Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
detail drawing
رسم فرعی در یک نقشه که جزئیاتی از ان را در برمیگیرد
Search result with all words
detail view
نمای فرعی در یک نقشه که جزئیاتی از ان را در برمیگیرد
Other Matches
inset
نقشه فرعی
insets
نقشه فرعی
blanket policy
بیمه نامه ایکه همه اقلام را در برمیگیرد
subspecies
قسم فرعی جنس فرعی از یک نژاد
by pass
بای پاس کردن پل زدن راه فرعی ساختن اتصال کوتاه کردن مجرای فرعی
by pass
گذرگاه فرعی مسیر فرعی
ecotype
بخش فرعی از نوع مستقل جانور یا گیاه که افراد ان باهم اختلاط و امتزاج نموده و بخش واحد فرعی تشکیل میدهند
maps
نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
map
نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
strategy
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategies
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
conformal projection
نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
line route map
نقشه نشان دهنده راهها نقشه راهنمای مسیر خطوط سیم دستگاه
docking plan
نقشه مسیر ورود کشتی به حوضچه تعمیر نقشه ساختمان قسمت زیر ناوlongshoreman
cartographer
ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
hyetography
نقشه کشی از بارندگی نمایش بارش با نقشه
cartographers
ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
control map
نقشه مخصوص بررسی صحت بقیه نقشه ها
topographic map
نقشه عوارض نما نقشه توپوگرافی
mapping
نقشه کشی کردن تهیه نقشه
storage map
نقشه انباره نقشه انبارش
orthographic
تصویر یا نقشه که در ان خطوط مصور برسطح تصویر یا نقشه عموداست
plot
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plots
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plotted
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
map sheet
شماره برگ نقشه از سریهای مختلف برگ نقشه
geodesy
نقشه برداری عملیات نقشه برداری در شبکه جهانی
vignetting
سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
stbtitle
عنوان فرعی عنوان فرعی مقاله
spandrel
لچک
[در فرش های لچک ترنج، لچک ها معمولا یک چهارم ترنج بوده و یا دارای نقشه مشابه و یا نقشه متفاوت می باشند.]
outline assembly drawing
نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
common control
کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
map compilation
تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
geodetic datum
سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
sublease
اجاره فرعی دادن حق اجاره بمستاجر فرعی دادن
computer aided design and drafting
طراحی و نقشه کشی به کمک کامپیوتر طراحی و نقشه کشی کامپیوتری
bench mark
شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
projections
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
projection
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
polar stereographic
سیستم تهیه نقشه قطبی سیستم نقشه برداری قطبی
trimsize
اندازه تنظیم شده نقشه حواشی تنظیم شده نقشه
grid navigation
ناوبری از روی نقشه ناوبری از روی خطوط شبکه نقشه
trig list
لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
ancillary
فرعی
secondary effect
اثر فرعی
derivative
فرعی
derivatives
فرعی
lateral
فرعی
second class
فرعی
branch lines
خط فرعی
branch line
خط فرعی
petty
فرعی
tributary
فرعی
fall-out
[side effect]
اثر فرعی
subaltern
فرعی
subalterns
فرعی
byeffect
اثر فرعی
by-effect
اثر فرعی
adverse reaction
اثر فرعی
sub dam
سد فرعی
extrinsic
فرعی
by
فرعی
accessory
فرعی
half deck
پل فرعی
secondary
فرعی
tributaries
فرعی
spillover effect
اثر فرعی
incidents
فرعی
adjuncts
فرعی
minor
فرعی
incident
فرعی
subsidiaries
فرعی
inferiors
فرعی
accessorial
فرعی
subsidiary
فرعی
inferior
فرعی
adjunct
فرعی
succursal
فرعی
min
فرعی
auxiliary activity
فعالیت فرعی
jamb-shaft
ستون فرعی
minor constituent
عنصر فرعی
lay-shaft
میله فرعی
minor arts
هنرهای فرعی
auxiliary switch
کلید فرعی
avocation
کار فرعی
floor jack
اهرم فرعی
annexes
شعبه فرعی
bayou
نهرکوچک یا فرعی
minor league
لیگ فرعی
minor elements
عناصر فرعی
bypath
جاده فرعی
link road
راه فرعی
backway
جاده فرعی
extension telephone
تلفن فرعی
annex
شعبه فرعی
extraneous
تصادفی فرعی
articulated connecting rod
شاتون فرعی
extensions
تلفن فرعی
annexe
ساختمان فرعی
an off street
کوچه فرعی
alternative airfield
فرودگاه فرعی
secondary position
موضع فرعی
accessory nerve
عصب فرعی
nervus accessorius
عصب فرعی
alternate position
موضع فرعی
lay shaft
میله فرعی
subculture
فرهنگ فرعی
subculture
کشت فرعی
extension
تلفن فرعی
episode
داستان فرعی
episodes
داستان فرعی
incidental effect
اثر فرعی
incidentals
اقلام فرعی
intercardinal headings
جهات فرعی
intercardinal points
جهات فرعی
subcultures
کشت فرعی
subcultures
فرهنگ فرعی
accessory substances
مواد فرعی
sidetrack
جاده فرعی
extension
شماره فرعی
byname
اسم فرعی
byroad
جاده فرعی
colonnette
ستون فرعی
coproduct
محصول فرعی
cotype
نوعی فرعی
by work
کار فرعی
by way
راه فرعی
sidetracked
جاده فرعی
by product
محصول فرعی
by product
نتیجه فرعی
by product
فراورده فرعی
spur track
جاده فرعی
by product material
فراورده فرعی
overtones
صدای فرعی
by path
جاده فرعی
overtone
صدای فرعی
daughter chain
زنجیر فرعی
derived unit
واحد فرعی
accessory
لوازم فرعی
dixings
ارایشهای فرعی
bye election
انتخابات فرعی
by election
انتخابات فرعی
by-products
محصول فرعی
bracteole
برگچه فرعی
borrowed light
نورگیر فرعی
subcontracting
قرارداد فرعی
blessed folder
مخزن فرعی
subcontracted
قرارداد فرعی
accessory
دعوای فرعی
by lane
کوچه فرعی
by pass
لوله فرعی
secondary unit
واحد فرعی
derived units
واحدهای فرعی
derived units
احاد فرعی
subdivision
بخش فرعی
diverticulum
جاده فرعی
dog leg
شاخه فرعی
subdivisions
بخش فرعی
by pass
گذرگاه فرعی
subcontract
قرارداد فرعی
annexing
شعبه فرعی
sub network
شبکه فرعی
subdirectory
فهرست فرعی
subfamily
خانواده فرعی
subfamily
تیره فرعی
subcontracts
قرارداد فرعی
subsidiary company
شرکت فرعی
subgenus
جنس فرعی
subgenus
تیره فرعی
subharmonic
هماهنگ فرعی
subinterval
فاصله فرعی
subclass
شعبه فرعی
subclass
طبقه فرعی
sub sector
بخش فرعی
sub station
پست فرعی
subagency
نمایندگی فرعی
subcommittees
کمیسیون فرعی
subcommittees
کمیته فرعی
subcommittee
کمیسیون فرعی
subcommittee
کمیته فرعی
subspace
فضای فرعی
corollaries
نتیجه فرعی
DIVERSION
راه فرعی
by-product
محصول فرعی
underplot
داستان فرعی
byway
راه فرعی
byways
راه فرعی
subordinate clause
جملهوارهی فرعی
subordinate clauses
جملهوارهی فرعی
token money
پول فرعی
tine
شاخ فرعی
submenu
منوی فرعی
corollary
نتیجه فرعی
suborder
راسته فرعی
subsection
قسمت فرعی
subsections
قسمت فرعی
substation
ایستگاه فرعی
substrate
شکل فرعی
sugroup
دسته فرعی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com