Dictiornary-Farsi | راهگاه پایین دست | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (2 milliseconds)

English	Persian
down gate	راهگاه پایین دست


Other Matches

riser	راهگاه
runners	پای راهگاه
runner	پای راهگاه
discharge opening	راهگاه تخلیه
depresses	پایین دادن لوله پایین اوردن
downhaul	پایین کشیدن رشته پایین کشنده
depress	پایین دادن لوله پایین اوردن
down	سوی پایین بطرف پایین
vertically	از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
lower	پایین
shorter	پایین تر
shortest	پایین تر
below	پایین
down stairs	پایین
neath or neath	پایین
neath or neath	پایین تر
beneath	پایین
lowered	پایین تر
short	پایین تر
lower most	پایین تر
sub-	یا پایین تر
further down	پایین تر
lowering	پایین تر
hypogenous	پایین رو
lowers	پایین تر
infara	پایین
low	پایین
infara	پایین تر
beneath	پایین تر
lower	پایین تر
lower limit	حد پایین
low level	پایین
down	پایین
de-	پایین
shitu	پایین
subteen	پایین تر از سن 31
underneath	پایین
tailwater	پایین اب
flat	پایین
thereinafter [archaic or formal] <adv.>	در پایین
hereinafter [formal] <adv.>	در پایین
hereafter <adv.>	در پایین
bal	از مچ پا به پایین
below <adv.>	در پایین
flattest	پایین
dowm	پایین
bottom	پایین
vide infara	پایین
submiss	پایین
subatmospheric	پایین تر از جو
bottoms	پایین
to look down	پایین امدن
top down	از بالا به پایین
look down	پایین امدن
top-down	از بالا به پایین
lower class	طبقه پایین
let down	پایین کردن
degrade	پایین دادن
degrades	پایین دادن
low altitude	ارتفاع پایین
low wing	بال پایین
descend	پایین امدن
descends	پایین امدن
to beat down	پایین اوردن
lower bound	کران پایین
to bring down	پایین اوردن
to come down	پایین امدن
to get down	پایین رفتن
to go down	پایین رفتن
infrahuman	پایین تر از انسان
to let down	پایین کردن
downward	روبه پایین
low activity	فعالیت پایین
lower classes	طبقه پایین
up and down	بالا و پایین
bottommost	پایین ترین
down current	جریان رو به پایین
At lower levels.	در سطوح پایین تر
down draft	جریان رو به پایین
minor	پایین رتبه
down stroke	ضربه رو به پایین
foot	پایین بادبان
downward stroke	ضربه رو به پایین
downfeed	تغذیه رو به پایین
disrate	پایین اوردن
dim light	نور پایین
bottom up	از پایین به بالا
uoppon pyon soon koot	کف دست پایین
catabatic	پایین اینده
undermost	پایین ترین
bate	پایین اوردن
decurrent	پایین افتاده
alow	روبه پایین
From top to bottom.	ازبالاتا پایین
desceht	پایین امدن
downfield	میدان پایین
download	بارگیری پایین
low	پایین اهسته
to set down	پایین اوردن
downmost	پایین ترین
to reach down	پایین اوردن
go dan barai	رد کردن از پایین
go down	پایین رفتن
hereinbelow	در پایین این
hereinbelow	ازاین پایین تر
low	پایین ضعیف
feet	پایین دامنه
downtrend	سیربطرف پایین
downward compatibility	سازگارمتمایل به پایین
downward compatible	سازگار رو به پایین
downward movement	حرکت رو به پایین
downward swing	نوسان رو به پایین
downward travel	ضربه رو به پایین
to sink in the scale	پایین رفتن
face down feed	خورد رو به پایین
subordinates	فرعی پایین تر
low resolution	وضوح پایین
subordinating	فرعی پایین تر
lower limit	کران پایین
comedown	پایین رفتن
lower mast	دکل پایین
lower most	پایین ترین
lower threshold	استانه پایین
lowermost	پایین ترین
low resolution	تفکیک پایین
lee	پایین باد
subordinated	فرعی پایین تر
subordinate	فرعی پایین تر
low order	پایین رتبه
breast	نورد پایین
low order	مرتبه پایین
shutting	پایین اوردن
shuts	پایین اوردن
shut	پایین اوردن
low pass	پایین گذر
lowpass	پایین گذار
the valley lies below	ده در پایین است
overhand	از پایین ببالا
prolapse	پایین افتادگی
prolapse	پایین افتادن
prolapsus	پایین افتادگی
pushdown	پایین فشردنی
push down stack	پایین فشردنی
res	noitaloseR پایین
submaxilla	ارواره پایین
downstream	پایین دست
on the down grade	پایین رونده
oars down	پارو پایین
mean low water	اب پایین میانگین
the masses	دستههای پایین تر
neath or neath	پایین زیرین
the lower world	جهان پایین
nether world	جهان پایین
nutant	پایین افتاده
downstream	پایین رود
nether	زیر پایین
downstairs	طبقه پایین
lowest	پایین ترین
drives	ضربه از پایین
drive	ضربه از پایین
downward	پایین زیرین
beneath	از زیر پایین تر از
low energy	انرژی پایین
nether	واقع در پایین
nutate	پایین افتادن
low frequency	فرکانس پایین
low level	در سطح پایین
depression	پایین دادن
depressions	پایین دادن
top down development	توسعه از بالا به پایین
lowcuts	کفش پایین تر از قوزک پا
lower level management	مدیریت سطح پایین
low frequency cable	کابل فرکانس پایین
princeling	شاهزاده پایین رتبه
loss leader	کالایی که با قیمت پایین
low frequency current	جریان فرکانس پایین
the low absorbance method	روش جذب پایین
low frequency choke	پیچک فرکانس پایین
downstream shell	خاک پایین دست
out of hand serve	سرویس پایین دست
low blood pressure	فشار خون کم یا پایین
piston pin	اشپیل پایین پیستون
pushdown list	لیست پایین فشردنی
pushdown store	انباره پایین فشردنی
tenth rate	پایین ترین درجه
bush league	لیگ سطح پایین
subalternate	شخص پایین رتبه
reflow	فرونشینی پایین رفتن
understrapper	عامل پایین درجه
clew	گوشه پایین بادبان
the rabble	طبقات پایین اجتماع
come down the steps	از پلگان بیایید پایین
ratag	طبقات پایین اجتماع
critical closing speed	سرعت بحرانی پایین
underbody	پایین تنه لباس
underbody	پایین تنه جانوران
under arm stroke	ضربه پایین دست
low temperature	درجه حرارت پایین
cryophilic	رشدکننده در حرارتهای پایین
dandle	بالا و پایین انداختن