English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
equivalence relation رابطه هم ارزی
Other Matches
swap agreement موافقتنامه مبادلات ارزی قرار معاوضه ارزی
psychomancy رابطه با روح رابطه ارواح باهم
equation of exchange همچنین نگاه کنید به "رابطه فیشر "معادله مبادلات بیان رابطه بین حجم پول در گردش سرعت گردش پول
nexus رابطه رابطه داخلی
equivalent هم ارزی
equivalence هم ارزی
degenerates هم ارزی
equivalents هم ارزی
degenerate هم ارزی
degenerating هم ارزی
degenerated هم ارزی
I am [have] finished with you. رابطه بین من و تو تمام شد! [رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
I am done with you. رابطه بین من و تو تمام شد! [رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
exchange restricition ممنوعیت ارزی
response equivalence هم ارزی پاسخ
stimulus equivalence هم ارزی محرک
exchange restricition محدودیت ارزی
exchange control کنترل ارزی
equivalence gate دریچه هم ارزی
equivalence operation عمل هم ارزی
equivalence point نقطه هم ارزی
bill of exchange برات ارزی
post equivalence point پس از نقطه هم ارزی
inequivalence ناهم ارزی
foreign exchange transactions معاملات ارزی
bestowon ارزی داشتن
magnetic equivalence هم ارزی مغناطیسی
foreign exchange transaction معاملات ارزی
coefficient of equivalence ضریب هم ارزی
equivalence coefficient ضریب هم ارزی
foreign bill برات ارزی
monetary convention اتحاد ارزی
exchange restriction محدودیت ارزی
agent de change دلال ارزی
valuta ارزش ارزی پول
mass energy equivalence هم ارزی جرم و انرژی
preequivalence point پیش از نقطه هم ارزی
European Currency Unit سبد ارزی اروپا
devisee ذینفع حواله ارزی
ecological equivalent هم ارزی بوم شناختی
exchanges جای معاملات ارزی و سهامی بورس
exchanging جای معاملات ارزی و سهامی بورس
exchanged جای معاملات ارزی و سهامی بورس
exchange جای معاملات ارزی و سهامی بورس
exchange control جلوگیری از ورودامتعه خارجی به وسیله محدود کردن ارزی که دراختیار واردکننده گذاشته میشود
federal reserve system ایالات متحده علیرغم تقسیم به ایالات مختلف دارای پشتوانه ارزی واحد است
relevance رابطه
contingence رابطه
connexions رابطه
correlation رابطه
equations رابطه
relation رابطه
connection رابطه
equation رابطه
linkages رابطه
linkage رابطه
respects رابطه
respect رابطه
relationships رابطه
relationship رابطه
relevancy رابطه
bond رابطه
terms of trade رابطه مبادله
lead lag relation رابطه سبقت
privity of contract رابطه متعاقدین
flow formula رابطه جریان
symbiotic relation رابطه همزیستی
fiduciary relationship رابطه امانی
relations of production رابطه تولید
sonship رابطه فرزندی
relationship رابطه [ریاضی]
mil relation رابطه میلیم
functional relation رابطه تابعی
positive relation رابطه مستقیم
negative relation رابطه معکوس
negative relation رابطه منفی
mutual relationship رابطه متقابل
monotonic relation رابطه همسو
preattunement هم کوکی [رابطه ای]
positive relation رابطه مثبت
mil relation رابطه میلیمی
mil formula رابطه میلیمی
preattunement هم آهنگی [رابطه ای]
preattunement وفق [رابطه ای]
linear relationship رابطه خطی
interrelation رابطه متقابل
incommunicable بدون رابطه
functional relationship رابطه تابعی
liaised رابطه داشتن
liaisons رابطه نامشروع
bode's relation رابطه بود
liaisons بستگی رابطه
binary relation رابطه دوتایی
interrelationship رابطه متقابل
arithmetic relation رابطه حسابی
trade off رابطه جایگزینی
interrelationships رابطه متقابل
trade-off رابطه جایگزینی
lesbianism رابطه جنسی زن با زن
corresponded رابطه داشتن
trade-offs رابطه جایگزینی
transitive رابطه مجازی
transitive رابطه غیرمستقیم
correlation ضریب رابطه
correspond رابطه داشتن
causal link رابطه سببیت
cash nexus رابطه نقدی
tie رابطه برابری
definitional equation رابطه تعریفی
de broglie relation رابطه دوبروی
relation learning رابطه اموزی
ties رابطه برابری
contractual relationship رابطه قراردادی
relation رابطه نسبت
commutation relation رابطه جابجایی
liaising رابطه داشتن
liaises رابطه داشتن
liaise رابطه داشتن
causal relationship رابطه علی
liaison بستگی رابطه
corresponds رابطه داشتن
liaison رابطه نامشروع
coheres رابطه خویشی داشتن
cohering رابطه خویشی داشتن
stress strain relation رابطه تنش- کرنش
wealth saving relationship رابطه ثروت و پس انداز
oral intercourse رابطه جنسی دهانی
break away قطع رابطه کردن
to make a connection رابطه ای برقرار کردن
recurrence relation [RR] رابطه بازگشتی [ریاضی]
difference equation رابطه بازگشتی [ریاضی]
cohere رابطه خویشی داشتن
cohered رابطه خویشی داشتن
This does not apply to . . . در رابطه با . . . کاربرد ندارد.
parent child relationship رابطه پدر و پسر
cohabit رابطه جنسی داشتن
cohabited رابطه جنسی داشتن
intimacy رابطه نامشروع جنسی
cause and effect relationship رابطه علت و معلولی
cohabiting رابطه جنسی داشتن
cohabits رابطه جنسی داشتن
disconnection قطع نداشتن رابطه
input output relation رابطه ورودی- خروجی
absolute address محل یک شی در رابطه با مبدا
price system نسبت و رابطه قیمتها با هم
denouncement اعلان قطع رابطه
sexual intercourse رابطه جنسی مجامعت
mass energy relation رابطه جرم و انرژی
mil rule قانون مربوط به رابطه میلیمی
creation of contractual tie انشاء ایجاد رابطه قراردادی
divisibility relation رابطه بخش پذیری [ریاضی]
average marginal relationship رابطه مفاهیم متوسط ونهائی
to correspond with رابطه [نامه نگاری] داشتن با
habits روش طرز رشد رابطه
fisher equation این رابطه عبارت است از :
causal nexus رابطه میان علت و معلول
thermoelectric وابسته به رابطه برق وحرارت
to discontinue relations [with somone] رابطه قطع کردن [با کسی]
causality رابطه بین علت ومعلول
filiation نسل رابطه پدر و فرزندی
habit روش طرز رشد رابطه
to have connections رابطه داشتن [با مردم برای هدفی]
neutral technology تکنولوژی بی طرف در رابطه با عوامل تولید
faulty connection رابطه اشتباه [الکترونیک مهندسی برق]
intercommunication رابطه یا مخابره بین چند مرکز
trade off between inflation and رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری
to be together with somebody با کسی بودن و رابطه جنسی داشتن
aerodynamic shape شکل یک جسم در رابطه باجریان هوا در اطراف ان
to pull strings از رابطه ها برای پارتی بازی استفاده کردن
to push for an answer [in reference to something] برای پاسخ فشار آوردن [در رابطه با چیزی]
sugar daddy مرد مسن و پولدار که با زن جوانتر رابطه دارد
sugar daddies مرد مسن و پولدار که با زن جوانتر رابطه دارد
subcontrariety رابطه بین دو قیاس متقابل تشابه قیاسی
to make friends [to make connections] رابطه پیدا کردن [با مردم برای هدفی]
fornication رابطه جنسی [قبل از] بیرون از ازدواج [دین] [حقوق]
to make [commit] a faux pas اشتباه اجتماعی کردن [در رابطه با رفتار بین مردم]
compatible زیردستگاهی که در رابطه باکل دستگاه عملکرد مناسبی دارد
hypotaxis رابطه ترکیبی یا صرف ونحوی کلمه اصلی بامشتقاتش
geocoding روش تهیه یک صفحه گرافیکی اطلاعات در رابطه با یک ناحیه جغرافیایی
phenology مبحث رابطه بین اب وهواوتغییرات حاصله در پدیدههای زیست شناسی
I give the programme zero [nought] out of ten for reality. من به این برنامه در رابطه با حقیقی بودنش از ده امتیاز صفر را می دهم.
to pick up somebody [to find sexual partners] بلند کردن کسی [زنی] [برای رابطه جنسی] [اصطلاح روزمره]
pareto distribution در حقیقت بیانگر توزیع درامد است که بر اساس ان رابطه بین درامدشخصی و جمعیت در ان بررسی میشود
isolationism سیاست مبتنی برکناره گیری و دوری جستن ازجریانات سیاسی جهان و نیزقطع رابطه اقتصادی با سایرکشورها
phillips curve شکلی غیرخطی بوده و در حقیقت نشان میدهد که یک رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری وجود دارد
relative income hypothesis بوده و نقش اداب و رسوم در رابطه بامصرف را نشان میدهد . این تئوری ازدیگرتئوریهای جدید درباره مصرف است
supply price of capital قیمت عرضه سرمایه اصطلاح کینز در رابطه باهزینه سرمایه گذاری
coupling نوعی رابطه متقابل بین سیستم هایا خصوصیات یک سیستم
parts explosion رسم تمام قطعات تشکیل دهنده یک مجموعه که رابطه قطعات با یکدیگر را نشان میدهد
bionomics زیوه شناسی شاخهای از علم زیست شناسی که از رابطه موجودات زنده بامحیطبحث میکند
stormbound قطع رابطه شده در اثر توفان توفان زده
immanentism نظریه فسلفی که معتقد است رابطه میان خدا و فکر و روح و دنیا رابطهای ذاتی است
to pair somebody off [up] with somebody کسی را با کسی دیگر زوج کردن [برای ازدواج یا رابطه دوست دختر یا پسر] [همچنین می تواند لحن منفی داشته باشد]
uberrima fides صفتی است که در بعضی از قراردادها که باعث برقراری انواع خاصی از رابطه بین افراد میشود وجودش از شرایط صحت عقل است
wagners law براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
communication link رابطه مخابراتی ربط مخابراتی
phillips curve منحنی است که بر اساس ان رابطه بین نرخ بیکاری و نرخ تورم درانگلستان را نشان میدهد.شکل اولیه این منحنی
primary key [کلید اصلی، همچنین کلید اولیه نامیده می شود، یک کلید در یک پایگاه داده رابطه ای است که منحصر به فرد برای هر رکورد است.]
okuns law براساس این قانون رابطه نزدیکی بین تغییرات نرخ بیکاری وافزایش تولید واقعی وجوددارد . اوکان نشان میدهد که در امریکا برای کاهش 1درصد نرخ بیکاری تولیدواقعی باید معادل 3درصدافزایش یابد
law of demand براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com