Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
companion hatchway
راهی که ازعرشه باطاق کشتی میرود
Other Matches
companion ladder
نردبانی که ازعرشه باطاق کشتی میرود
plundrage
غارت کردن کالا ازعرشه کشتی
indiaman
کشتی ای که در بازرگانی باهندبکار میرود
langridge
اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
langrel
اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
langrage
اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
lubber's hole
سوراخی در نوک کشتی نزدیک دگل که طناب دگل بوسیله ان بالا وپایین میرود
enteringthe room he silmed
باطاق درامده لبخندزد
ben
وابسته باطاق نشیمن
topgallant
سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
explosive bolt
سه راهی
siding
دو راهی
aberration
کج راهی
sidings
دو راهی
classification yard line
دو راهی
departs
راهی شدن
fall back
<idiom>
راهی شدن
n way switch
گزینه N راهی
explosive bolt
سه راهی انفجاری
interchanges
پل چند راهی
slideway
راهی که دران سر
foundling
بچه سر راهی
foundlings
بچه سر راهی
interchanging
پل چند راهی
departing
راهی شدن
interchanged
پل چند راهی
depart
راهی شدن
interchange
پل چند راهی
aberration
کج راهی انحراف
socket
دو راهی لوله
knees
سه گوشه سه راهی
knee
سه گوشه سه راهی
y track
سه راهی در خط اهن
non-cooperation
ناسر به راهی
waif
بچه سر راهی
jct
چند راهی
fosters
بچه سر راهی پرستار
fostering
بچه سر راهی پرستار
fostered
بچه سر راهی پرستار
There is always a right way of doing everything.
هرکاری راهی دارد
foster
بچه سر راهی پرستار
by hook or by crook
<idiom>
بههر راهی ،به هر طریقی
to take a course
راهی را پیش گرفتن
socket putty
[بطانه دو راهی لوله]
great divide
دو راهی مرگ و زندگی
collecting tee
سه راهی جمع کننده
distributing tee
سه راهی توزیع کننده
break fresh ground
<idiom>
از راهی تازه به جایی رسیدن
goes
درصدد بودن راهی شدن
go
درصدد بودن راهی شدن
to fret a passage
راهی رابوسیله سایش بازکردن
scupper
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
respondentia
وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
ship's manifest
صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
load line
خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
way station
ایستگاههای فرعی بین راهی جاده یا خط اهن
carry ship
کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
hawse
سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
gunroom
مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
supercargo
نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
lazar housek
عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
dan runner
کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
waterline
خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
keels
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
keel
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
embarkation
بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
bill of health
گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
dials
راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد
dialled
راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد
dialed
راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد
dial
راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد
usura maritima
دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout
جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
windjammer
یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
quarterdeck
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdecks
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yawed
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yaw
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
sailboat
کشتی بادبانی کشتی بادی
overboard
از کشتی بدریا روی کشتی
sailboats
کشتی بادبانی کشتی بادی
the train runs without a stop
میرود
i had no idea he was going
که او میرود
he is going
میرود
piracy
هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship
کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
it wont wash
اگرانرابشویندرنگش میرود
the probability is
احتمال میرود
if he goes
اگر او میرود
Which line goes to ... ?
کدام خط به ... میرود؟
presumedly
احتمال میرود
free on boand
تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
in all probability
احتمال کلی میرود
bleeders
کسی که خونش میرود
bleeder
کسی که خونش میرود
neck or nothing
یا سر میرود یا کلاه می اید
dediction of way
هر گاه راهی واقع در ملک خصوصی فردی به مدت 02سال مورد استفاده عموم باشد جزء اموال عمومی تلقی خواهد شد
where does this road lead to
این راه بکجا میرود
Does this train go to ... ?
آیا این قطار به ... میرود؟
moviegoers
کسی که اغلب به سینما میرود
it promisews to be easy
امید میرود اسان باشد
cat burglar
<idiom>
دزدی که از دیوار بالا میرود
nightwalker
کسیکه شب در خواب راه میرود
churchgoer
کسی که مرتب به کلیسا میرود
churchgoers
کسی که مرتب به کلیسا میرود
moviegoer
کسی که اغلب به سینما میرود
Which line goes to ... ?
کدام خط راه آهن به ... میرود؟
he made a show of goung
چنان وانمودکردکه گویی میرود
grifter
فروشندهای که بهمراه سیرک میرود
such goods will sell very high
اینگونه کالاهاخوب بفروش میرود
apostrophes
که درموارد زیر بکار میرود
apostrophe
که درموارد زیر بکار میرود
the scale preponderates
کفه ترازو پایین میرود
saltigrade
کارتنهای که باجست وخیزراه میرود
night walker
کسیکه در خواب راه میرود
somnambulistic
کسیکه درخواب راه میرود
Where does this road lead to?
این جاده به کجا میرود؟
fuller's earth
خاکی که درصافی اب وغیره بکار میرود
day-trippers
کسی که به سفر تفریحی یکروزه میرود
day-tripper
کسی که به سفر تفریحی یکروزه میرود
lapboard
تختهای که بعنوان میز تحریربکار میرود
lampron
چراغ فیتلهای که درچراغانی بکار میرود
playgoer
ادمی که قالبا بنمایش میرود نمایشرو
lakh
سدهزار در شممردن روییه بکار میرود
it may be presumed that
احتمال قوی میرود که میتوان فرض که
pneumatometer
الت سنجش هوایی که در یک دم به شش فرو میرود
chaperon
شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
weekender
کسیکه به تعطیل اخر هفته میرود
Which bus goes to the town centre?
کدام اتوبوس به مرکز شهر میرود؟
She will only date you if you ...
او
[زن]
فقط به شرطی با تو میرود بیرون اگر تو...
chaperone
شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
chaperones
شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
When is the bus to Pimlico?
چه وقت اتوبوس به شهر پیملیکو میرود؟
chaperons
شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
studs
زائدهائی که در میلههای گرد بکار میرود
orthodromy
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromics
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
semi naufragium
نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
toddy
شیره خرما که در ساختن عرق خرمابکار میرود
he walks as if he were drunk
چنان راه میرود که گویی مست است
parotid duct
لولهای که از غده بنا گوشی بدهان میرود
crosse
چوگان پهنی که دربازی گلف بکار میرود
bay leaf
برگ خشک برگبو که دراشپزی بکار میرود
toddies
شیره خرما که در ساختن عرق خرمابکار میرود
fucus
رنگی که برای زیبایی پوست بکار میرود
dacoit
راهزن سلاحدارهندی یابرمهای که بادسته راهزنان میرود
bathometer
دستگاهی که برای تعیین عمق اب بکار میرود
gatecrasher
کسیکه به محفلی که در آن دعوت نشده است میرود
baby siphon
سیفون کمکی که در هوابند ابی بکار میرود
boring tubes
لوله هایی که برای حفاری بکار میرود
wisha
برای بیان تعجب فراوان بکار میرود
shirt-tails
بخشی از پیراهن مردانه که زیر شلوار میرود
sneakers
کسی که دزدکی راه میرود کفش کتانی
shirt-tail
بخشی از پیراهن مردانه که زیر شلوار میرود
sneaker
کسی که دزدکی راه میرود کفش کتانی
breaking point
سرحدی که پس از آن شخص اختیاراز دست میدهد و یا از جا در میرود
blacktop
موادی که برای اسفالت خیابان بکار میرود
deliver the goods
<idiom>
موفق درانجام کاری که خوب انتظار میرود
gatecrashers
کسیکه به محفلی که در آن دعوت نشده است میرود
man a bout town
ادم بیکاری که همیشه به باشگاه و نمایشگاههای شهر میرود
property master
متصدی اثاثیهای که در روی صفحه نمایش بکار میرود
gasogene
مادهای که برای ساختن اب گاز دار بکار میرود
hypodermic syringe
کوچکی که برای تزریقات تحت جلدی بکار میرود
balbriggan
یکنوع پارچهء نخی که برای زیرپوش بکار میرود
aniseed
تخم بادیان رومی که بصورت ادویه بکار میرود
mudflat
زمین صاف گلی که هنگام برکشند زیر آب میرود
mudflats
زمین صاف گلی که هنگام برکشند زیر آب میرود
flag stones
تخته سنگهایی که برای سنگ فرش بکار میرود
nuggar
بکجور کرجی بزرگ که دررودخانه نیل بکار میرود
jacana
پرنده پا دراز و پنجه بزرگ مکزیکی که در اب راه میرود
aquaplane
قطعهء چوبی که برای اسکی ابی بکار میرود
baseboard
چوب یا تختهای که بعنوان ستون یا پایه بکار میرود
inoculum
مادهای که برای مایه کوبی وتلقیح بکار میرود
propety man
متصدی اثاثیهای که در روی صفحه نمایش بکار میرود
prow
کشتی عرشه کشتی
prows
کشتی عرشه کشتی
drier
ترکیباتی از فلزات که برای تسریع در خشک شدن رنگهابکار میرود
serinette
ارغنوان کوچک دستی که برای سروداموزی به پرندگان بکار میرود
stop bath
ابگونه اسیدی که برای تثبیت عکس وفیلم بکار میرود
laniard
طناب کوتاهی که برای نگاه داشتن چیزی بکار میرود
roller bandage
نوار دراز پیچیده که برای زخم بندی بکار میرود
mashy
نام یکی از چوگانهای اهنی که در بازی گلف بکار میرود
the smoking gun
شی یا واقعیتی که به عنوان شواهد قطعی به جرم بکار میرود
[قانون]
in flagrante delicto
شی یا واقعیتی که به عنوان شواهد قطعی به جرم بکار میرود
[قانون]
kelvin tube
لوله کلوین که جهت اندازه گیری عمق اب بکار میرود
bow compass
نوعی پرگار که برای رسم دایرههای کوچک بکار میرود
dental floss
نخی که برای پاک کردن فواصل بین دندانهابکار میرود
windlass
ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
down
پر دراوردن جوجه پرندگان پرهای ریزی که برای متکابکار میرود
windlasses
ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
poetaster is pejorative word
شاعرک واژه ایست که برای تحقیر شاعر بکار میرود
remittance man
کسیکه بامید دریافت پول ازکسان خود بغربت میرود
Molotov cocktail
بطری محتوی مواد منفجره که بجای نارنجک بکار میرود
Molotov cocktails
بطری محتوی مواد منفجره که بجای نارنجک بکار میرود
manrope
طناب کنار نردبان که بجای نرده یا دستگیره بکار میرود
thyratron
پریود تخلیه که بعنوان سویچ رله یا ژنراتور بکار میرود
chucks
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com