English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 169 (9 milliseconds)
English Persian
privity of contract رابطه متعاقدین
Other Matches
contracting parties متعاقدین
parties to the contract متعاقدین
the contracting parties طرفین متعاقدین
psychomancy رابطه با روح رابطه ارواح باهم
equation of exchange همچنین نگاه کنید به "رابطه فیشر "معادله مبادلات بیان رابطه بین حجم پول در گردش سرعت گردش پول
nexus رابطه رابطه داخلی
I am [have] finished with you. رابطه بین من و تو تمام شد! [رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
I am done with you. رابطه بین من و تو تمام شد! [رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
contracting parties طرفین متعاهدین طرفین متعاقدین
european monetary agreement موافقتنامه پولی اروپا موافقتنامه تنظیمی بین کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی اروپا به منظور تسهیل و تنظیم روابط پولی متعاقدین
high contracting parties طرفین معظمین متعاقدین طرفین معظمین متعاهدین
correlation رابطه
relationships رابطه
respect رابطه
linkage رابطه
linkages رابطه
equation رابطه
relationship رابطه
respects رابطه
connection رابطه
connexions رابطه
equations رابطه
relevance رابطه
bond رابطه
relevancy رابطه
relation رابطه
contingence رابطه
de broglie relation رابطه دوبروی
definitional equation رابطه تعریفی
causal relationship رابطه علی
equivalence relation رابطه هم ارزی
relation learning رابطه اموزی
commutation relation رابطه جابجایی
contractual relationship رابطه قراردادی
fiduciary relationship رابطه امانی
mil relation رابطه میلیم
terms of trade رابطه مبادله
mutual relationship رابطه متقابل
negative relation رابطه منفی
negative relation رابطه معکوس
symbiotic relation رابطه همزیستی
sonship رابطه فرزندی
relations of production رابطه تولید
positive relation رابطه مستقیم
mil relation رابطه میلیمی
linear relationship رابطه خطی
mil formula رابطه میلیمی
flow formula رابطه جریان
functional relation رابطه تابعی
functional relationship رابطه تابعی
incommunicable بدون رابطه
interrelation رابطه متقابل
lead lag relation رابطه سبقت
positive relation رابطه مثبت
tie رابطه برابری
correspond رابطه داشتن
corresponded رابطه داشتن
corresponds رابطه داشتن
liaise رابطه داشتن
liaised رابطه داشتن
liaises رابطه داشتن
liaising رابطه داشتن
trade off رابطه جایگزینی
trade-off رابطه جایگزینی
interrelationships رابطه متقابل
interrelationship رابطه متقابل
ties رابطه برابری
relation رابطه نسبت
relationship رابطه [ریاضی]
liaison رابطه نامشروع
liaisons رابطه نامشروع
liaisons بستگی رابطه
trade-offs رابطه جایگزینی
monotonic relation رابطه همسو
lesbianism رابطه جنسی زن با زن
preattunement هم آهنگی [رابطه ای]
liaison بستگی رابطه
arithmetic relation رابطه حسابی
binary relation رابطه دوتایی
preattunement هم کوکی [رابطه ای]
bode's relation رابطه بود
preattunement وفق [رابطه ای]
cash nexus رابطه نقدی
causal link رابطه سببیت
correlation ضریب رابطه
transitive رابطه غیرمستقیم
transitive رابطه مجازی
to make a connection رابطه ای برقرار کردن
stress strain relation رابطه تنش- کرنش
break away قطع رابطه کردن
oral intercourse رابطه جنسی دهانی
difference equation رابطه بازگشتی [ریاضی]
recurrence relation [RR] رابطه بازگشتی [ریاضی]
wealth saving relationship رابطه ثروت و پس انداز
This does not apply to . . . در رابطه با . . . کاربرد ندارد.
price system نسبت و رابطه قیمتها با هم
coheres رابطه خویشی داشتن
cohabiting رابطه جنسی داشتن
cohabit رابطه جنسی داشتن
mass energy relation رابطه جرم و انرژی
cohabits رابطه جنسی داشتن
intimacy رابطه نامشروع جنسی
sexual intercourse رابطه جنسی مجامعت
cohering رابطه خویشی داشتن
cohered رابطه خویشی داشتن
cohere رابطه خویشی داشتن
denouncement اعلان قطع رابطه
disconnection قطع نداشتن رابطه
input output relation رابطه ورودی- خروجی
cohabited رابطه جنسی داشتن
cause and effect relationship رابطه علت و معلولی
absolute address محل یک شی در رابطه با مبدا
parent child relationship رابطه پدر و پسر
creation of contractual tie انشاء ایجاد رابطه قراردادی
to correspond with رابطه [نامه نگاری] داشتن با
fisher equation این رابطه عبارت است از :
divisibility relation رابطه بخش پذیری [ریاضی]
filiation نسل رابطه پدر و فرزندی
causal nexus رابطه میان علت و معلول
habits روش طرز رشد رابطه
to discontinue relations [with somone] رابطه قطع کردن [با کسی]
habit روش طرز رشد رابطه
average marginal relationship رابطه مفاهیم متوسط ونهائی
mil rule قانون مربوط به رابطه میلیمی
thermoelectric وابسته به رابطه برق وحرارت
causality رابطه بین علت ومعلول
to have connections رابطه داشتن [با مردم برای هدفی]
to be together with somebody با کسی بودن و رابطه جنسی داشتن
faulty connection رابطه اشتباه [الکترونیک مهندسی برق]
neutral technology تکنولوژی بی طرف در رابطه با عوامل تولید
intercommunication رابطه یا مخابره بین چند مرکز
trade off between inflation and رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری
sugar daddy مرد مسن و پولدار که با زن جوانتر رابطه دارد
sugar daddies مرد مسن و پولدار که با زن جوانتر رابطه دارد
to make friends [to make connections] رابطه پیدا کردن [با مردم برای هدفی]
to push for an answer [in reference to something] برای پاسخ فشار آوردن [در رابطه با چیزی]
to pull strings از رابطه ها برای پارتی بازی استفاده کردن
subcontrariety رابطه بین دو قیاس متقابل تشابه قیاسی
aerodynamic shape شکل یک جسم در رابطه باجریان هوا در اطراف ان
compatible زیردستگاهی که در رابطه باکل دستگاه عملکرد مناسبی دارد
fornication رابطه جنسی [قبل از] بیرون از ازدواج [دین] [حقوق]
to make [commit] a faux pas اشتباه اجتماعی کردن [در رابطه با رفتار بین مردم]
hypotaxis رابطه ترکیبی یا صرف ونحوی کلمه اصلی بامشتقاتش
I give the programme zero [nought] out of ten for reality. من به این برنامه در رابطه با حقیقی بودنش از ده امتیاز صفر را می دهم.
phenology مبحث رابطه بین اب وهواوتغییرات حاصله در پدیدههای زیست شناسی
geocoding روش تهیه یک صفحه گرافیکی اطلاعات در رابطه با یک ناحیه جغرافیایی
to pick up somebody [to find sexual partners] بلند کردن کسی [زنی] [برای رابطه جنسی] [اصطلاح روزمره]
pareto distribution در حقیقت بیانگر توزیع درامد است که بر اساس ان رابطه بین درامدشخصی و جمعیت در ان بررسی میشود
phillips curve شکلی غیرخطی بوده و در حقیقت نشان میدهد که یک رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری وجود دارد
isolationism سیاست مبتنی برکناره گیری و دوری جستن ازجریانات سیاسی جهان و نیزقطع رابطه اقتصادی با سایرکشورها
relative income hypothesis بوده و نقش اداب و رسوم در رابطه بامصرف را نشان میدهد . این تئوری ازدیگرتئوریهای جدید درباره مصرف است
supply price of capital قیمت عرضه سرمایه اصطلاح کینز در رابطه باهزینه سرمایه گذاری
coupling نوعی رابطه متقابل بین سیستم هایا خصوصیات یک سیستم
bionomics زیوه شناسی شاخهای از علم زیست شناسی که از رابطه موجودات زنده بامحیطبحث میکند
parts explosion رسم تمام قطعات تشکیل دهنده یک مجموعه که رابطه قطعات با یکدیگر را نشان میدهد
stormbound قطع رابطه شده در اثر توفان توفان زده
immanentism نظریه فسلفی که معتقد است رابطه میان خدا و فکر و روح و دنیا رابطهای ذاتی است
to pair somebody off [up] with somebody کسی را با کسی دیگر زوج کردن [برای ازدواج یا رابطه دوست دختر یا پسر] [همچنین می تواند لحن منفی داشته باشد]
uberrima fides صفتی است که در بعضی از قراردادها که باعث برقراری انواع خاصی از رابطه بین افراد میشود وجودش از شرایط صحت عقل است
wagners law براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
communication link رابطه مخابراتی ربط مخابراتی
phillips curve منحنی است که بر اساس ان رابطه بین نرخ بیکاری و نرخ تورم درانگلستان را نشان میدهد.شکل اولیه این منحنی
primary key [کلید اصلی، همچنین کلید اولیه نامیده می شود، یک کلید در یک پایگاه داده رابطه ای است که منحصر به فرد برای هر رکورد است.]
okuns law براساس این قانون رابطه نزدیکی بین تغییرات نرخ بیکاری وافزایش تولید واقعی وجوددارد . اوکان نشان میدهد که در امریکا برای کاهش 1درصد نرخ بیکاری تولیدواقعی باید معادل 3درصدافزایش یابد
law of demand براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
countershaft محور رابطه در یک رشته محور که بین محور ومتحرک قرار می گیرد تا نسبت سرعت زیادی را بوجود اوردو یا در محلی قرار گیرد که در ان اتصال مستقیم مشکل باشد
monetarists طرفداران مکتب پولی گروهی که معتقدند که سیاست پولی در رابطه باایجاد ثبات اقتصادی و تثبیت اشتغال و درامد نقش موثرتری نسبت به سیاست مالی دارد . همچنین این عده اعتقاد دارند که اقتصاد بخودی خود تثبیت خواهد شد
wage fund theory of wages نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com