Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 45 (4 milliseconds)
English
Persian
throwing events
رشتههای پرتابی
Other Matches
jet engines
موتور پرتابی
ballistic motion
حرکت پرتابی
jet engine
موتور پرتابی
bank shot
پرتابی که به تخته بخورد
chigi
ضربه پرتابی دست تکواندو
door bundle
بار پرتابی همراه با چترباز
golden gate
پرتابی در بولینگ که میلههای 4 و 6 و 7 و 01 راباقی می گذارد
pumpkin
پرتابی که تعداد کمی از میلههای بولینگ را می اندازد
pumpkins
پرتابی که تعداد کمی از میلههای بولینگ را می اندازد
pyramidal tracts
رشتههای هرمی
branches of production
رشتههای تولید
called strick
پرتابی که از منطقه توپزن می گذرد ولی ضربه نمیخورد
straight ball
پرتابی در بولینگ که گوی باچرخش مستقیما حرکت میکند
commissural fibres
رشتههای عصبی رابط
rice
بصورت رشتههای برنج ماننددراوردن
fibrillation
انقباض بی نظم رشتههای عضلانی
flocculate
بصورت رشتههای انبوه و کرکداردراوردن
interdisciplinary
مربوط به رشتههای مختلف علمی
throw
باخت عمدی پرتاب توپ به بالا در موقع سرویس فنون پرتابی
throws
باخت عمدی پرتاب توپ به بالا در موقع سرویس فنون پرتابی
throwing
باخت عمدی پرتاب توپ به بالا در موقع سرویس فنون پرتابی
twice laid
ساخته شده از انتهای رشتههای طناب
abiston
سنگ معدنی دارای رشتههای بلند
asbestos
سنگ معدنی دارای رشتههای بلند
grid
رشتههای درهم و برهم راه اهن و مانند ان
grids
رشتههای درهم و برهم راه اهن و مانند ان
fibre optics
وسیله تفکیک ستون نوربه رشتههای نازک
fascicle
دستهای از رشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
sweeper
اخرین مدافع در سیستم دفاع بتونی پرتابی در بولینگ که با پیچ تمام یا بیشتر میله ها را می اندازد
sweepers
اخرین مدافع در سیستم دفاع بتونی پرتابی در بولینگ که با پیچ تمام یا بیشتر میله ها را می اندازد
cable suspension bridge
پلی که از رشتههای سیمی بهم تابیده درست شده باشد
marlinespike
وسیله نوک تیزی برای جداکردن رشتههای طناب قایق
hemstitch
رشتههای نخ رابطورموازی قرار دادن ورشتههای عمودی را ازلای انهاگذراندن
string
بخشی از حافظه که رشتههای حروف الفبا عددی در آن ذخیره شده اند
cont line
فاصله میان رشتههای طناب یاچلیک هایی که تنگ هم چیده باشند
byte
پتروکل ارتباطات که داده رابه صورت حروف و نه رشتههای بیتی ارسال میکند
bytes
پتروکل ارتباطات که داده رابه صورت حروف و نه رشتههای بیتی ارسال میکند
universal
قطعهای که توسط CPU دستور می گیرد تا با رشتههای بیت سنکرون و آسنکرون یا خط وط ارسال لازم است
USART
قطعهای که توسط CPU هدایت میشود تا با رشتههای بیت سنکرون و آسنکرون یا خط وط داده موازی کار کند
locals
MAR با سرعت بالا که به جای وسیله سخت افزاری برای ذخیره رشتههای بیتی و الگو به کار می رود
local
MAR با سرعت بالا که به جای وسیله سخت افزاری برای ذخیره رشتههای بیتی و الگو به کار می رود
vocal cords
تارهای صوتی رشتههای صوتی یا اوایی
uart
قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
aluminum wool
رشتههای تکه تکه الومینوم که برای رفع زنگ زدگی وخوردگی و نیز جلادادن وصیقل دادن خراشهای جزئی روی ورقه ها یا لولههای الومینیومی بکار میرود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com