را انجام می دهند وقتی با هم انتخاب شوند
devices
برنامه یا تابعی که مدیریت وسیله ورودی / خروجی یا جانبی را بر عهده دارد
bombed out
تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
opens
تابعی که میتواند در تابع یا برنامه بزرگ بدون دستور فراوان درج شود
opened
تابعی که میتواند در تابع یا برنامه بزرگ بدون دستور فراوان درج شود
daisy chain
زیر تابعی در برنامه که سایرین را در یک مجموعه فراخوانی میکند. اولین تابع دومین
logic
عمل کامپیوتری یا تابعی که تصمیم گیری میکند. قط عات کامپیوتر یا سیستم دیجیتال
acknowledged mail
تابعی که به فرستنده اعلام میکند پیام پستی الکترونیکی خوانده شده است
edit
ترتیبی از حروف یا کلیدها که باید انتخاب شوند تا تابعی یا ویرایشگری فعال شود
bomb
تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
bombed
تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
bombs
تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
edited
ترتیبی از حروف یا کلیدها که باید انتخاب شوند تا تابعی یا ویرایشگری فعال شود
open
تابعی که میتواند در تابع یا برنامه بزرگ بدون دستور فراوان درج شود
device handler
برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
script
مجموعه دستوراتی که تابعی را انجام می دهند که توسط یک زبان ماکرو یا دستهای استفاده میشود
driver
برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
device driver
برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
drivers
برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
relationships
رابطه
relation
رابطه
bond
رابطه
linkage
رابطه
linkages
رابطه
equation
رابطه
equations
رابطه
relationship
رابطه
relevance
رابطه
relevancy
رابطه
contingence
رابطه
respect
رابطه
respects
رابطه
correlation
رابطه
connection
رابطه
connexions
رابطه
de broglie relation
رابطه دوبروی
commutation relation
رابطه جابجایی
preattunement
وفق
[رابطه ای]
flow formula
رابطه جریان
fiduciary relationship
رابطه امانی
terms of trade
رابطه مبادله
contractual relationship
رابطه قراردادی
equivalence relation
رابطه هم ارزی
definitional equation
رابطه تعریفی
sonship
رابطه فرزندی
preattunement
هم آهنگی
[رابطه ای]
preattunement
هم کوکی
[رابطه ای]
mil formula
رابطه میلیمی
mil relation
رابطه میلیم
negative relation
رابطه معکوس
negative relation
رابطه منفی
positive relation
رابطه مثبت
privity of contract
رابطه متعاقدین
monotonic relation
رابطه همسو
symbiotic relation
رابطه همزیستی
incommunicable
بدون رابطه
interrelation
رابطه متقابل
mil relation
رابطه میلیمی
relations of production
رابطه تولید
lead lag relation
رابطه سبقت
linear relationship
رابطه خطی
relation learning
رابطه اموزی
mutual relationship
رابطه متقابل
causal relationship
رابطه علی
corresponds
رابطه داشتن
interrelationship
رابطه متقابل
liaisons
بستگی رابطه
liaisons
رابطه نامشروع
liaison
بستگی رابطه
relationship
رابطه
[ریاضی]
correlation
ضریب رابطه
transitive
رابطه غیرمستقیم
transitive
رابطه مجازی
liaise
رابطه داشتن
liaised
رابطه داشتن
liaises
رابطه داشتن
liaising
رابطه داشتن
trade-off
رابطه جایگزینی
trade-offs
رابطه جایگزینی
correspond
رابطه داشتن
liaison
رابطه نامشروع
corresponded
رابطه داشتن
lesbianism
رابطه جنسی زن با زن
ties
رابطه برابری
tie
رابطه برابری
positive relation
رابطه مستقیم
trade off
رابطه جایگزینی
binary relation
رابطه دوتایی
bode's relation
رابطه بود
cash nexus
رابطه نقدی
causal link
رابطه سببیت
arithmetic relation
رابطه حسابی
relation
رابطه نسبت
interrelationships
رابطه متقابل
erasers
در یک برنامه گرافیک تابعی که به فضاهای تصویر اجازه پاک شدن میدهد و یا اینکه با رنگ شب صفحه یکسان شود
permanent income hypothesis
این فرضیه توسط میلتون فریدمن بیان شده که بر اساس ان مصرف تابعی ازانچه که وی انرا درامد دائمی
eraser
در یک برنامه گرافیک تابعی که به فضاهای تصویر اجازه پاک شدن میدهد و یا اینکه با رنگ شب صفحه یکسان شود
stress strain relation
رابطه تنش- کرنش
difference equation
رابطه بازگشتی
[ریاضی]
break away
قطع رابطه کردن
parent child relationship
رابطه پدر و پسر
recurrence relation
[RR]
رابطه بازگشتی
[ریاضی]
wealth saving relationship
رابطه ثروت و پس انداز
to make a connection
رابطه ای برقرار کردن
cohere
رابطه خویشی داشتن
price system
نسبت و رابطه قیمتها با هم
cohered
رابطه خویشی داشتن
cohering
رابطه خویشی داشتن
coheres
رابطه خویشی داشتن
intimacy
رابطه نامشروع جنسی
oral intercourse
رابطه جنسی دهانی
This does not apply to . . .
در رابطه با . . . کاربرد ندارد.
cohabited
رابطه جنسی داشتن
cohabiting
رابطه جنسی داشتن
denouncement
اعلان قطع رابطه
cohabits
رابطه جنسی داشتن
sexual intercourse
رابطه جنسی مجامعت
absolute address
محل یک شی در رابطه با مبدا
cohabit
رابطه جنسی داشتن
input output relation
رابطه ورودی- خروجی
cause and effect relationship
رابطه علت و معلولی
mass energy relation
رابطه جرم و انرژی
disconnection
قطع نداشتن رابطه
habits
روش طرز رشد رابطه
habit
روش طرز رشد رابطه
thermoelectric
وابسته به رابطه برق وحرارت
fisher equation
این رابطه عبارت است از :
filiation
نسل رابطه پدر و فرزندی
to correspond with
رابطه
[نامه نگاری]
داشتن با
causal nexus
رابطه میان علت و معلول
causality
رابطه بین علت ومعلول
divisibility relation
رابطه بخش پذیری
[ریاضی]
mil rule
قانون مربوط به رابطه میلیمی
average marginal relationship
رابطه مفاهیم متوسط ونهائی
creation of contractual tie
انشاء ایجاد رابطه قراردادی
to discontinue relations
[with somone]
رابطه قطع کردن
[با کسی]
semaphore
مشخصات دو کار و تصدیق مناسب برای جلوگیری از قفل کردن یا سایر مشکلات وقتی که هر دو نیاز به وسیله جانبی یا تابعی دارند
goto
دستور برنامه نویسی که جهش به نقط ه یا تابعی دیگر در برنامه دارد
edit
کلیدی که تابعی را آغاز میکند که استفاده از ویرایشگر را ساده تر میکند
diagnostics
تابعی در کامپایلر که به برنامه نویس کمک میکندخطاهای کد برنامه را بیابد
edited
کلیدی که تابعی را آغاز میکند که استفاده از ویرایشگر را ساده تر میکند
faulted
تابعی که بخشی از برنامه است که علت داده خراب یا قطعه خراب را بیان میکند
faults
تابعی که بخشی از برنامه است که علت داده خراب یا قطعه خراب را بیان میکند
helps
تابعی در برنامه یا سیستم که حاوی اطلاعات مفید درباره برنامه استفاده شده است
helped
تابعی در برنامه یا سیستم که حاوی اطلاعات مفید درباره برنامه استفاده شده است
help
تابعی در برنامه یا سیستم که حاوی اطلاعات مفید درباره برنامه استفاده شده است
fault
تابعی که بخشی از برنامه است که علت داده خراب یا قطعه خراب را بیان میکند
two level subroutine
زیر تابعی که حاوی زیر تابع دیگر است
subroutine
زیر تابعی که حاوی زیر تابع دیگر باشد
neutral technology
تکنولوژی بی طرف در رابطه با عوامل تولید
to be together with somebody
با کسی بودن و رابطه جنسی داشتن
intercommunication
رابطه یا مخابره بین چند مرکز
trade off between inflation and
رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری
faulty connection
رابطه اشتباه
[الکترونیک مهندسی برق]
to have connections
رابطه داشتن
[با مردم برای هدفی]
identification
تابعی که توسط کامپیوتر میزبان استفاده میشود تا مافیت و مشخصات کامپیوتر یا کاربر را بیان کند.
best fit
1-آنچه که تط ابق بیشتری با یک نیاز دارد 2-تابعی که کوچکترین تصادفی موجود در حافظه اصلی را انتخاب میکند برای یک صفحه مجازی در خواست شده
subcontrariety
رابطه بین دو قیاس متقابل تشابه قیاسی
to pull strings
از رابطه ها برای پارتی بازی استفاده کردن
aerodynamic shape
شکل یک جسم در رابطه باجریان هوا در اطراف ان
to push for an answer
[in reference to something]
برای پاسخ فشار آوردن
[در رابطه با چیزی]
to make friends
[to make connections]
رابطه پیدا کردن
[با مردم برای هدفی]
sugar daddy
مرد مسن و پولدار که با زن جوانتر رابطه دارد
sugar daddies
مرد مسن و پولدار که با زن جوانتر رابطه دارد
IBM
صفحه کلیدی که حاوی کلیدهای تابعی است و در سمت چپ کلیدهای اصلی قرار دارد و نوشته عددی جداگانه ندارد
hypotaxis
رابطه ترکیبی یا صرف ونحوی کلمه اصلی بامشتقاتش
to make
[commit]
a faux pas
اشتباه اجتماعی کردن
[در رابطه با رفتار بین مردم]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com