Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English
Persian
causeway
راه خاکی یا بنائی در زمین ابگیر
causeways
راه خاکی یا بنائی در زمین ابگیر
Other Matches
fens
زمین ابگیر
fen
زمین ابگیر
terrestrial
زمین خاکی
vales
زمین جهان خاکی
vale
زمین جهان خاکی
extraterrestrials
بیرون از محیط زمین ماورای عالم خاکی
extraterrestrial
بیرون از محیط زمین ماورای عالم خاکی
mole hill
توده خاکی که کوش کور زیرزمینی هنگام کندن زمین درست میکند
builder's level
تراز بنائی
dry laid masonry
بنائی خشکه چین
tractor group
گروه ناوچههای اب خاکی مخصوص پیاده کردن نفرات و خودروهای شنی دار اب خاکی
assault craft
ناوچههای هجومی اب خاکی قایق نفربرهجومی اب خاکی
antiamphibious minefield
میدان مین ضد اب خاکی یا ضدعملیات اب خاکی دشمن
naval landing party
تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی
amphibious task group
گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
tankage
ابگیر
riser
ابگیر
swamp
ابگیر
swamped
ابگیر
sluiced
ابگیر
swamping
ابگیر
swamps
ابگیر
sluice
ابگیر
sluices
ابگیر
intakes
ابگیر
basins
ابگیر
basin
ابگیر
weathering
ابگیر
penstock
ابگیر
pool
ابگیر
intake
ابگیر
pooled
ابگیر
pools
ابگیر
intake of a well
ابگیر یک چاه
intakes
دهانه ابگیر
intake area
منطقه ابگیر
tidal flats
زمینهای ابگیر
intake
دهانه ابگیر
receiving basin
حوضچه ابگیر
outlets
دهانه ابگیر
sluicy
ابگیر مانند
barrel outlet
ابگیر لولهای
submerged intake
ابگیر مستغرق
basined
دارای ابگیر
turnout
دهانه ابگیر
outlet
دهانه ابگیر
spur offtake
ابگیر مستقیم
direct outlet
ابگیر مستقیم
turnouts
دهانه ابگیر
pipe outlet
ابگیر لولهای
height of rise
ارتفاع ابگیر
catchment areas
حوزه ابخیز ابگیر
take out gate
دریچه ابگیر ابیاری
basins
حوزه رودخانه ابگیر
outlet
رانش ابگیر توزیع
river basin
ابگیر یا حوضه رودخانه
outlets
رانش ابگیر توزیع
turnout area
ابخور یک ابگیر توزیع
catchment area
حوزه ابخیز ابگیر
basin
حوزه رودخانه ابگیر
branch head
دهانه ابگیر نهر درجه یک
barrel offtake regulator
دهانه ابگیر با لوله دریچه دار
bays
مخزن پشت ابگیر دهانه بند
baying
مخزن پشت ابگیر دهانه بند
bayed
مخزن پشت ابگیر دهانه بند
bay
مخزن پشت ابگیر دهانه بند
aerofoil type offtake regulator
دهانه ابگیر خودکار با جریان معکوس به فرم ائرودینامیک
touch judge
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clown
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
hercules
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
center field
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
inductive earthing
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
pancakes
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancake
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
geotaxis
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
frost heave
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
nap of the earth
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
off side
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
tellurian
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
to break up
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
perelotok
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeants
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeant
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
styx
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
amphibious
اب خاکی
earthy
خاکی
worldly
خاکی
embankment
سد خاکی
amphibious pack
تک اب خاکی
embankments
سد خاکی
earthly
خاکی
dust colour
خاکی
edaphic
خاکی
mundane
خاکی
earthborn
خاکی
earth dam
سد خاکی
embankment dam
سد خاکی
earth fill dam
سد خاکی
wood louse
خر خاکی
terrene
خاکی
terrestrial
خاکی
tellurian
خاکی
earth-bound
خاکی
earthen
خاکی
covenant runing with land
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
ground ivy
پاپیتال خاکی
earth road
راه خاکی
earth work
کارهای خاکی
bordered
پشته خاکی
soiling
خاکی کردن
bordering
پشته خاکی
border
پشته خاکی
earth born
خاکی فانی
earethliness
خاکی بودن
mold etc
خاکی کردن
milliped
جنس خر خاکی
dun
سمند خاکی
earthiness
طبیعت خاکی
fuse plug
سرریز خاکی
soils
خاکی کردن
geophyte
گیاه خاکی
khaki
خاکی رنگ
embankment
دیوار خاکی
earthworm
کرم خاکی
earthworms
کرم خاکی
earthiness
خاکی بودن
amphibian
وسیله اب و خاکی
amphibian
هواپیمای اب و خاکی
amphibian
ابی خاکی
soil
خاکی کردن
amphibious
خاکی و ابی
earth work
عملیات خاکی
dust color
رنگ خاکی
milleped
جنس خر خاکی
lobworm
کرم خاکی
landing forces
قوای اب خاکی
landing party
گروه اب خاکی
staging
تمرین اب خاکی
rain worm
کرم خاکی
amphibious force
نیروی اب خاکی
amphibious lift
ترابری اب و خاکی
amphibious operation
عملیات اب خاکی
amphibious pack
بارهای اب خاکی
terricolous
خاکزی خاکی
amphibious reconnaissance
شناسایی اب خاکی
amphibious tank
تانک اب خاکی
semiterrestrial
نیمه خاکی
amphibious transport ship
ترابر اب خاکی
amphibious vehicle
خودروی اب خاکی
angleworm
کرم خاکی
embankments
دیوار خاکی
earthwork
ختل خاکی
zoned earth dam
سد خاکی ناهمگن
earth dam
بند خاکی
homogeneous earth dam
سد خاکی همگن
adaphic organism
زیستمند خاکی
earthworks
عملیات خاکی
vault formed in the earth
طاق خاکی
warping tug
یدک کش اب خاکی
pulverulence
حالت خاکی
alkaline earth
قلیایی خاکی
vallation
دیوار خاکی
dew worm
کرم خاکی
no man's land
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pershing
موشک زمین به زمین پرشینگ
lacrosse
نوعی موشک زمین به زمین
redstone
موشک زمین به زمین رداستون
pervious ground
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
navvy
کارگر کارهای خاکی
amphibious transport dock
ناومخصوص ترابری اب خاکی
amphibian floats
شناورهای ابی خاکی
alkaline earth oxide
فلز قلیایی خاکی
alkaline earth metal
فلز قلیایی خاکی
man of mould
انسان خاکی یا فانی
amphibious striking forces
نیروهای ضربتی اب خاکی
landing threshold
استانه فرود اب خاکی
shoulders
دو طرف خاکی جاده
brandling
یکجور کرم خاکی
amphibious assault ship
ناو هجومی اب و خاکی
amphibious assault ship
ناومخصوص هجوم اب و خاکی
amphibious tractor
خودروشنی دار اب خاکی
amphibious task force
گروه رزمی اب خاکی
amphibious squadron
گردان عملیات اب خاکی
amphibious lift
حمل ونقل اب خاکی
assault ships
ناوهای هجومی اب خاکی
amphibious demonstration
عملیات اب خاکی نمایشی
amphibious demonstration
عملیات نمایشی اب خاکی
amphibious control group
گروه کنترل اب خاکی
joint amphibious operations
عملیات مشترک اب خاکی
shouldered
دو طرف خاکی جاده
shoulder
دو طرف خاکی جاده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com