Dictiornary-Farsi | رسوخ یافتن در تزریق کردن در | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (42 milliseconds)

English	Persian
transfuse	رسوخ یافتن در تزریق کردن در


Other Matches

transfusion	رسوخ تزریق خون
transfusions	رسوخ تزریق خون
pierce	رسوخ کردن
transpierce	رسوخ کردن
perforating	رسوخ کردن
pierces	رسوخ کردن
perforates	رسوخ کردن
perforate	رسوخ کردن
imbuing	رسوخ کردن در اغشتن
imbued	رسوخ کردن در اغشتن
imbue	رسوخ کردن در اغشتن
imbues	رسوخ کردن در اغشتن
break into the market	در بازار رسوخ کردن
hypodermic injection	تزریق زیر جلدی تزریق پوستی
soaks	خیس خوردن رسوخ کردن
soak	خیس خوردن رسوخ کردن
syringe	تزریق کردن
syringes	تزریق کردن
perfuse	تزریق کردن
spray	تزریق کردن
injects	تزریق کردن
sprayed	تزریق کردن
sprays	تزریق کردن
spraying	تزریق کردن
injecting	تزریق کردن
injected	تزریق کردن
inject	تزریق کردن
immit	تزریق کردن
needle	با سوزن تزریق کردن
iodize	یود تزریق کردن
needles	با سوزن تزریق کردن
needled	با سوزن تزریق کردن
needling	با سوزن تزریق کردن
flame spray	تزریق کردن شعلهای
throwin	در دنده انداختن تزریق کردن
mainlines	مواد مخدر به شاهرگ تزریق کردن
mainline	مواد مخدر به شاهرگ تزریق کردن
shoot up <idiom>	مواد را از راه تزریق مصرف کردن
mainlining	مواد مخدر به شاهرگ تزریق کردن
mainlined	مواد مخدر به شاهرگ تزریق کردن
instills	کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
instil	کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
instilling	کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
instill	کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
instilled	کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
instils	کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
seep	رسوخ
oozes	رسوخ
penetrate	رسوخ
oozing	رسوخ
sink	رسوخ
staunchness	رسوخ
seeped	رسوخ
seeping	رسوخ
penetrated	رسوخ
penetrates	رسوخ
seepage	رسوخ
ooze	رسوخ
oozed	رسوخ
seeps	رسوخ
resoluteness	رسوخ
sinks	رسوخ
interpenetration	رسوخ
penetrating	رسوخ کننده
transudation	نفوذ رسوخ
penetrant	رسوخ کننده
impregnable	رسوخ ناپذیر
impenetrable	غیر قابل رسوخ
profoundness	سنگینی رسوخ یا نفوذزیاد
break through	رسوخ مظفرانه پیشرفت غیرمنتظره
propagating	گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagates	گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagate	گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagated	گشترش یافتن یا نشر یافتن
meet	: برخورد کردن یافتن
meets	: برخورد کردن یافتن
mends	رفو کردن بهبودی یافتن
amending	بهتر کردن بهبودی یافتن
migrated	سیر کردن انتقال یافتن
amended	بهتر کردن بهبودی یافتن
strengthens	تقویت یافتن تحکیم کردن
migrate	سیر کردن انتقال یافتن
amend	بهتر کردن بهبودی یافتن
gain	کسب کردن باز یافتن
gains	کسب کردن باز یافتن
terminates	محدود کردن خاتمه یافتن
gained	کسب کردن باز یافتن
terminate	محدود کردن خاتمه یافتن
migrates	سیر کردن انتقال یافتن
mended	رفو کردن بهبودی یافتن
improve	بهبودی یافتن پیشرفت کردن
improving	بهبودی یافتن پیشرفت کردن
exchanges	عوض کردن تسعیر یافتن
strengthened	تقویت یافتن تحکیم کردن
exchanged	عوض کردن تسعیر یافتن
improves	بهبودی یافتن پیشرفت کردن
improved	بهبودی یافتن پیشرفت کردن
exchanging	عوض کردن تسعیر یافتن
mend	رفو کردن بهبودی یافتن
terminated	محدود کردن خاتمه یافتن
exchange	عوض کردن تسعیر یافتن
migrating	سیر کردن انتقال یافتن
strengthen	تقویت یافتن تحکیم کردن
trial and error <idiom>	یافتن راه حلهای مناسب برای یافتن راهی مناسب
locates	1-قرار دادن یا تنظیم کردن . 2-یافتن
located	1-قرار دادن یا تنظیم کردن . 2-یافتن
locating	1-قرار دادن یا تنظیم کردن . 2-یافتن
locate	1-قرار دادن یا تنظیم کردن . 2-یافتن
center	کانونی کردن تمرکز یافتن مرکز
extending	توسعه یافتن تمدید دادن یا کردن
henpeck	سعی کردن برای تفوق یافتن
extends	توسعه یافتن تمدید دادن یا کردن
extend	توسعه یافتن تمدید دادن یا کردن
adjourns	بوقت دیگر موکول کردن خاتمه یافتن
adjourned	بوقت دیگر موکول کردن خاتمه یافتن
adjourning	بوقت دیگر موکول کردن خاتمه یافتن
adjourn	بوقت دیگر موکول کردن خاتمه یافتن
head-hunting <idiom>	جستجو کردن برای یافتن شخصی شایسته ولایق
flows	لبریز شدن سلیس بودن طغیان کردن سیلان یافتن
flowed	لبریز شدن سلیس بودن طغیان کردن سیلان یافتن
paragons	رقابت کردن بعنوان نمونه بکار بردن برتری یافتن
flow	لبریز شدن سلیس بودن طغیان کردن سیلان یافتن
paragon	رقابت کردن بعنوان نمونه بکار بردن برتری یافتن
infusion	تزریق
low level injection	تزریق کم
jab [colloquial]	تزریق
injective function	تزریق
jab [British] [colloquial]	تزریق
injections	تزریق ها
spraying	تزریق
infusions	تزریق
mud grouting	تزریق گل
sprays	تزریق
shot	تزریق
sprayed	تزریق
transfusion	تزریق
spray	تزریق
injection	تزریق
mud injection	تزریق گل
shots	تزریق
intinction	تزریق
transfusions	تزریق
nympholept	کسیکه جنوی یافتن کمال مطلوب یا پی کردن چیز غیرقابل دسترسی را دارد
injection capacity	فرفیت تزریق
injection efficiency	بازده تزریق
grout curtain	پرده تزریق
injection grid	شبکه تزریق
grout hole	چاه تزریق
chemical injection	تزریق شیمیایی
grout hole	سوراخ تزریق
intake well	چاه تزریق
metal spraying	تزریق فلزی
grouting galleries	مجاری تزریق
gas injection	تزریق بنزین
grouting gallery	دالان تزریق
spary gun	تلمبه تزریق
clay grouting	تزریق خاک رس
vaccinophobia	تزریق هراسی
fule injection	تزریق سوخت
chemical grouting	تزریق شیمیایی
drilled grout hole	چاه تزریق
drilled grout hole	سوراخ تزریق
injector valve	سوپاپ تزریق
cement grouting	تزریق سیمان
inspirator	تزریق کننده
blast injection engine	موتور تزریق دم
guns	دستگاه تزریق
gun	دستگاه تزریق
blanket grouting	تزریق سطحی
perfusion	تزریق وریدی
pilot injection	تزریق مقدماتی
chemical consolidation	تزریق شیمیایی
injection level	سطح تزریق
spartter	تزریق کننده
injection of money	تزریق پول
spartter loss	تلف تزریق
spary gun	پیستوله تزریق
injection point	نقطه تزریق
injector	تزریق کننده
injector	الت تزریق
malfunctioned	تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه
malfunctions	تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه
malfunction	تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه
grouted alluvium	ابرفت تزریق شده
grease injector	تزریق کننده گریس
petrol injection pump	پمپ تزریق بنزین
petrol injection motor	موتور تزریق بنزینی
jetting tube	لوله تزریق در حفاری
injection	داروی تزریق کردنی
injection timing	تنظیم مقدار تزریق
concrete gun	دستگاه تزریق بتن
metal spray gun	تلمبه تزریق فلز
airless solid injection	تزریق بدون کمپرسور
grouting	تزریق دوغاب سیمان
hypo	تزریق زیر جلدی
hypodermic	تزریق زیر جلدی
fuel injection system	سیستم تزریق سوخت
injector pump	پمپ تزریق سوخت
gas injection method	روش تزریق گاز
hypodermics	تزریق زیر جلدی