Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
continuity equation
رابط پیوستگی
Other Matches
principal line
خط رابط نقاط اصلی در روی عکس هوایی خط رابط
steadviness
پیوستگی
symphysis
پیوستگی
alliances
پیوستگی
alliance
پیوستگی
consolidation
به هم پیوستگی
conjunction
پیوستگی
conjunctions
پیوستگی
conjugation
پیوستگی
steadiness
پیوستگی
affinity
پیوستگی
affiliations
پیوستگی
affiliation
پیوستگی
continuity
پیوستگی
cohesion
پیوستگی
cohesion
به هم پیوستگی
coherence
به هم پیوستگی
incessancy
پیوستگی
incontinuity
نا پیوستگی
interconnection
به هم پیوستگی
joinder
پیوستگی
affinities
پیوستگی
union
پیوستگی
attachment
پیوستگی
coalescence
به هم پیوستگی
coalitions
پیوستگی
coalition
پیوستگی
cohesiveness
به هم پیوستگی
concomitance
پیوستگی
unity
پیوستگی
associations
پیوستگی
unions
پیوستگی
association
پیوستگی
concrescence
پیوستگی
continuity equation
معادله پیوستگی
inosculation
بهم پیوستگی
continuity of flow
پیوستگی جریان
connexions
پیوستگی اتصال
linkages
به هم پیوستگی پیوندی
connection
پیوستگی اتصال
linkages
بهم پیوستگی
linkage
به هم پیوستگی پیوندی
linkage
بهم پیوستگی
bond
پیوستگی ضمانت
bond stress
تنش پیوستگی
continuity theory
نظریه پیوستگی
interosculation
بهم پیوستگی
magnetic linkage
پیوستگی مغناطیسی
coneatenation
بهم پیوستگی
juncture
پیوستگی مفصل
syndesis
بهم پیوستگی
zygosis
ترکیب پیوستگی
connecting branch
اتصال یا پیوستگی
accretion
بهم پیوستگی
contiguous
پیوستگی دوام
incorporation
پیوستگی تلفیق
continuous time
با پیوستگی زمانی
adhesion
کشش سطحی پیوستگی
clanship
پیوستگی بخانواده خود
solidarity
بهم پیوستگی
[اتحاد]
electron attachment
پیوستگی یا وابستگی الکترون
continuity of a function
پیوستگی تابعی
[ریاضی]
discontinuity
عدم پیوستگی انفصال
discontinuities
عدم پیوستگی انفصال
reunion
بهم پیوستگی تجدید دیدار
solidarity
بهم پیوستگی مسئولیت مشترک
placentation
پیوستگی جفت جنین بدیوارزهدان
reunions
بهم پیوستگی تجدید دیدار
syndactylism
پیوستگی واتصال پنجه ها بیکدیگر
adherence to party
هواخواهی یاتبعیت ازحزبی پیوستگی به حزبی
fusionist
هواخواه اصول پیوستگی وسازش در سیاست
clannish
دارای تعصب قبیلهای پیوستگی ایلی
adhesion
اتصال و پیوستگی غیرطبیعی سطوح در اماس
juncture
بحران موقعیت ویژه بهم پیوستگی اتصال
polyene
ترکیبی الی که دارای پیوستگی مضاعف است
integration
یکی کردن و بهم پیوستن پیوستگی اجزاء
point of intersection
رابط
connective
رابط
copulative
رابط
go between
رابط
internuncial
رابط
wiring connector
رابط
connector
رابط
adapter
رابط
interfaces
رابط
liaison
رابط
interface
رابط
fitting
رابط
liaisons
رابط
link
رابط
ediswan connector
رابط ادیسوان
parallel interface
رابط موازی
edge connector
رابط لبه
link belt
تسمه رابط
link chain
زنجیر رابط
trunk line
رابط ترانک
logical connector
رابط منطقی
fuse link
رابط فیوز
logical connective
رابط منطقی
cylinderical fit
رابط استوانهای
liaison officer
افسر رابط
interface card
کارت رابط
interneuron
نورون رابط
fuse wire
رابط فیوز
high line
پل رابط اصلی
high fidelity receiver
گیرنده رابط
internuncial neuron
نورون رابط
ground liaison
رابط زمینی
internuncio
رابط پیک
lamp connector
رابط لامپ
lead in wire
سیم رابط
feeder canal
نهر رابط
enlarging adapter
رابط فزاینده
inductor hose
لوله رابط
patch cord
سیم رابط
leads
رابط برق
bay
پل رابط در پل شناور
connecting cable
کابل رابط
connections
میلههای رابط
centronics interface
رابط موازی
link
شاخه رابط
push rod
میل رابط
push rod
میله رابط
serial interface
رابط سری
reducer
لوله رابط
reducing adaptor
رابط کاهنده
connecting rod
میله رابط
connecting tube
لوله رابط
journal
شفت رابط
bent adaptor
رابط خمیده
lead
رابط برق
journals
شفت رابط
connector switch
کلید رابط
connector plug
دوشاخه رابط
box connector
رابط جعبه
bayed
پل رابط در پل شناور
baying
پل رابط در پل شناور
bays
پل رابط در پل شناور
standard interface
رابط استاندارد
relay post
پست رابط ستون
intervening variable
متغیر فرضی رابط
switch position
موضع رابط دفاعی
machine address
محل یک شی در رابط ه با مبدا
test lead
رابط برق ازمایش
triatic stay
بکسل رابط ناو
liaise
رابط نظامی بودن
cell connector
رابط پیل باتری
crawl trench
خطوط رابط سنگرها
expressions
فرمول یا رابط ه ریاضی
expression
فرمول یا رابط ه ریاضی
apple desktop interface
رابط رومیزی اپل
air liaison officer
افسر رابط هوایی
anterior commissure
بافت رابط قدامی
commissure
بافت عصبی رابط
commissural fibres
رشتههای عصبی رابط
command liaison
شبکه رابط یکان
command liaison
افسر رابط فرماندهی
artillery liaison officer
افسر رابط توپخانه
battery connector
رابط پیل باتری
dry cell connector
رابط پیل خشک
cross tree
رابط عرضی دکلها
cross-tree
[رابط عرضی دکلها]
liaised
رابط نظامی بودن
liaises
رابط نظامی بودن
liaising
رابط نظامی بودن
flared fitting
رابط قیفی شکل
interfaces
وصل کردن از طریق رابط
api
رابط یامیانجی برنامه کاربردی
commissurotomy
برداشتن بافت عصبی رابط
air transport liaison officer
افسر رابط ترابری هوایی
to catch the connection
وسیله نقلیه رابط را گرفتن
programmable communications interface
رابط مخابراتی برنامه پذیر
application program interface
میانجی یا رابط برنامه کاربردی
interface
وصل کردن از طریق رابط
floating
محل مخصوص در رابط ه با آدرس مرجع
ditched
گودال سنگر رابط خندق کندن
sbc
RA و رابط دستگاه جانبی RO ,Computer SmallBusiness
cylinderical limit gage
دستگاه اندازه گیر رابط استوانهای
ditch
گودال سنگر رابط خندق کندن
cross bleed
سیستم نیوماتیکی رابط بین موتورها
crawl trench
سنگرهای رابط بین خطوط مواضع
ditches
گودال سنگر رابط خندق کندن
logical operators
رابط های منطقی
[ریاضی]
[زبان شناسی]
logical connective
رابط های منطقی
[ریاضی]
[زبان شناسی]
I missed the connection.
من اتوبوس
[قطار هواپیمای]
رابط را از دست دادم.
relative
محل مشخص در رابط ه با یک مرجع یا آدرس مربوطه پایه
relations between load, shear and moment
رابط بین بار و نیروی برشی و لنگر خمشی
interface human machine interface
امکانات بهبود رابط ه بین کاربرد و سیستم کامپیوتری
venn diagram
نمایش گرافیکی رابط ه بین وضعیتهای سیستم یا مدار
line haul
خط رابط بین کلماتی که نصف ان در سطر بعد واقع شده
function
لیستی که رابط ه بین دو مجموعه دستورات یا داده را بیان میکند
functions
لیستی که رابط ه بین دو مجموعه دستورات یا داده را بیان میکند
functioned
لیستی که رابط ه بین دو مجموعه دستورات یا داده را بیان میکند
eia interface
یک رابط استاندارد میان دستگاههای جانبی وریزکامپیوترها و مدمها وترمینالها
relational database
پرش پایگاه داده که حاوی عملگرهای رابط های است
continuity light
وسیله سادهای برای ازمایش پیوستگی یک مدار که پیوسته بودن مغئر الکتریکی را باروشن شدن یک لامپ نشان میدهد
tac log group
گروه رابط نیروهای پیاده شونده به ساحل در روی ناوهای اب خاکی
graphs
نمودار نمایش رابط ه بین دو یا چند متغیر به صورت خط یا مجموعهای نقاط
ccitt v.
در ارتباطات داده سری ای ازاستانداردها است که خصوصیات رابط را توصیف میکند
graph
نمودار نمایش رابط ه بین دو یا چند متغیر به صورت خط یا مجموعهای نقاط
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com