English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 61 (6 milliseconds)
English Persian
cab driver رانندهی تاکسی
cab drivers رانندهی تاکسی
Other Matches
taxiway راه تاکسی یا باند تاکسی
roadhogs رانندهی از خود راضی
roadhogs رانندهی خوک مانند
roadhog رانندهی خوک مانند
roadhog رانندهی از خود راضی
taxicabs تاکسی
shore boat تاکسی اب
Taxi! تاکسی!
Taxi تاکسی
taxicab تاکسی
cab تاکسی
cabs تاکسی
shore boat تاکسی ساحلی
taximan راننده تاکسی
taxied تاکسی یا خودروی
taxied تاکسی کردن
taxied تاکسی خودروی
taxi تاکسی یا خودروی
taxi تاکسی خودروی
taxi تاکسی کردن
taxies تاکسی خودروی
cabbies راننده تاکسی
taxiing تاکسی یا خودروی
taxiing تاکسی خودروی
taxies تاکسی یا خودروی
cabbie راننده تاکسی
taxies تاکسی کردن
cabby راننده تاکسی
cabman راننده تاکسی
cabstand توقفگاه تاکسی
taxiing تاکسی کردن
taximeter مسافت نمای تاکسی
taxiway مسیر تاکسی کردن
taxi stand ماندگاه مجاز تاکسی
The cab neared [approached] 20th Street. تاکسی به خیابان بیستم نزدیک شد.
minicabs اتومبیل کوچک مخصوص تاکسی
minicab اتومبیل کوچک مخصوص تاکسی
taximeter نشان دهنده کرایه تاکسی
taxiway جاده یا راه تاکسی رو فرودگاه
Please get me a taxi. لطفا یک تاکسی برایم بگیرید.
turn off guidance راهنمای تاکسی کردن هواپیما
Where can I get a taxi? کجا میتوانم تاکسی بگیرم.
Where can I get a taxi? کجا میتوانم یک تاکسی بگیرم.
cruisers کشتی یا تاکسی یاکسی که گشت میزند
cruiser کشتی یا تاکسی یاکسی که گشت میزند
To pick up a passenger. مسافر سوار کردن ( تاکسی ؟ اتوبوس )
cabstand [American E] توقفگاه تاکسی [برای انتظار مسافر]
Where can I get a taxi? کجا میتوانم تاکسی سوار شوم.
taxi stand توقفگاه تاکسی [برای انتظار مسافر]
Where can I get a taxi? کجا میتوانم یک تاکسی سوار شوم.
taxi rank [British E] توقفگاه تاکسی [برای انتظار مسافر]
turn off guidance هدایت هواپیماروی باند تاکسی کردن
bare base فرودگاهی دارای خط اتومبیل و تاکسی و منبع اب اشامیدنی
Take this luggage to the taxi, please. لطفا این اسباب و اثاثیه را تاکسی حمل کنید.
Take this luggage to the bus, please. لطفا این اسباب و اثاثیه را تا اتوبوس / تاکسی حمل کنید.
wheel load فرفیت بار یا تحمل وزن باندفرود در یک فرودگاه یامحوطه تاکسی کردن یا جاده اسفالت
taxiway محوطه حرکت هواپیماها برای گرم شدن محوطه تاکسی کردن
taximan متصدی تاکسی کردن هواپیماها متصدی عبور ومرور هواپیماها روی باند
holding position وضعیت انتظار و در جا زدن وضعیت انتظار هواپیما درمحوطه تاکسی کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com