Dictiornary-Farsi | رانش الکترون | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (2 milliseconds)

English	Persian
electron drift	رانش الکترون


Other Matches

dry run	رانش ازمایشی رانش تمرینی
drifting	رانش
thrusts	رانش
thrusting	رانش
thrust	رانش
drifts	رانش
drifted	رانش
drift	رانش
propulsion	رانش
ice pressure	رانش یخ
ice load	رانش یخ
jet propulsion	رانش جت
buoyancy	رانش
drift velocity	سرعت رانش
test run	رانش ازمایشی
arch thrust	رانش قوس
arch thrust	رانش چفت
axial runout	رانش محوری
drift test	ازمایش رانش
drag coefficient	ضریب رانش
continental drift	رانش قارهای
program run	رانش برنامه
arch thrust	رانش کمان
checkout run	رانش وارسی
drifting force	نیروی رانش
drifting key	گووه رانش
input drift	رانش اولیه
input drift	رانش ورودی
machine run	رانش ماشین
image drift	رانش تصویر
outlet valve	دریچه رانش
run book	دفتر رانش
run time	حین رانش
running time	زمان رانش
earth pressure	رانش خاک
soil pressure	رانش خاک
earth load	رانش خاک
driving mechanism	مکانیزم رانش
driving axle	محور رانش
drive mechanism	مکانیزم رانش
drive fit	محل رانش
hydraulic oil	روغن رانش
trail run	رانش ازمایشی
drive shaft	محور رانش
drive shafts	محور رانش
thrust of the arch	رانش قوس رانش قوس
run	رانش دایر بودن
run time error	خطای حین رانش
runs	رانش دایر بودن
outlet	رانش ابگیر توزیع
catenary suspension	اویزش سیم رانش
drives	رانش سواری دوندگی
outlets	رانش ابگیر توزیع
drive	رانش سواری دوندگی
passive earth pressure	رانش مقاوم خاک
active earth pressure	رانش موثر خاک
active earth pressure	رانش محرک خاک
active earth pressure	رانش کاری خاک
isoelectronic	هم الکترون
traced	رد الکترون
trace	رد الکترون
electron donor	الکترون ده
traces	رد الکترون
negatron	الکترون
electron	الکترون
coelectron	هم الکترون
electrons	الکترون
electron flow	سیلان الکترون ها
electron spin	اسپین الکترون
electron shell	پوسته الکترون
nuclear electron	الکترون هسته
electron recoil	بازگشت الکترون
odd electron	الکترون منفرد
outer shell electron	الکترون بیرونی
electron focusing	تمرکز الکترون
electron mass	جرم الکترون
electron pair	زوج الکترون
photo electron	الکترون نوری
electron injector	الکترون افکن
electron spin	تنیدگی الکترون
electron jump	پرش الکترون
electron multiplier	افزاینده الکترون
outer shell electron	الکترون رسانایی
nonbonding electron	الکترون ناپیوندی
electron trajectory	مسیر الکترون
isoelectronic ions	یونهای هم الکترون
high energy electron	الکترون پر انرژی
free electron	الکترون ازاد
inner shell electron	الکترون درونی
free electron	الکترون غیرپیوندی
valence electron	الکترون فرفیت
electron orbit	مسیرگردش الکترون
lone electron	الکترون تنها
electrophile	الکترون دوست
initiating electron	الکترون اغازگر
mass of the electron	جرم الکترون
electron transition	انتقال الکترون
electron transition	عبور الکترون
electron tube	لوله الکترون
electron volt	الکترون ولت
electroneutrality	الکترون خنثایی
antibonding electron	الکترون ضد پیوندی
electron flow	فلوی الکترون
electron avalanche	بهمن الکترون
electron beam	شعاع الکترون
electron beam	پرتو الکترون
electron beam	اشعه الکترون
electron beam	باریکه الکترون
electron capture	الکترون گیراندازی
emissions	صدور الکترون
electron affinity	الکترون خواهی
electron acceptor	پذیرنده الکترون
electron acceleration	شتاب الکترون
bound electron	الکترون بسته
concentration of electron	چگالی الکترون
conduction electron	الکترون رسانایی
conduction electron	الکترون رسانش
secondary electron	الکترون ثانوی
charge of the electron	بار الکترون
valence electron	الکترون والانس
valence electron	الکترون رسانایی
electron charge	بار الکترون
electron acceptor	الکترون پذیر
electron donor	دهنده الکترون
emission	صدور الکترون
electron emission	صدور الکترون
electron emitter	منبع الکترون
electron emmission	انتشار الکترون
electron energy	کارمایه ی الکترون
electron energy	انرژی الکترون
electron exchange	تبادل الکترون
photo electron	فوتو الکترون
electron distribution	پخش الکترون
electron decay	اضمحلال الکترون
electron decay	تجزیه الکترون
electron deceleration	دیرکرد الکترون
density of electron	چگالی الکترون
electronic concentration	غلظت الکترون
electron conduction	هدایت الکترون
primary electron	الکترون اولیه
electron diffraction	خمیدگی الکترون
electron concentration	غلظت الکترون
secondary electron emission	پیل ثانویه الکترون
elementary charge	بار الکترون [فیزیک]
supressor grid	شبکه الکترون بند
rest mass of the electron	جرم ساکن الکترون
transmission electron micrograph	ریزنگار انتقال الکترون
unpaired electron	الکترون جفت نشده
lone pair electron	زوج الکترون ناپیوندی
outer shell electron	الکترون لایه بیرونی
lone pair electron	زوج الکترون تنها
linear accelerator	شتابده خطی الکترون
electron transit time	زمان عبور الکترون
electroosmotic effect	اثر الکترون اسمزی
delocalized electron	الکترون غیر مستقر
electron orbit	مدار گردش الکترون
electron transfer mechanism	مکانیسم انتقال الکترون
electron capture detector	اشکارساز الکترون گیراندازی
electron spin resonance	رزونانس اسپین الکترون
electron charge mass ratio	چگالی بار الکترون
electron paramagnetic resonance	رزونانس پارامغناطیسی الکترون
electron pairing	زوج شدن الکترون
electron pair bond	پیوند زوج الکترون
electrophilic addition	افزایش الکترون دوستی
bonding electron pair	زوج الکترون پیوندی
electrophilic attack	حمله الکترون دوستی
electron deficient molecules	مولکولهای با کمبود الکترون
electron deceleration	کندی حرکت الکترون
free electron model	الگوی الکترون ازاد
free electron gas	گاز الکترون ازاد
electron attachment	پیوستگی یا وابستگی الکترون
electron gun	لوله پرتاب الکترون
electrophilic reagent	واکنشگر الکترون دوست
electron accelerator	شتاب دهنده الکترون
electron multiplier	فزون ساز الکترون
electron pair	زوج الکترون حفره
quasi free electron theory	نظریه الکترون شبه ازاد
photon	تنها یک الکترون تابش شود
electron spin resonance [ESR]	تشدید پارامغناطیس الکترون [فیزیک]
picturing	حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
pictures	حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
pictured	حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
Electron paramagnetic resonance [EPR]	تشدید پارامغناطیس الکترون [فیزیک]
picture	حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
electrophilic aromatic substitution	استخلاف الکترون دوستی اروماتیکی
electrosensitive	چاپ با کاغذ حساس به الکترون
electron withdrawing substituent	گروه استخلافی الکترون کشنده
electron releasing substituent	گروه استخلافی الکترون دهنده
left hand rule for electron flow	قاعده چپگرد برای جریان الکترون
beam	مجموعه باریکی از نور یا اشعه الکترون
beams	مجموعه باریکی از نور یا اشعه الکترون
statcoulomb [statC]	استت کولن [یکای الکترون] [فیزیک] [شیمی]
right hand rule for electron flow	قاعده راست گرد برای جریان الکترون
franklin [Fr]	استت کولن [یکای الکترون] [فیزیک] [شیمی]
electrostatic unit of charge [esu]	استت کولن [یکای الکترون] [فیزیک] [شیمی]
electron beam	رشته باریک الکترون با سرعت بالا در یک جهت
beam	حرکت اشعههای الکترون توسط CRT در صفحه نمایش
klystron	لوله الکترون نوسان ساز باسرعت مدوله شده
charges	1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
hall effect	شرح تاثیر میدان مغناطیسی روی جریان الکترون ها