Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (3 milliseconds)
English	Persian
legalism	رستگاری از راه نیکوکاری افراط در مراعات قانون اصول قانون پرستی
Other Matches
law of procedure	قانون اصول محاکمات قانون شکلی
code of procedure	قانون اصول محاکمات
the low of criminal procedure	قانون اصول محاکمات جزایی
forced sale	فروش چیزی به حکم قانون و به طریقی که قانون معین کرده است
code	قانون بصورت رمز دراوردن مجموعه قانون تهیه کردن
the law is not retroactive	قانون شامل گذشته نمیشود قانون عطف بماسبق نمیکند
declaratory statute	قانون تاکیدی قانونی است که محتوی مطلب جدیدی نیست بلکه لازم الاجرابودن یک قانون سابق را تاکیدو تصریح میکند
say's law	قانون سی . براساس این قانون
canons	قانون کلی قانون شرع
canon	قانون کلی قانون شرع
penal statute	قانون جزایی قانون مجازات
antinomian	مخالفین اصول اخلاقی فرقهای از مسیحیان که مخالف مراعات اصول اخلاقی بودند و اعتقادداشتند که خداوند در همه حال نسبت به مسیحیان لطف دارد
unmorality	عدم مراعات اصول اخلاقی
sanitation	مراعات اصول بهداشت بهسازی
marginal productivity law	قانون بازدهی نهائی قانون بهره وری نهائی ب_راساس این ق__انون با اف_زایش یک عامل تولید با ف_رض ثابت بودن سایر ع__وامل تولیدنهائی نهایتا کاهش خواهدیافت
implied trust	امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
flag waving	میهن پرستی بحد افراط وجنون
flag-waving	میهن پرستی بحد افراط وجنون
the law does not apply to him	او مشمول قانون نمیشود قانون شامل او نمیشود
chauvinism	افراط کورکورانه در میهن پرستی ناسیونالیسم در حد افراطی و غیر منطقی
the long arm of the law	دست قانون [دست قدرتمند قانون]
lex	قانون
statutes	قانون
rule	قانون
code	قانون
hess's law	قانون هس
law of constant heat sumation	قانون هس
regulation	قانون
acted	قانون
enacment	قانون
canon	قانون
statute	قانون
legislation	قانون
canons	قانون
regardless of the law	به قانون
edicts	قانون
legal	قانون
law	قانون
laws	قانون
act	قانون
nisi	قانون
kanoon	قانون
edict	قانون
joule's law	قانون ژول
Act of Parliament	قانون موضوعه
legislator	قانون گذار
jurist	قانون دان
statutes	قانون مدون
joiting law	قانون ژول
jurists	قانون دان
jurisconsult	قانون دان
jachson's law	قانون جکسون
islamic law	قانون شرع
statute book	کتاب قانون
complainant [British E]	شاکی [قانون]
pursuer [Scottish English]	شاکی [قانون]
legislators	قانون گذار
constitution	قانون اساسی
Acts of Parliament	قانون موضوعه
plaintiff	شاکی [قانون]
jurisprudent	قانون دان
introduce law	انشاء قانون
law of induced current	قانون لنتس
lawyer	قانون دان
lawyers	قانون دان
breach	قانون شکنی
breached	قانون شکنی
breaches	قانون شکنی
law of demand	قانون تقاضا
law of contiguity	قانون مجاورت
law of complimentarity	قانون مکملیت
law of clouser	قانون بستار
labour code	قانون کار
acted	فرمان قانون
law of gravitation	قانون گرانش
law of frequency	قانون بسامد
law of election	قانون انتخابات
penal code	قانون جزا
law of effect	قانون اثر
penal codes	قانون جزا
act	فرمان قانون
law of causation	قانون علیت
law of analogy	قانون تمثیل
article	ماده قانون
labour law	قانون کار
labour act	قانون کار
regulation	دستور قانون
petitioner [divorce proceedings]	خواهان [قانون]
statute	قانون موضوعه
law of contract	قانون قرارداد
statute	قانون مدون
legislation	وضع قانون
lambert law	قانون لامبرت
law of advantage	قانون امتیاز
law merchant	قانون تجارت
law fallen into desuetude	قانون متروک
law breaker	قانون شکن
law abidingness	پیروی قانون
laplace's law	قانون لاپلاس
legislation	قانون گذاری
statutes	قانون موضوعه
abney's law	قانون ابنی
laplace law	قانون لاپلاس
an act of parliament	قانون مجلس
contrary to the law	مخالف قانون
constructionist	کسیکه قانون
constitutionally	مطابق قانون
constitutional low	قانون اساسی
conservation law	قانون بقا
conscription law	قانون سربازگیری
anti trust law	قانون ضد تراست
laplace law	قانون امپر
ampere law	قانون لاپلاس
crown law	قانون جزائی
abram's law	قانون ابرام
absorption law	قانون جذب
coulomb's law	قانون کولن
corpus juris	اساس قانون
corpus juris	روح قانون
amagat law	قانون اماگات
ampere law	قانون امپر
commutative law	قانون جابجایی
applicable law	قانون نافذ
commercial law	قانون تجارت
brabais law	قانون براوه
bragg's law	قانون پراگ
breach of rule	نقض قانون
civil code	قانون مدنی
byelaw	قانون ویژه
bylaw	قانون ویژه
breach of the law	نقض قانون
chrles' law	قانون شارل
boyle s law	قانون بویل
civillaw	قانون مدنی
articles of war	قانون نظامی
commercial code	قانون تجارت
avegadro's principle	قانون اووگادرو
avogadro's principle	قانون اووگادرو
code civil	قانون مدنی
beer's law	قانون بیر
bell magendie law	قانون بل- ماژندی
codification	قانون نویسی
clublaw	قانون زور
clublaw	قانون سرنیزه
charle's law	قانون شارل
constitutions	قانون اساسی
petitioner [divorce proceedings]	مدعی [قانون]
hauy law	قانون هوی
in the eyes of law	از دید قانون
greshams law	قانون گرشام
gresham's law	قانون گرشام
graham's law	قانون گراهام
governing law	قانون حاکم
It's a rule that ...	قانون است که ...
gay lussac's law	قانون گیلوساک
claimant [arbitration proceedings]	مدعی [قانون]
hook's law	قانون هوک
claimant [arbitration proceedings]	شاکی [قانون]
insolvent law	قانون اعسار
insolvent law	قانون درماندگی
petitioner [divorce proceedings]	شاکی [قانون]
plaintiff	مدعی [قانون]
ignorance of law	جهل به قانون
complainant [British E]	مدعی [قانون]
hubble law	قانون هابل
pursuer [Scottish English]	مدعی [قانون]
gas laws	قانون گاز
game law	قانون شکار
statutory	طبق قانون
einstein's law	قانون اینشتاین
economic law	قانون اقتصادی
distribution law	قانون توزیع
demorgans law	قانون دمورگان
declaratory statute	قانون اعلامی
dead letter	قانون منسوخ
dalton's law	قانون دالتون
juristic	قانون دان
principle	قانون علمی
curie's law	قانون کوری
employment act	قانون اشتغال
enactment of law	وضع قانون
five second rule	قانون 5 ثانیه
legislative	قانون گذار
fechner's law	قانون فخنر
faraday's law	قانون فاراده
faraday's law	قانون فارادی
canon law	قانون شرع
canon law	قانون کلیسایی
extralegal	ماورای قانون
engels law	قانون انگل
engel's law	قانون انگل
enactor	واضع قانون
chain rule	قانون زنجیری
law-abiding	مطیع قانون
the letter of the law	عبارت قانون
pascal's law	قانون پاسکال
to take effect	قانون شدن
nightsticks	چوب قانون
nightstick	چوب قانون
nomographer	قانون گذاری

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com