English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
plotting رسم مسیر ناوبری هواپیمایا کشتی محل هدف یا دشمن
Other Matches
clock code position سمت روبروی دماغه هواپیمایا کشتی هدف رو به دماغه هواپیما
vectors مسیر ناوبری هواپیما
vector مسیر ناوبری هواپیما
holdees پرسنل یا خودروها یا هواپیمایا کشتی که به طور موقت دریک پادگان توقف کرده ومنتظر دستور یا وسایل حرکت به سمت محل ماموریت باشد
meaconing گرفتن و رله علایم رادیویی برای گیج کردن سیستم ناوبری دشمن
aeronautical plotting chart نقشه مخصوص رسم مسیر ناوبری
dan runner کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
yaw انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yawed انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
the enemy کشتی دشمن
navigation mode روش ناوبری خودکار یاحالت ناوبری خودکارهواپیما به وسیله دستگاههای زمینی
tacan نوعی سیستم ناوبری الکترونیکی برای ناوبری هواپیماهای تاکتیکی
collision course interception تقاطع مسیر رهگیری باهواپیمای دشمن مسیربرخورد هواپیمای رهگیر بادشمن
piloting ناوبری در کنار ساحل ناوبری ساحلی و رودخانهای
seaway مسیر کشتی
port of call بندرواقع در مسیر کشتی پاتوق
ports of call بندرواقع در مسیر کشتی پاتوق
rhumb line خط رام خط مسیر کشتی خط نصف النهارات
barrier light نورافکن ساحل دریا برای پیداکردن مسیر کشتی
inertial navigation سیستم ناوبری خودکار روی هواپیما سیستم خود ناوبری
inbound traffic مسیر عبور و مرور وسایل نقلیه یا کشتی و هواپیما درخارج از کشور
letter of marque پروانه دستگیر کردن کشتی بازرگانی دشمن و غارت کردن اتباع ایشان
ferret هواپیما یا کشتی یا خودرویی که مخصوص کشف و تعیین محل و ثبت و تجزیه و تحلیل تشعشعات الکترومغناطیسی ورادار دشمن تهیه شده باشند
ferrets هواپیما یا کشتی یا خودرویی که مخصوص کشف و تعیین محل و ثبت و تجزیه و تحلیل تشعشعات الکترومغناطیسی ورادار دشمن تهیه شده باشند
stowage plan طرح بارگیری ناو یا هواپیمایا چیدن بارها در هواپیما یاناو
hunter track مسیر اکتشافی کشتی مین یاب یا مامور کشف و خنثی کردن مین
galls حملات مکرر توام با تیراندازی به دشمن بستوه اوردن دشمن
gall حملات مکرر توام با تیراندازی به دشمن بستوه اوردن دشمن
docking plan نقشه مسیر ورود کشتی به حوضچه تعمیر نقشه ساختمان قسمت زیر ناوlongshoreman
to triumph over the enemy برشکست دشمن شادی کردن بر دشمن پیروز شدن
radio deception گول زدن دشمن با بی سیم فریب رادیویی دشمن
radio countermeasures اقدامات ضد فرستندههای دشمن پیشگیریهای ضد پخش رادیویی دشمن
hit اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hits اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hitting اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
rejected عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
rejecting عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
enemy alien طرفداران دشمن در خاک خودی هواداران دشمن
rejects عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
reject عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
plot تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plots تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plotted تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
yawed انحراف کشتی از مسیر خود انحراف
yaw انحراف کشتی از مسیر خود انحراف
close with اخذتماس با دشمن درگیر شدن با دشمن
close-ups نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
close up نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
close-up نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
grid navigation ناوبری از روی نقشه ناوبری از روی خطوط شبکه نقشه
penetration نفوذ در جبهه دشمن داخل شدن درصفوف دشمن نفوذ در شبکه اطلاعات یااداری
disembarkation به ساحل پیاده کردن پیاده شدن از هواپیمایا ناو
roll back به عقب راندن تدریجی مواضع دفاعی دشمن در هم نوردیدن تدریجی دفاع دشمن
breaching رخنه درمیدان مین رخنه نفوذی مواجه شدن با دشمن درگیری با دشمن
topgallant سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
espionage جاسوسی کردن کسب خبر از دشمن کردن مراقبت دشمن
shadower یکان مامور تعاقب دشمن یکان اخذ تماس با دشمن
close in security برقراری تامین در نزدیک شدن به دشمن تامین تقرب به دشمن
counter force نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
evasions اجتناب از اسارت به دست دشمن اجتناب از دشمن گریز
evasion اجتناب از اسارت به دست دشمن اجتناب از دشمن گریز
fasts سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fastest سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fast سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasted سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
lane مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
lanes مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
multithread طرح برنامه که از بیش یک مسیر منط قی استفاده میکند و هر مسیر همزمان اجرا میشود
groove خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
grooves خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
switched network backup انتخاب کاربر برای مسیر جانبی از شبکه وقتی که مسیر اول مشغول است
landing approach مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
ball cushion دیوار پشتی دار در انتهای مسیر گوی بولینگ که مانع برگرداندن میله به مسیر میشود
crane rail مسیر حرکت پاتیل جرثقیل مسیر بالابر
breach سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
identification friendly or foe سیستم تشخیص هواپیمای دوست و دشمن سیستم تشخیص دشمن توسط رادار
breached سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breaches سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
hostile track تعقیب هواپیمای دشمن ردگیری هواپیمای دشمن
disorganizes به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganizing به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganises به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganize به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganised به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganising به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
navigation ناوبری
navigating bridge پل ناوبری
universal drafting machine خط کش ناوبری
scuppers سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
ship's manifest صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
respondentia وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
load line خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
navigation light چراغهای ناوبری
navigated ناوبری کردن
pilot راهنمای ناوبری
pilots راهنمای ناوبری
electronic navigation ناوبری الکترونیکی
celestial navigation ناوبری نجومی
bathymetric navigation ناوبری ژرفایافتی
satellite navigation ناوبری ماهوارهای
radio navigation ناوبری رادیویی
navigates ناوبری کردن
coasts ناوبری کرانهای
aids to navigation کمکهای ناوبری
navigate ناوبری کردن
piloted راهنمای ناوبری
pilot ناوبری کردن
pilots ناوبری کردن
coast ناوبری کرانهای
dead reckonning ناوبری کور
navigating ناوبری کردن
aerial navigation ناوبری هوایی
piloted ناوبری کردن
inertial navigation ناوبری لختی
carry ship کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
hawse سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
gunroom مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
lazar housek عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
waterline خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
supercargo نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
embarkation بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
keel حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
keels حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
bill of health گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
tacan سیستم ناوبری تاکان
aids to navigation وسایل کمک ناوبری
subsurface navigation ناوبری زیر سطحی
stellar inertial navigation ناوبری لختی ستارهای
aeronautical chart نقشه ناوبری هوایی
day beacon برج ناوبری روز
omega سیستم ناوبری امگا
dead reckonning tracer میز ناوبری کور
inertial navigation system سیستم ناوبری ماندی
navigational aids وسایل کمک ناوبری
navigational grid شبکه کمکی ناوبری
navigational grid بادزن کمک ناوبری
hyperbolic navigation system روش ناوبری هذلولی
air plot نقشه ناوبری هوایی
usura maritima دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
radio navigation ناوبری بااستفاده از امواج بی سیم
plotting chart نقشه ناوبری هواپیما یاکشتی
aeronautical plotting chart نقشه مخصوص ناوبری هوایی
radio range station ایستگاه ناوبری رادیویی هواپیماها
piloting ناوبری در کنار ابهای ساحلی
visual flight پرواز بااستفاده از ناوبری بصری
celestial navigation ناوبری بااستفاده از صور فلکی
tactical air navigation رادار ناوبری تاکتیکی هوایی
astro tracker وسیله ناوبری خودکار نجومی
windjammer یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
coasting ناوبری کرانهای navigation coasting :syn
aeronautical information overprint اطلاعات حاشیهای نقشه ناوبری هوایی
hyperbolic navigation ناوبری مارپیچی با استفاده ازبی سیم
augmentation support set دستگاه تکمیلی ناوبری هوایی در فرودگاه
day beacon برج ناوبری مورد استفاده درروز
end on سینه به سینه شدن با دشمن روبرو شدن با دشمن یاچیزی
approach march راهپیمایی برای تقرب به دشمن راهپیمایی برای تماس با دشمن
transit route مسیر دریایی بین المللی مسیر ترانزیت راه ترانزیت
summits حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
summit حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
midcourse guidance هدایت موشک در مسیر میانه یا مسیر پرواز ازاد موشک
out flank دور زدن جناح دشمن احاطه کردن جناح دشمن احاطه جناحی کردن
shoran نوعی وسیله ناوبری الکترونیکی برد کوتاه
dead reckonning tracer وسایل ناوبری کور در دریا میز ردنگاری
situation indicator دستگاه سنجش وضعیت دیدرادار و وسایل ناوبری
radial شعاعی سمت مغناطیسی ایستگاه ناوبری هوایی
pursuit navigation ناوبری و هدایت موشک باامواج الکترونیکی تا هدف
pseudostereo ناوبری همزمان و هماهنگ موشک در سمت و ارتفاع
pseudopursuit navigation ناوبری و هدایت موشک فقط در سمت هدف
radials شعاعی سمت مغناطیسی ایستگاه ناوبری هوایی
repel پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
repelling پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
repelled پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
repels پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
bogey تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
bogies تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
bogeys تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
radar danning ناوبری به وسیله رادار برای احتراز از برخورد به مین
node ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
nodes ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
base of trajectory تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
fire lane مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی
quarterdeck عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdecks عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
radio range ایستگاه ناوبری رادیویی یاتعیین محل هدفها به وسیله بی سیم
overboard از کشتی بدریا روی کشتی
sailboats کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboat کشتی بادبانی کشتی بادی
piracy هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
shelling report گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
free on boand تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
dog leg شاخه مسیر شاخه انحرافی از مسیر اصلی
steady مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadiest مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadying مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadied مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com