English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English Persian
neuron رشته مغزی و ستون فقراتی یاخته عصبی
neurons رشته مغزی و ستون فقراتی یاخته عصبی
Other Matches
neuron یاخته عصبی
nerve cell یاخته عصبی
neurocyte یاخته عصبی
neurons یاخته عصبی
neuroblast یاخته رویانی عصبی
nerve رشته عصبی
nerves رشته عصبی
cimbia [نوار یا ابزار مغزی اطراف ستون]
nerve bundle دسته ای از رشته عصبی [ساختمان استخوان بندی ]
nerve fascicle دسته ای از رشته عصبی [ساختمان استخوان بندی ]
cingulum bundle دسته ای از رشته عصبی در مغز [ساختمان استخوان بندی ]
cingulum دسته ای از رشته عصبی در مغز [ساختمان استخوان بندی ]
spinally فقراتی
spinal فقراتی
oogamous دارای یاخته جنسی نر کوچک و متحرک و یاخته ماده بزرگ و غیر متحرک
annulet [نوار تزئینی یا ابزار مغزی دور تا دور ستون تزئینی]
neuritis التهاب یا اماس وزخم عصبی که دردناک است وسبب ناراحتی عصبی وگاهی فلج میگردد
nervation ساختمان عصبی شبکه عصبی
neuralgia درد عصبی مرض عصبی
null رشته یا حروفی که حرف null دارد برای بیان انتهای رشته
fills حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
fill حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
pilaster هرچیزی شبیه ستون یا استوانه دیواریا جرز ستون نما
moving pivot نفر لولای گردش ستون چرخش لولایی حرکت یک ستون
Composite Order [شیوه ی ترکیبی ستون سازی رمی با ستون های پیچکی تزئین شده]
thready رشته رشته باصدای باریک
herma ستون هرمس :ستون سنگی چارپرکه پیکربربالای ان بود
pilaster شبه ستون ستون چهارگوش یانیمدایره در بدنه بنا
eustyle [دهنه بین ستون ها بر حسب قطر ستون]
blocked [ستون، نیم ستون و پشته بند محافظ]
baluster ستون کوچک گچ بری شده ستون نرده
concave fillet weld جوشکاری مغزی مقعر جوشکاری مغزی
columna rostrata [ستون های توسکانی با پایه ستون]
rudder post ستون تیغه سکان یا ستون پاشنه
there is many a slip between the cup and the lip <proverb> از این ستون به آن ستون فرج است
personal column ستون فردی ستون خصوصی در روزنامه
cell دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
cells دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
sighting bar ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
from pillar to post از این ستون بان ستون
band of shaft [چنبره سر ستون اطراف ستون ها]
angle-leaf [یکی از چهارشاخه، گوشه ستون ها یا برگ های بیرون زده کنده کاری شده در ته ستون های معماری قرون وسطی]
tabulates مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
tabulate مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
tabulated مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
fiberize رشته رشته کردن
threads رشته رشته شدن
fibrillation رشته رشته سازی
thread رشته رشته شدن
v , series سری عوامل شیمیایی بی بو وبی رنگ عصبی سری عوامل شیمیایی عصبی
pace setter نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
pace-setters نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
march outpost نگهبان ستون راهپیمایی پاسدار ستون طلایه یا جلودارستون راهپیمایی
pace-setter نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
biont یاخته
protozoan تک یاخته
acellular بی یاخته
unicellular تک یاخته
unicellularity تک یاخته
cell یاخته
protozoon تک یاخته
cells یاخته
neurone یاخته پی و کاران
betz's cell یاخته بتس
blood cells یاخته خون
blood cell یاخته خون
utricle انبان چه یاخته
protozoology تک یاخته شناسی
ovum یاخته ماده
spermatozoid یاخته نر و متحرک
bacteria میکربهای تک یاخته
protoplasm سفیده یاخته
neurones یاخته پی و کاران
storage cell یاخته انباره
binary cell یاخته دودویی
cytology یاخته شناسی
glial cell یاخته گلیایی
haploid cell یاخته جنسی
ependymal cell یاخته اپاندیم
mesoplast هسته یاخته
pigment cell یاخته رنگی
cell body جسم یاخته
phagocytosis یاخته خواری
gamete یاخته جنسی
cytoplasm سفیده یاخته
germ cell یاخته جنسی
cytology یاخته شناس
data cell یاخته داده
universal قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
cadre strength column ستون مربوط به استعدادپرسنل یکان ستون استعدادپرسنل کادر
trail formation ارایشات ستون راهپیمایی ارایش حرکت در ستون راهپیمایی
rod یاخته استوانه ای [در چشم]
Rod cell یاخته استوانه ای [در چشم]
accessory cells یاخته های کمکی
spongioblast یاخته رویانی گلیایی
ectoclast بخش خارجی یاخته
gametogenesis تکوین یاخته جنسی
astrocyteo نوعی یاخته کمکی
body cell یاخته غیر تناسلی
osteoblast یاخته استخوان ساز
macrophage یاخته بیگانه خواردرشت
intercellular واقع در میان یاخته ها
heterogamet یاخته جنسی ناهمخوان
plasmic وابسته به سفیده یاخته
protozoan وابسته به تک یاخته اغازی
amitosis تقسیم مستقیم یاخته
sarcode سفیده یاخته حیوانی
trabecula دارای فواصل دربین یاخته ها
plasma membrane غشاء خارجی سفیده یاخته
plasmalemma پروتوپلاسم منطقه خارجی یاخته
fillets مغزی
fillet مغزی
filleted مغزی
cerebral مغزی
cerebric مغزی
braid مغزی
medillary مغزی
medullar مغزی
anencephalia بی مغزی
medullary مغزی
inanity بی مغزی
anencephaly بی مغزی
sententiousness پر مغزی
braininess مغزی
cacuminal مغزی
core مغزی
braided مغزی
braids مغزی
encephalic مغزی
nuclear مغزی
filleting مغزی
cores مغزی
frothiness بی مغزی
pile ستون ستون لنگرگاه
piled ستون ستون لنگرگاه
spermatozoon یاخته متحرک نطفه بالغ جنس نر
achromatin مادهء رنگ ناپذیر هستهء یاخته
auxesis رشد توام باعدم تقسیم یاخته
spermatozoa یاخته متحرک نطفه بالغ جنس نر
photocell یاخته حساس نسبت به نور فتوسل
brain injury اسیب مغزی
brain washing شستشوی مغزی
concussion ضربه مغزی
brain waves امواج مغزی
brain work کار مغزی
brain worker کارگر مغزی
idiocy سبک مغزی
mental مغزی هوشی
feeble mindedness سبک مغزی
glioma غده مغزی
menticide شستشوی مغزی
brain abscess دمل مغزی
hearts مغزی طناب
jute heart مغزی کنفی
prosencephalic جلو مغزی
brain abscess ابسه مغزی
brain center مرکز مغزی
brain concussion ضربه مغزی
welts مغزی گذاشتن
brain damage اسیب مغزی
silliness سبک مغزی
cerebration فعالیت مغزی
cerebro spinal مغزی- نخاعی
cerebrovascular مغزی- عروقی
peduncle پایک مغزی
coil form مغزی پیچک
cortical blindness نابینایی مغزی
cortical inhibition بازداری مغزی
cortical deafness کری مغزی
cerebral laceration پارگی مغزی
cerebral contusion کوفتگی مغزی
encephalization مغزی شدن
cerebral compression فشردگی مغزی
brain death مرگ مغزی
heart مغزی طناب
wire core مغزی سیمی
welt مغزی گذاشتن
brain lesion ضایعه مغزی
encephalopathy بیماری مغزی
encorticalization مغزی شدن
cortical control کنترل مغزی
line haul زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
plasmolysis چروک و انقباض سفیده یاخته وخروج از جداریاخته
rods and cones [in the retina] یاخته های استوانه ای و مخروطی [در شبکیه چشم]
csf مایع مغزی- نخاعی
obs نشانگان اسیب مغزی
meningioma غده پردههای مغزی
convex fillet weld جوش مغزی محدب
acute brain disorder اختلال مغزی حاد
wernicke's encephalopathy بیماری مغزی ورنیکه
organic brain syndrome نشانگان اسیب مغزی
cva سانحه عروقی- مغزی
encephalization quotient بهر مغزی شدن
cerebro spinal fluid مایع مغزی- نخاعی
cerebro spinal axis محور مغزی- نخاعی
beak-moulding [ابزار مغزی آویزان]
cerebral electrotherapy برق درمانی مغزی
brain injured اسیب دیده مغزی
cerebral arteriosclerosis تصلب شرایین مغزی
acute brain syndrome نشانگان مغزی حاد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com