Total search result: 201 (13 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
api |
رابط یامیانجی برنامه کاربردی |
|
|
Other Matches |
|
application program interface |
میانجی یا رابط برنامه کاربردی |
presentation manager |
تهیه شده است IB , icrosoftیک میانجی رابط نگارهای ورابط برنامه نویسی کاربردی |
applet |
1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3- |
api |
مجموعهای از توابع و دستورات برنامه استاندارد که به برنامه ساز امکان میدهد با برنامه از طریق برنامه کاربردی دیگر واسط شود |
software |
هر برنامه یا گروه برنامه هایی که نحوه اجرای نرم افزار را مشخص میکند و شامل سیستم عامل , پردازشگر کلمه و برنامههای کاربردی است |
multi window editor |
برنامه ایجاد و ویرایش تعدادی برنامه کاربردی مستقل هر یک در یک پنجره مستقل در صفحه نمایش در یک زمان |
application program |
برنامه کاربردی |
utility program |
برنامه کاربردی |
applications programmer |
برنامه نویس کاربردی |
application programming |
برنامه نویسی کاربردی |
application programmer |
برنامه نویس کاربردی |
vertical application |
برنامه کاربردی عمودی |
applications |
برنامه کاربردی استفاده |
application |
برنامه کاربردی استفاده |
client based application |
برنامه کاربردی ایستگاه پردازشگر |
transactional application |
برنامه کاربردی ثبت و ضبط |
page maker |
برنامه قوی کاربردی و نشررومیزی |
word |
سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد |
worded |
سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد |
wraparound |
سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد |
word wrap |
سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد |
programmable communications interface |
رابط مخابراتی برنامه پذیر |
programmers |
برنامه نویسی که برنامههای کاربردی می نویسد |
programmer |
برنامه نویسی که برنامههای کاربردی می نویسد |
nontransactional application |
برنامه کاربردی غیر ثبت وضبطی |
alternated |
برنامه کاربردی برای استفاده در محیط چندکاربره |
alternate |
برنامه کاربردی برای استفاده در محیط چندکاربره |
alternates |
برنامه کاربردی برای استفاده در محیط چندکاربره |
associated file |
متن یا فایلی که به برنامه کاربردی اصلی اش متصل است |
associated document |
متن یا فایلی که به برنامه کاربردی اصلی اش متصل است |
multimedia |
ترکیب صوت و گرافیک و ویدیو و متن در برنامه کاربردی |
run duration |
1-کد برنامهای که کامپایل شده است و به صورتی است که مستقیماگ توسط کامپیوتر قابل اجرا است .2-برنامه مفسر تجاری که به همراه برنامه کاربردی زبان سطح بالا فروخته میشود که امکان اجرای آنرا فراهم میکند |
buckets |
فضای ذخیره سازی حاوی داده برای یک برنامه کاربردی |
bucket |
فضای ذخیره سازی حاوی داده برای یک برنامه کاربردی |
ActiveX |
که برای بهبود کارایی صفحه وب یا یک برنامه کاربردی به کار می رود |
verification |
بررسی هرکلیدبرای اطمینان ازاعتبار آن برای یک برنامه کاربردی خاص |
generals |
برنامه یا وسیلهای که کارها و برنامههای کاربردی مختلفی را انجام میدهد |
general |
برنامه یا وسیلهای که کارها و برنامههای کاربردی مختلفی را انجام میدهد |
readme file |
فایلی که حاوی آخرین اطلاعات درباره یک برنامه کاربردی باشد |
netware |
برنامه کاربردی که تحت سیستم عامل Netware اجرا میشود |
link |
دادهای که در فایل یا برنامه کاربردی دیگری به آن مراجعه شده است |
beta version |
گونهای از برنامه کاربردی نرم افزار که تقریباگ آماده انتشار است |
mails |
که به سیستم پست الکترونیکی دستیابی دارد بدون ترک برنامه کاربردی |
stack |
برنامه کاربردی که از سیستم Apple maxintosh Hyper cord استفاده میکند |
stacked |
برنامه کاربردی که از سیستم Apple maxintosh Hyper cord استفاده میکند |
stacks |
برنامه کاربردی که از سیستم Apple maxintosh Hyper cord استفاده میکند |
cobol |
زبان برنامه سازی که بیشتر در برنامههای کاربردی تجاری به کار می رود |
mail |
که به سیستم پست الکترونیکی دستیابی دارد بدون ترک برنامه کاربردی |
masters |
مجموعه دادههای مرجع لازم برای یک برنامه کاربردی که متناوبا بهنگام میشود |
allocation |
فرآیندی که در آن سیستم عامل برای برنامه کاربردی حافظه لازم را فراهم میکند |
masters |
رسانه مغناطیسی که حاوی تمام برنامههای مورد نیاز یک برنامه کاربردی است |
mastered |
رسانه مغناطیسی که حاوی تمام برنامههای مورد نیاز یک برنامه کاربردی است |
master |
رسانه مغناطیسی که حاوی تمام برنامههای مورد نیاز یک برنامه کاربردی است |
master |
مجموعه دادههای مرجع لازم برای یک برنامه کاربردی که متناوبا بهنگام میشود |
run duration |
کتابخانه توابع که توسط برنامه کاربردی در حین اجرا قابل دستیابی است |
mastered |
مجموعه دادههای مرجع لازم برای یک برنامه کاربردی که متناوبا بهنگام میشود |
server |
برنامه کاربردی ذخیره شده روی دیسک سخت سرور که قابل دستیابی |
allocations |
فرآیندی که در آن سیستم عامل برای برنامه کاربردی حافظه لازم را فراهم میکند |
DLL |
در ویندوز ماکروسافت و OS/2 کتابخانه برنامههای کاربردی که از طریق برنامه اصلی قابل فراخوانی اند |
privilege |
وضعیت کاربرد در رابط ه با نوع برنامه که اجرا میکند ومنابعی که میتواند استفاده کند |
shared |
یک کامپیوتر و یک حافظه پشتیبان که توسط افراد مختلف در شبکه برای یک برنامه کاربردی به کار رود |
shares |
یک کامپیوتر و یک حافظه پشتیبان که توسط افراد مختلف در شبکه برای یک برنامه کاربردی به کار رود |
wordstar |
برنامه کاربردی کلمه پرداز معروف ساخت Micropro International برای کامپیوترهای CPLM و IBMPC |
share |
یک کامپیوتر و یک حافظه پشتیبان که توسط افراد مختلف در شبکه برای یک برنامه کاربردی به کار رود |
linking |
طرحی که به شما امکان درج داده از یک برنامه کاربردی به دیگری می دهید با کمک تابع OCE |
startup screen |
متن یا گرافیک نمایش داده شده در حین اجرای برنامه کاربردی یا کتاب چند رسانهای |
demo |
نشان دادن آنچه یک برنامه کاربردی میتواند انجام دهد بدون پیاده سازی تمام توابع |
scroll |
که نحوه عملیات کلیدهای کنترل نمایشگر را تغییر میدهد , کار آنها بستگی به برنامه کاربردی دارد |
scrolls |
که نحوه عملیات کلیدهای کنترل نمایشگر را تغییر میدهد , کار آنها بستگی به برنامه کاربردی دارد |
algol |
زبان برنامه نویسی سطح بالا با استفاده از روشهای الگوریتمی برای برنامههای کاربردی ریاضی و تکنیکی |
declarative language |
زبان برنامه سازی در برنامههای کاربردی پایگاه داده ها که آنچه می خواهید بدست آورید وارد می کنید و نه دستورالعمل را |
macwrite |
برنامه کاربردی پردازش کلمه برای ریزکامپیوتر مک اینتاش که توسط شرکت کامپیوتری APPLE ساخته شده است |
scalable software |
برنامه کاربردی گروهی که میتواند کاربردن بیشتری را روی شبکه بدون نیاز به گسترش نرم افزار جدید جا دهد |
memo field |
فیلدی در پایگاه داده یا پنجره متن در یک برنامه کاربردی که به کاربر امکان افزودن دستورات یا ماکرو درباره ورودی میدهد |
principal line |
خط رابط نقاط اصلی در روی عکس هوایی خط رابط |
subschema |
زیرمجموعه با تغییر شکل دیدگاه منطقی از شمای پایگاه داده که مورد نیاز برنامه کاربردی استفاده کننده بخصوصی میباشدزیرشمای |
set up |
مشخص کردن یا مقدار دهی اولیه کردن یا شروع یک برنامه کاربردی یاسیستم |
forking |
پوشهای که فایل فایلهای سیستم و اطلاعات مربوط به یک فایل یا برنامه کاربردی است |
fork |
پوشهای که فایل فایلهای سیستم و اطلاعات مربوط به یک فایل یا برنامه کاربردی است |
opens |
برنامه کاربردی فایل روی دیسک را باز میکند و برای اجرا آماده میکند |
opened |
برنامه کاربردی فایل روی دیسک را باز میکند و برای اجرا آماده میکند |
VidCap |
برنامه کاربردی در ویدیوی ماکروسافت برای سیستم ویندوز برای نگهداری یک رشته ویدیویی |
open |
برنامه کاربردی فایل روی دیسک را باز میکند و برای اجرا آماده میکند |
bells and whistles |
خصوصیات جانبی و پیشرفته یک برنامه کاربردی یا وسیله جانبی |
applied ecology |
بوم شناسی کاربردی اکولوژی کاربردی |
alerts |
پیام خطا از طرف نرم افزار به کاربر یا برنامه کاربردی برای رویداد یک مشکل یا خطا |
Visual Basic |
ابزار برنامه نویسی ساخت ماکروسافت که باعث ساخت برنامههای کاربردی ویندوز به آسانی میشود |
alert |
پیام خطا از طرف نرم افزار به کاربر یا برنامه کاربردی برای رویداد یک مشکل یا خطا |
alerted |
پیام خطا از طرف نرم افزار به کاربر یا برنامه کاربردی برای رویداد یک مشکل یا خطا |
merge |
برنامه کاربردی نرم افزاری که فایلهای ذخیره شده در فایل جدید ادغام شده اند |
merges |
برنامه کاربردی نرم افزاری که فایلهای ذخیره شده در فایل جدید ادغام شده اند |
literacy |
اصط لاحات مربوطه و قادر بودن برای استفاده از کامپیوتر برای برنامه نویسی و برنامههای کاربردی |
wordperfect |
برنامه کاربردی کلمه پرداز معروف ساخت Word Perfeet Covp که روی محدوده وسیعی از سیستم عامل و سخت افزار اجرا میشود |
roll back |
کاریک برنامه کاربردی پایگاه داده ها برای توقف تراکنش و برگشت پایگاه داده ها به وضعیت قبلی |
flat |
برنامه پایگاه داده که به دادههای رابط های اجازه نمیدهند. و فقط اجازه ذخیره داده در یک فایل میدهد |
flattest |
برنامه پایگاه داده که به دادههای رابط های اجازه نمیدهند. و فقط اجازه ذخیره داده در یک فایل میدهد |
keyword |
1-کلمه دستور در زبان برنامه نویسی برای انجام عملی . 2-کلمه مهم در عنوان یا متنی که محتوای آن را می نویسد. 3-کلمهای که در رابط ه با متنی باشد |
foreground |
سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری |
automatic programming |
روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار |
source |
برنامه پیش از ترجمه نوشته شده در زبان برنامه نویسی توسط برنامه نویس |
object oriented |
روش برنامه نویسی مثل ++C که هر قطعه برنامه به عنوان یک شی که در ارتباط با سایر اشیا است در برنامه به کار می رود |
newest |
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود |
new |
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود |
new- |
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود |
newer |
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود |
landing schedule |
برنامه پیاده شدن به ساحل برنامه عملیات اب خاکی برنامه فرود |
jobs |
دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند |
swopping |
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی |
swap |
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی |
swops |
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی |
swapped |
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی |
swaps |
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی |
swopped |
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی |
job |
دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند |
dynamic data exchange |
در ویندوز ماکروسافت و OS/2 روشی که در آن دو برنامه فعال می توانند دادههای خود را رد و بدل کنند یک برنامه از سیستم عامل می خواهد تا بین دو برنامه اتصال برقرار کند |
modular |
بخشهای کوچک نوشته شده در برنامه از کد کامپیوتر که مناسب برنامه سافت یافته است و از برنامه اصلی قابل فراخوانی است |
Send To command |
دستور منو در منوی فایل یک برنامه کاربری ویندوز که به کاربر امکان ارسال فایل یا داده موجود و در برنامه به برنامه دیگر میدهد |
preemptive multitasking |
حالت چندکاره که سیستم عامل یک برنامه را برای مدت زمانی اجرا میکند و پس کنترل را به برنامه بعدی میدهد به طوری که برنامه بعدی وقت پردازنده را نخواهد گرفت |
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code |
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری |
assembly |
1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند |
applied |
کاربردی |
copulative |
رابط |
link |
رابط |
connector |
رابط |
go between |
رابط |
connective |
رابط |
interfaces |
رابط |
adapter |
رابط |
liaisons |
رابط |
wiring connector |
رابط |
point of intersection |
رابط |
interface |
رابط |
internuncial |
رابط |
fitting |
رابط |
liaison |
رابط |
application heap |
پشته کاربردی |
application oriented language |
زبان کاربردی |
application package |
بسته کاربردی |
application programs |
برنامههای کاربردی |
applied psychology |
روانشناسی کاربردی |
utility function |
تابع کاربردی |
applied chemistry |
شیمی کاربردی |
working load |
بار کاربردی |
applied mathematics |
ریاضیات کاربردی |
enlarging adapter |
رابط فزاینده |
reducing adaptor |
رابط کاهنده |
ediswan connector |
رابط ادیسوان |
edge connector |
رابط لبه |
parallel interface |
رابط موازی |
patch cord |
سیم رابط |
cylinderical fit |
رابط استوانهای |
leads |
رابط برق |
link |
شاخه رابط |
reducer |
لوله رابط |
feeder canal |
نهر رابط |
liaison officer |
افسر رابط |
interneuron |
نورون رابط |
inductor hose |
لوله رابط |
internuncio |
رابط پیک |
high line |
پل رابط اصلی |
lead |
رابط برق |
high fidelity receiver |
گیرنده رابط |
lamp connector |
رابط لامپ |
ground liaison |
رابط زمینی |
push rod |
میل رابط |
lead in wire |
سیم رابط |
link chain |
زنجیر رابط |
logical connective |
رابط منطقی |
logical connector |
رابط منطقی |
internuncial neuron |
نورون رابط |
push rod |
میله رابط |
fuse link |
رابط فیوز |
connections |
میلههای رابط |
interface card |
کارت رابط |
serial interface |
رابط سری |
bayed |
پل رابط در پل شناور |
baying |
پل رابط در پل شناور |
bays |
پل رابط در پل شناور |
link belt |
تسمه رابط |
fuse wire |
رابط فیوز |
connecting tube |
لوله رابط |
connecting rod |
میله رابط |
connecting cable |
کابل رابط |
connector plug |
دوشاخه رابط |
standard interface |
رابط استاندارد |
centronics interface |
رابط موازی |
box connector |
رابط جعبه |
bay |
پل رابط در پل شناور |
bent adaptor |
رابط خمیده |
trunk line |
رابط ترانک |
connector switch |
کلید رابط |
journals |
شفت رابط |
journal |
شفت رابط |
continuity equation |
رابط پیوستگی |
applied mathematics |
ریاضیات کاربردی [ریاضی] |
application software |
نرم افزار کاربردی |
applied economics |
علم اقتصاد کاربردی |
tools |
مجموعه برنامههای کاربردی |
general purpose ship |
ناو چند کاربردی |
systems application architecture |
معماری کاربردی سیستم ها |