English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 158 (8 milliseconds)
English Persian
to fret a passage راهی رابوسیله سایش بازکردن
Other Matches
broach برای نخستین بار بازکردن بازکردن یامطرح نمودن بسیخ کشیدن
broached برای نخستین بار بازکردن بازکردن یامطرح نمودن بسیخ کشیدن
broaches برای نخستین بار بازکردن بازکردن یامطرح نمودن بسیخ کشیدن
broaching برای نخستین بار بازکردن بازکردن یامطرح نمودن بسیخ کشیدن
postmarks تمبر رابوسیله مهر باطل کردن
postmark تمبر رابوسیله مهر باطل کردن
leading string ریسمانی که پیشتر کودکان رابوسیله ان راه رفتن می اموختند
sidings دو راهی
classification yard line دو راهی
explosive bolt سه راهی
siding دو راهی
aberration کج راهی
scrubbed سایش
scrubbing سایش
grind سایش
grinds سایش
fretting سایش
erosion سایش
scrubs سایش
friction سایش
levigation سایش
corrasion سایش
wears سایش
wear سایش
frictions سایش
scrub سایش
abrasions سایش
trituration سایش
abrasion سایش
departs راهی شدن
aberration کج راهی انحراف
non-cooperation ناسر به راهی
knee سه گوشه سه راهی
foundling بچه سر راهی
foundlings بچه سر راهی
socket دو راهی لوله
explosive bolt سه راهی انفجاری
waif بچه سر راهی
depart راهی شدن
departing راهی شدن
knees سه گوشه سه راهی
interchanging پل چند راهی
slideway راهی که دران سر
interchange پل چند راهی
n way switch گزینه N راهی
y track سه راهی در خط اهن
fall back <idiom> راهی شدن
jct چند راهی
interchanges پل چند راهی
interchanged پل چند راهی
unbrace بازکردن
to pay away بازکردن
unfix بازکردن
unstring بازکردن زه
unwreathe بازکردن
feaze بازکردن
evolve بازکردن
unfolded بازکردن
evolving بازکردن
opened بازکردن
open بازکردن
picks بازکردن
pick بازکردن
unlock بازکردن
unlocks بازکردن
unlocking بازکردن
opens بازکردن
unfold بازکردن
unfolding بازکردن
unfolds بازکردن
evolved بازکردن
evolves بازکردن
internal friction سایش درونی
superficial abrasion سایش رویی
chaffing gear وسایل ضد سایش
erosive سایش دهنده
erodible قابل سایش
wear resistance مقاومت سایش
abrasive action اثر سایش
grind تیزکردن سایش
grindable قابل سایش
scouring machine ماشین سایش
grinds تیزکردن سایش
abradability سایش پذیری
float stone سنگ سایش
socket putty [بطانه دو راهی لوله]
fosters بچه سر راهی پرستار
great divide دو راهی مرگ و زندگی
distributing tee سه راهی توزیع کننده
to take a course راهی را پیش گرفتن
There is always a right way of doing everything. هرکاری راهی دارد
fostering بچه سر راهی پرستار
fostered بچه سر راهی پرستار
collecting tee سه راهی جمع کننده
by hook or by crook <idiom> بههر راهی ،به هر طریقی
foster بچه سر راهی پرستار
part the hair فرق بازکردن
unpeg گیره را بازکردن از
unwinding بازکردن از پیچ
unwind بازکردن از پیچ
unlatch قفل را بازکردن
unreel از قرقره بازکردن
unwinds بازکردن از پیچ
force بزور بازکردن
forces بزور بازکردن
forcing بزور بازکردن
hackle از هم بازکردن شکافتن
bibliomancy سرکتاب بازکردن
abrasive hardness درجه سایش پذیری
abrasion hardness درجه سایش پذیری
abradent الت سایش یا پرداخت
abrasion سایش منتج ازآلودگی
abrasive resistance درجه سایش پذیری
abrasive tool ابزار برای سایش
abrasions سایش منتج ازالودگی
erosible قابل سایش وفرسایش
wear resistance مقاومت در مقابل سایش
wave off فرود همراه با سایش
break fresh ground <idiom> از راهی تازه به جایی رسیدن
go درصدد بودن راهی شدن
goes درصدد بودن راهی شدن
To open an account at the bank. دربانک حساب بازکردن
To breake the ice with someone. روی کسی را بازکردن
to make place for ladies برای بانوان بازکردن
to fling a door open دری راناگهان بازکردن
disassemble بازکردن اسلحه یا موتور
corrade در اثر سایش از بین رفتن
tribometer مالش سنج سایش ازما
wear tables جداول سایش جنگ افزارها
internal friction مالش درونی سایش داخلی
companion hatchway راهی که ازعرشه باطاق کشتی میرود
to cut ones way راه خودرا ازموانع بازکردن
break the ice <idiom> سرصحبت رادرمکان رسمی بازکردن
extend بازشدن صفها از هم یا بازکردن انها
extending بازشدن صفها از هم یا بازکردن انها
extends بازشدن صفها از هم یا بازکردن انها
work in با فعالیت و کوشش راه بازکردن
way station ایستگاههای فرعی بین راهی جاده یا خط اهن
heichio makki بازکردن دفاع ضربدری هشیوماگی تکواندو
uncleat بازکردن طناب مهار قایق ازساحل
to world one's way کرم واره راه خود را بازکردن
dial راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد
dialed راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد
dialled راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد
dials راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد
terrigenous تشکیل شده بوسیله عمل سایش رودخانه وجریان اب خاکزاد
plasma plating ضد خوردگی و مقاوم دربرابر سایش روی سطح توسط جریان بسیار داغ
break حرکت سگ جهت اوردن شکار بازکردن بدنه اسلحه دویدن قبل ازصدای تپانچه
breaks حرکت سگ جهت اوردن شکار بازکردن بدنه اسلحه دویدن قبل ازصدای تپانچه
dediction of way هر گاه راهی واقع در ملک خصوصی فردی به مدت 02سال مورد استفاده عموم باشد جزء اموال عمومی تلقی خواهد شد
feints فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
turn on <idiom> روشن کردن،بازکردن،شروع کردن
resilience درجه مقاومت فرش در برابر سایش [این عامل نشان دهنده مقاومت فرش بر اثر رفت و آمد و مستهلک شدن آن است.]
trial and error <idiom> یافتن راه حلهای مناسب برای یافتن راهی مناسب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com