English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
English Persian
stock taking رسیدگی به موجودی
Search result with all words
continuous stock taking رسیدگی مستمر موجودی
Other Matches
perpetual inventory فهرست دائمی موجودی موجودی دائم
earmarked stock موجودی تخصیص یافته موجودی اختصاصی
stockades جزء موجودی نگهداشتن موجودی انبار
stockade جزء موجودی نگهداشتن موجودی انبار
stock evaluation بررسی موجودی انبار ارزیابی موجودی
stock موجودی موجودی کالا
stocked موجودی موجودی کالا
to verify the accounts رسیدگی به محاسبات کردن حساب ها را رسیدگی یا ممیزی کردن
defferential assets هیئت رسیدگی باختلافات هیئت رسیدگی به حسابها
periodic stock check کنترل متناوب موجودی کنترل موجودی در دورههای متناوب
repertoire موجودی
assets موجودی
store موجودی
storing موجودی
balance in hand موجودی
holding موجودی
supplies موجودی
stocked موجودی
minimum stock level موجودی
stock موجودی
surplus stock موجودی مازاد
inventories موجودی کالا
stocked موجودی ذخیره
stock record سابقه موجودی
stocked موجودی انبار
surplus stock موجودی اضافی
stock control کنترل موجودی
active stock موجودی فعال
funded موجودی دارائی
stocked به موجودی افزودن
inventory فهرست موجودی
stock valuation ارزیابی موجودی
fund موجودی دارائی
fund موجودی سرمایه
warehouse stock موجودی انبار
inventory موجودی کالا
funded موجودی سرمایه
stock به موجودی افزودن
valuation of stock ارزیابی موجودی
inventory لیست موجودی
stock موجودی ذخیره
stock موجودی انبار
supplying موجودی لزوم
excess stock موجودی مازاد
supplied موجودی لزوم
financial assets موجودی مالی
safety stock موجودی تضمینی
exhaust bin level اتمام موجودی
exhaust bin level فاقد موجودی
inventory management مدیریت موجودی
stock account حساب موجودی
danger warning level حداقل موجودی
idle stock موجودی بی مصرف
instruction repertoire موجودی دستورالعمل
out of stock;ex stock از موجودی یاذخیره
quick assets موجودی نقدشو
supplied موجودی جایگیرموقتی
supply موجودی لزوم
supply موجودی جایگیرموقتی
inventory discrepancy اختلاف موجودی
supplying موجودی جایگیرموقتی
inventory control کنترل موجودی
reserve stock موجودی ذخیره
cycle stock موجودی فعال
capital stock موجودی سرمایه
stock adjustment تعدیل موجودی
business inventories موجودی تجاری
stock adjustment تطبیق موجودی
buffer stock موجودی احتیاطی
complete inventory موجودی کامل
stock audit حسابرسی موجودی
consumable stock موجودی مصرفی
continuous inventory موجودی مستمر
buffer stock موجودی ذخیره
stock accounting حسابداری موجودی
stock check کنترل موجودی
inventory reconciliation تطبیق اسناد موجودی
stock control کنترل موجودی انبار
maximum stock حداکثر موجودی انبار
stock handling cost هزینه جابجایی موجودی
base stock control کنترل موجودی مبنا
spares stock موجودی لوازم یدکی
liability تعهد موجودی بانکی
wardrobe اشکاف موجودی لباس
wardrobes اشکاف موجودی لباس
continuous stock control کنترل مستمر موجودی
inventory صورت دارایی موجودی
to lay in a stock موجودی تهیه کردن
stock in trade موجودی کالای مغازه
stockage وسایل موجودی در انبار
safety stock موجودی ذخیره انبار
cyclical stock check کنترل موجودی دورهای
inventory ذخیره موجودی اماد
raw stock موجودی مواد خام
stock talking سیاهه برداری از موجودی
raw material stock موجودی مواد اولیه
liabilities تعهد موجودی بانکی
stocked موجودی کالا ذخیره
portfolios موجودی اوراق بهادار
portfolio موجودی اوراق بهادار
assets موجودی شخص ورشکسته
stock موجودی کالا ذخیره
supply تکمیل کردن موجودی ذخیره
supply تامین موجودی عرضه نمودن
supplying تامین موجودی عرضه نمودن
supplying تکمیل کردن موجودی ذخیره
intermediate stock موجودی کالاهای درحال ساخت
finished goods stock موجودی کالاهای تمام شده
finish stock موجودی کالای ساخته شده
fast moving stock موجودی که به سرعت کاهش می یابد
out of stock <adj.> غیر موجودی کالا [در انبار]
dead stock موجودی بی ارزش و غیرقابل فروش
appreciation افزایش ارزش دارایی و موجودی
appreciations افزایش ارزش دارایی و موجودی
stock control کنترل وسفارش موجودی انبار
inventory reconciliation تطابق موجودی با دارایی یکان
supplied تکمیل کردن موجودی ذخیره
stockholders صاحب موجودی ذخیره نگهدار
transfer of portfolio انتقال موجودی اوراق بهادار
perpetual stock record سابقه دائمی موجودی انبار
supplied تامین موجودی عرضه نمودن
stockholder صاحب موجودی ذخیره نگهدار
amphibious vehicle availability table جدول نمودار موجودی خودروهای اب خاکی
demand accommodation تنظیم تقاضای یکانها با موجودی انبار
To take an invevtory. صورت برداری کردن ( موجودی گرفتن )
yield قیمت بازار درامد و نفع یک موجودی
warehouse refusal اعلام عدم موجودی کالا درانبار
portfolio entry قلم متعلق به موجودی اوراق بهادار
yielded قیمت بازار درامد و نفع یک موجودی
to take inventory صورت سالیانه از کالای موجودی برداشتن
yields قیمت بازار درامد و نفع یک موجودی
active stock موجودی انبار که مورد استفاده قرارمیگیرد
deficit کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
cycle stock موجودی که جهت تولید در انبار نگهداری میشود
dead stock موجودی بی ارزش یا غیرقابل فروش سرمایه بیکار
deficits کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
storewide شامل تمام موجودی انبار یاتمام فروشگاه
overstock زیاد ذخیره کردن موجودی بیش از حدلزوم داشتن
eurytherm موجودی که دارای درجات حرارت مختلف و زیادی است
danger warning level مقدار موجودی کالا که میبایست همیشه در انبارموجود باشد
considerations رسیدگی
audits رسیدگی
controlment رسیدگی
adjustments رسیدگی
consideration رسیدگی
adjustment رسیدگی
investigations رسیدگی
conizance حق رسیدگی
serviced رسیدگی به
handling رسیدگی
verification رسیدگی
examination رسیدگی
cassation رسیدگی
investigation رسیدگی
attention رسیدگی
attentions رسیدگی
inquiries رسیدگی
puberty رسیدگی
probes رسیدگی
probed رسیدگی
probe رسیدگی
audit رسیدگی
oyer رسیدگی
ripeness رسیدگی
audited رسیدگی
matureness رسیدگی
service رسیدگی به
inquiry رسیدگی
examinations رسیدگی
auditing رسیدگی
turnover تعداد دفعاتی درسال که موجودی انبار یک بنگاه فروخته میشود
to look in to رسیدگی کردن
audit بازرسی رسیدگی
look into رسیدگی کردن
audit رسیدگی کردن
revision رسیدگی ثانوی
investigation in the supreme court رسیدگی فرجامی
revisions رسیدگی ثانوی
attention key کلید رسیدگی
investigable قابل رسیدگی
audit trail اثر رسیدگی
go into رسیدگی کردن
auditing بازرسی رسیدگی
court of iquiry دادگاه رسیدگی
deal with رسیدگی کردن
auditing رسیدگی کردن
audits رسیدگی کردن
audits بازرسی رسیدگی
claims handling رسیدگی به شکایات
cassation رسیدگی فرجامی
audited بازرسی رسیدگی
audited رسیدگی کردن
investigative مبنی بر رسیدگی
to see about رسیدگی کردن
mellowness نرمی رسیدگی
trial on technicalities رسیدگی شکلی
investigated رسیدگی کردن
investigates رسیدگی کردن
investigating رسیدگی کردن
examine رسیدگی کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com