Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
English
Persian
relation
رابطه نسبت
Search result with all words
monetarists
طرفداران مکتب پولی گروهی که معتقدند که سیاست پولی در رابطه باایجاد ثبات اقتصادی و تثبیت اشتغال و درامد نقش موثرتری نسبت به سیاست مالی دارد . همچنین این عده اعتقاد دارند که اقتصاد بخودی خود تثبیت خواهد شد
countershaft
محور رابطه در یک رشته محور که بین محور ومتحرک قرار می گیرد تا نسبت سرعت زیادی را بوجود اوردو یا در محلی قرار گیرد که در ان اتصال مستقیم مشکل باشد
price system
نسبت و رابطه قیمتها با هم
Other Matches
psychomancy
رابطه با روح رابطه ارواح باهم
equation of exchange
همچنین نگاه کنید به "رابطه فیشر "معادله مبادلات بیان رابطه بین حجم پول در گردش سرعت گردش پول
nexus
رابطه رابطه داخلی
leverage
نسبت بدهی به دارائی خالص تغییر نسبت غیر معین
ohm's law
جریان در یک مدار با ولتاژ نسبت مستقیم وبا مقاومت نسبت عکس دارد
lift fan
توربوفنی که با نسبت کنارگذارزیاد تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکاررود
liftjet
توربوفن یا توربوجتی بسیارسبک وزنی با نسبت کنارگذرکم که تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکارمیرود
attributable
قابل نسبت دادن نسبت دادنی
prorata
برحسب نسبت معین بهمان نسبت
I am
[have]
finished with you.
رابطه بین من و تو تمام شد!
[رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
I am done with you.
رابطه بین من و تو تمام شد!
[رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
nationallism
مکتب ملیت اعتقاد به برتری یک ملت نسبت به ملل دیگر و لزوم وفاداری مطلق هر تابع نسبت به ملیت خود
linkages
رابطه
relationships
رابطه
relationship
رابطه
relevance
رابطه
relevancy
رابطه
relation
رابطه
connexions
رابطه
connection
رابطه
equations
رابطه
correlation
رابطه
linkage
رابطه
respect
رابطه
equation
رابطه
respects
رابطه
bond
رابطه
contingence
رابطه
liaison
رابطه نامشروع
liaison
بستگی رابطه
mutual relationship
رابطه متقابل
privity of contract
رابطه متعاقدین
monotonic relation
رابطه همسو
liaises
رابطه داشتن
liaising
رابطه داشتن
contractual relationship
رابطه قراردادی
preattunement
هم آهنگی
[رابطه ای]
liaisons
رابطه نامشروع
liaised
رابطه داشتن
interrelationships
رابطه متقابل
interrelationship
رابطه متقابل
positive relation
رابطه مستقیم
negative relation
رابطه منفی
commutation relation
رابطه جابجایی
definitional equation
رابطه تعریفی
trade-offs
رابطه جایگزینی
trade-off
رابطه جایگزینی
negative relation
رابطه معکوس
trade off
رابطه جایگزینی
correspond
رابطه داشتن
de broglie relation
رابطه دوبروی
corresponds
رابطه داشتن
liaise
رابطه داشتن
liaisons
بستگی رابطه
positive relation
رابطه مثبت
relations of production
رابطه تولید
arithmetic relation
رابطه حسابی
flow formula
رابطه جریان
functional relation
رابطه تابعی
functional relationship
رابطه تابعی
lead lag relation
رابطه سبقت
sonship
رابطه فرزندی
corresponded
رابطه داشتن
symbiotic relation
رابطه همزیستی
interrelation
رابطه متقابل
fiduciary relationship
رابطه امانی
terms of trade
رابطه مبادله
transitive
رابطه غیرمستقیم
lesbianism
رابطه جنسی زن با زن
relationship
رابطه
[ریاضی]
tie
رابطه برابری
ties
رابطه برابری
binary relation
رابطه دوتایی
linear relationship
رابطه خطی
causal relationship
رابطه علی
incommunicable
بدون رابطه
mil relation
رابطه میلیم
preattunement
وفق
[رابطه ای]
preattunement
هم کوکی
[رابطه ای]
correlation
ضریب رابطه
mil relation
رابطه میلیمی
mil formula
رابطه میلیمی
bode's relation
رابطه بود
equivalence relation
رابطه هم ارزی
relation learning
رابطه اموزی
cash nexus
رابطه نقدی
causal link
رابطه سببیت
transitive
رابطه مجازی
wealth saving relationship
رابطه ثروت و پس انداز
difference equation
رابطه بازگشتی
[ریاضی]
recurrence relation
[RR]
رابطه بازگشتی
[ریاضی]
intimacy
رابطه نامشروع جنسی
cohabit
رابطه جنسی داشتن
cohabited
رابطه جنسی داشتن
cause and effect relationship
رابطه علت و معلولی
stress strain relation
رابطه تنش- کرنش
sexual intercourse
رابطه جنسی مجامعت
cohabits
رابطه جنسی داشتن
cohabiting
رابطه جنسی داشتن
absolute address
محل یک شی در رابطه با مبدا
This does not apply to . . .
در رابطه با . . . کاربرد ندارد.
mass energy relation
رابطه جرم و انرژی
oral intercourse
رابطه جنسی دهانی
denouncement
اعلان قطع رابطه
to make a connection
رابطه ای برقرار کردن
cohered
رابطه خویشی داشتن
input output relation
رابطه ورودی- خروجی
break away
قطع رابطه کردن
parent child relationship
رابطه پدر و پسر
cohering
رابطه خویشی داشتن
coheres
رابطه خویشی داشتن
disconnection
قطع نداشتن رابطه
cohere
رابطه خویشی داشتن
mil rule
قانون مربوط به رابطه میلیمی
fisher equation
این رابطه عبارت است از :
habits
روش طرز رشد رابطه
habit
روش طرز رشد رابطه
causality
رابطه بین علت ومعلول
divisibility relation
رابطه بخش پذیری
[ریاضی]
thermoelectric
وابسته به رابطه برق وحرارت
causal nexus
رابطه میان علت و معلول
average marginal relationship
رابطه مفاهیم متوسط ونهائی
filiation
نسل رابطه پدر و فرزندی
to discontinue relations
[with somone]
رابطه قطع کردن
[با کسی]
to correspond with
رابطه
[نامه نگاری]
داشتن با
creation of contractual tie
انشاء ایجاد رابطه قراردادی
to have connections
رابطه داشتن
[با مردم برای هدفی]
intercommunication
رابطه یا مخابره بین چند مرکز
neutral technology
تکنولوژی بی طرف در رابطه با عوامل تولید
trade off between inflation and
رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری
to be together with somebody
با کسی بودن و رابطه جنسی داشتن
faulty connection
رابطه اشتباه
[الکترونیک مهندسی برق]
subcontrariety
رابطه بین دو قیاس متقابل تشابه قیاسی
aerodynamic shape
شکل یک جسم در رابطه باجریان هوا در اطراف ان
sugar daddies
مرد مسن و پولدار که با زن جوانتر رابطه دارد
to pull strings
از رابطه ها برای پارتی بازی استفاده کردن
to push for an answer
[in reference to something]
برای پاسخ فشار آوردن
[در رابطه با چیزی]
to make friends
[to make connections]
رابطه پیدا کردن
[با مردم برای هدفی]
sugar daddy
مرد مسن و پولدار که با زن جوانتر رابطه دارد
hypotaxis
رابطه ترکیبی یا صرف ونحوی کلمه اصلی بامشتقاتش
to make
[commit]
a faux pas
اشتباه اجتماعی کردن
[در رابطه با رفتار بین مردم]
compatible
زیردستگاهی که در رابطه باکل دستگاه عملکرد مناسبی دارد
fornication
رابطه جنسی
[قبل از]
بیرون از ازدواج
[دین]
[حقوق]
geocoding
روش تهیه یک صفحه گرافیکی اطلاعات در رابطه با یک ناحیه جغرافیایی
phenology
مبحث رابطه بین اب وهواوتغییرات حاصله در پدیدههای زیست شناسی
I give the programme zero
[nought]
out of ten for reality.
من به این برنامه در رابطه با حقیقی بودنش از ده امتیاز صفر را می دهم.
to pick up somebody
[to find sexual partners]
بلند کردن کسی
[زنی]
[برای رابطه جنسی]
[اصطلاح روزمره]
pareto distribution
در حقیقت بیانگر توزیع درامد است که بر اساس ان رابطه بین درامدشخصی و جمعیت در ان بررسی میشود
phillips curve
شکلی غیرخطی بوده و در حقیقت نشان میدهد که یک رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری وجود دارد
isolationism
سیاست مبتنی برکناره گیری و دوری جستن ازجریانات سیاسی جهان و نیزقطع رابطه اقتصادی با سایرکشورها
relative income hypothesis
بوده و نقش اداب و رسوم در رابطه بامصرف را نشان میدهد . این تئوری ازدیگرتئوریهای جدید درباره مصرف است
in proprotion to
نسبت به
in connexion with
نسبت به
in regard to
نسبت به
in relation to
نسبت به
uncross
نسبت
proportional
به نسبت
apropos of
نسبت به
as compared to
نسبت به
kinship
نسبت
t ratio
نسبت تی
in the ratio of
به نسبت
in respect of
نسبت به
in respect of
به نسبت
relational
نسبت
in regard of
نسبت به
cognation
نسبت
the rat of to
نسبت دو به سه
rapport
نسبت
relation
نسبت
proportions
نسبت
ratios
نسبت
to
تا نسبت به
towards
نسبت به
quotients
نسبت
ratio
نسبت
formats
نسبت
with respect to
نسبت به
quotient
نسبت
than
نسبت به
respect
نسبت
format
نسبت
rates
نسبت
rate
نسبت
In the ration lf one to ten .
به نسبت یک به ده
In what proportion ?
به چه نسبت ؟
bearing
نسبت
respects
نسبت
proportion
نسبت
supply price of capital
قیمت عرضه سرمایه اصطلاح کینز در رابطه باهزینه سرمایه گذاری
coupling
نوعی رابطه متقابل بین سیستم هایا خصوصیات یک سیستم
parts explosion
رسم تمام قطعات تشکیل دهنده یک مجموعه که رابطه قطعات با یکدیگر را نشان میدهد
bionomics
زیوه شناسی شاخهای از علم زیست شناسی که از رابطه موجودات زنده بامحیطبحث میکند
stormbound
قطع رابطه شده در اثر توفان توفان زده
imputes
نسبت دادن
imputed
نسبت دادن
current ratio
نسبت جاری
progenitorship
نسبت جدی
progressive ratio
نسبت تصاعدی
nines complement
متمم نسبت به 9
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com